امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اشعاری برای اهل بیت

#1
بسم الله الرحمن الرحیم

اشعاری در باب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام

فقط لطفا از اشعار سبک خودداری کنید

خوب بسم الله دیگه ...

عاقل به جنون نگه کند با تردید
این دل به تمام طعنه ها میخندید
تا عمر بود ذکر حسین میگوید
تا کور شود هر آنکه نتواند دید
پاسخ
 سپاس شده توسط מַברִיק
آگهی
#2
امشب دلم هوای تمنا گرفتو بعد
دستی به سوی دامن مولا گرفتو بعد
دست دگر به چادر زهرا گرفتو بعد
یکجا تمام حاجت خود را گرفتو بعد

دستی شراب و دست دگر زلف یار شد

امشب عجیب سر به هوایم برای تو
فارغ ز هرچه چون و چرایم برای تو
درّ نجف به دست نمایم برای تو
فرمان بده تا بسرایم برای تو

جانم دوباره بی دل و بی اختیار شد

مستی نه از پیاله که از خمره ی سبوست
من در میان میکده و شعر روبروست
ساقی بیار باده که هنگام گفتگوست
شیرخدا و رستم دستانم آرزوست

نوبت به گفتن از شه دلدل سوار شد

زیباترین قافیه در هر غزل، علی
حی علی خیرعمل...در عمل، علی
ثبت است بر جریده ی بین الملل، علی
شیرین لب و شکر دهنی و عسل، علی

حافظ بیا که نوبت زلف نگار شد

موسا شدی و سینه ی من شرحه شرحه نیل
از تو اشارتی شد و از من بک الدخیل
میل شکار کرده ای...ای شاه بی بدیل
آمد هزار ناله که مولا ! اناالقتیل

تیری برو نشانه که وقت شکار شد

در خود هزار مرتبه تکرار میشوم
رسوای کوی و برزن و بازار میشوم
شاعر اگر نشد...سگ دربار میشوم
یک شب که استخوان ندهی هار میشوم

مولا ! گدایی تو مرا افتخار شد

از یک محبت ازلی خلق کرده اند
لایق نبوده ایم...ولی خلق کرده اند
حتما برای یک عملی خلق کرده اند
مارا فقط به عشق علی خلق کرده اند

آری کتاب خلقت ما آیه دار شد

نور شما در آینه ها منعکس بود
عیسا دمش به ذکر لبت ملتمس بود
این خرقه بی محبتتان مندرس بود
هرکه علی نگفته دهانش نجس بود

اسلام با ولای شما ماندگار شد

نوبت به خلق چهره ی ماهت رسیده است
وقتی خدای، صورتتان را کشیده است
قطعا تو را شبیه خودش آفریده است
روحی فداک…! روح تو را تا دمیده است

در گردش زمین و زمان انفجار شد

به به، به هی هی تو به وقت سواری ات
جانم فدای زخم زدنهای کاری ات
عالم فدای خشم دو چشم اناری ات
میدان شکسته از عمل انتحاری ات

دشمن به سوی قبر خودش رهسپار شد

دشمن ز نعره ی علوی رانده میشود
آری سپاه بی سر و وامانده میشود
هرجا علی سپهبد و فرمانده میشود
یک روزه جنگ فاتحه اش خوانده میشود

ابرو مکش عدوی تو پا به فرار شد

ابرو مکش که سخت نمایی قرار را
بر هم زنی به وقت نبردت فرار را
بیچاره دشمنی که نبیند سوار را
هوهو مزن که مست کنی ذوالفقار را

لشکر ذلیل هر دو دم ذوالفقار شد

فتح نبرد، یکه و تنها نمیشود
با یک نفر که اینهمه غوغا نمیشود
قطره حریف حمله ی دریا نمیشود
مشت علی گره بشود وا نمیشود

آقا یواش...! دشمنتان تارومار شد

ای جانشین حق، نظری هم به ما بکن
یعنی که درد شیعه ی خود را دوا بکن
فکری به حال مُحرم گنبدطلا بکن
یک کعبه نیز در نجف خود بنا بکن

به به عیار کعبه صدوده عیار شد

این سو خدا و آن طرف ماجرا تویی
یک سمت سیف و سمت دگر لافتی تویی
قبل از ألست... صاحب قالو بلی تویی
بعد از خدای، کفر نگویم خدا تویی

سجده کنید چون که علی آشکار شد

ای سیب سرخ...! درد رسیده به هسته ات
لکنت زبان گرفته ام از دست بسته ات
جانم فدای همسر پهلو شکسته ات
اشفع لنا...! تو را به زهرای خسته ات

آقا ببخش...دردت اگر بیشمار شد
پاسخ
#3
ساقی شبیه ساقی کوثر نیامده
جز او کسی به جای پیمبر نیامده
جز او برای فاطمه همسر نیامده
از کعبه جز علی احدی در نیامده

یعنی کسی به پاکی حیدر نیامده

هرگز نمی شود علم عشق سرنگون
عشقش کشیده است،دلم را به خاک و خون
پایان کار عاشق او چیست،جز جنون
او گرد خاک پای علی شد که تا کنون

سردار مثل مالک اشتر نیامده

گیرم نبی نبود،وصی نبی که بود
مسند نشین بی بدل این اریکه بود
مردی که همسرش به ملائک ملیکه بود
باید خدا شوی که بفهمی علی که بود

کاری که از بنی بشری بر نیامده

ابروش وقت جنگ، کم از ذوالفقار نیست
دنیا اگر خراب شود بیقرار نیست
در مکتبش ضعیف کشی افتخار نیست
مولا که در مبارزه اهل فرار نیست

این کارها به فاتح خیبر نیامده


بر راه کفر،سد زده دیوار تیغ او
قطعا هدایت است فقط کار تیغ او
هو حق علی مدد همه اذکار تیغه او
دیدید هرکه رفت به دیدار تیغه او

با سر فرار کرده، ولی سر نیامده

رفتی گشت چشم هزاران یتیم تر
با رفتنت شدند یتیمان یتیم تر
من از ازل اسیر توام یا قدیم تر
ای خانواده ات همه از هم کریم تر

از سفره تو با برکت تر نیامده
پاسخ
#4
در هياهوی ملك صحن تو ديدن دارد
شربتی آب در اين كعبه چشيدن دارد

با اذان حرمت اشك چكيدن دارد
هم علی هم ولی الله اش شنيدن دارد

اي خدا حب علي اهل تمنا را بس
از دو دنيای تو ايوان نجف ما را بس

خوش به حالم نجفم "مست امين اللهم"
سر به ديوار حرم ملتمس درگاهم

يا علی! گوشه نگاهي به نگاهم، آهم
چقدر اشك بريزم كه تو را می خواهم

چه خوش است بين رواق تو ز پا افتادن
صد و ده بار در ايوان نجف جان دادن

من مسكين چه يتيمانه اسيرت شده ام
مومن خانه گل، فرش حصيرت شده ام

ياد انگشتر و آن مرد، فقيرت شده ام
وز اهالی خيابان غديرت شده ام

شب و ايوان علي، رقص جنون، ناد علی
هر طرف حرف علی، ذكر علی، ياد علی

شيعه و صبح نخستين و تولای علی
شيعه و وقت مدد، نام دل آرای علی

شيعه و عاقبت عمر و تماشای علی
شيعه و لحظه به لحظه پدری های علی

از عدالت چه بگوييم به جز عين تو شاه
با زيادی رفو بر روی نعلين تو شاه
پاسخ
#5
خوف محشر از کسی باشد که او بی صاحب است
صاحب ما در قیامت عمه جانم زینب است
پاسخ
#6
خواستم از تو بگویم قلمم یار نشد
کارم بہ کفر کشید و رھم ھموار نشد
ماندہ ام چہ بگویم چہ سرایم از زینب
ھر کہ فھمید مقامش دگر ھوشیار نشد
پاسخ
#7
عشق یعنی تا نفس باقیست ھمچو شھریار
روز و شب نام علی را می برم با افتخار
گفتہ در وصف شکوہ او خود پروردگار
لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
پاسخ
#8
بین من و تو فاصلہ تنگاتنگ است
در قاب دلم عکس تو رنگانگ است
در ھر نفسی حسین حسین میگویم
بی ذکر حسین نفس کشیدن ننگ است
پاسخ
#9
مردان خدا عجب مرامی دارند
بشکسته دل و عجب صفایی دارند
سر را به بر ستمگران خم نکنند
آنان که چو مرتضی امامی دارند
پاسخ
#10
رو به روی حرمت دین و دلم را دادم
دست من نیست اگر سجده کنان افتادم
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان