21-05-2021، 15:49
تئوری توطئه [ Conspiracy Theory ] به باور نکردن شکل ظاهری پدیده ها ، اتفاقات و جنجال های سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و تاریخی و نسبت دادن آن به عوامل پرنفوذ و فرقه های مخفی گفته میشود !
در این تاپیک به این دست از تئوری ها پرداخته میشود ...پیام های زیرآستانه ای
سابلیمینال (در انگلیسی Subliminal stimuli) ) به هر محرک حسی که پایینتر از آستانه ادراک آگاهانه فرد باشد، اطلاق میگردد. پیام های سابلیمینال به این دلیل که میگویند باور، احساسات و رفتار مردم را می تواند تحت تاثیر قرار دهد اهمیت دارد. همه ما به عنوان اعضای جامعه مصرف کننده در معرض پیام های سابلیمینال قرار گرفته ایم.
پیامهای ناآگاهانه که مدتها به عنوان هنر تاریک اقناع در نظر گرفته می شدند، این پیام ها اغلب به تئوری های توطئه سیاستمداران و تبلیغ کنندگان مربوط دانسته می شوند که از آنها برای دستکاری ذهن ما و اصلاح رفتارهای ما استفاده می کنند.
پیام سابلیمینال چیست ؟
پیام های سابلیمینال به عنوان سیگنال های زیر آستانه مطلق (ATL) ذهن خودآگاه ما تعریف می شوند. کلمه "subliminal" در لغت به معنای "زیر آستانه" است.
اولین چیزی که در رابطه با این گونه پیام ها باید بدانیم این است که ما قادر نیستیم به صورت آگاهانه از آنها مطلع شویم حتی اگر بدنبال آن بگردیم. آستانه مطلق به عنوان کمترین سطح محرکی که ذهن ما قادر به تشخیص آن است تعریف می شود این محرک ها شامل بینایی ، شنوایی یا حسی ، و غیره می تواند باشد. وقتی محرک های خارجی به زیر این سطح مطلق برسد ، نمی توان آن را آگاهانه تشخیص داد.
دومین چیزی که باید درک کنیم این است که ادراک سابلیمینال نتیجه ی یک روش ارتباطی است که عمدا و به گونه ای طراحی شده که در ما پاسخ خاصی را بر بیانگیزد ، به طوری که افراد کارهایی را انجام دهند که معمولاً انجام نمی داده اند.
به طور خلاصه ، هم درک و هم واکنش به پیام های سابلیمینال در سطح ناخودآگاه اتفاق می افتد. چرا تعریف واضح این دو ویژگی مهم است؟ از آنجا که بسیاری از نظریه های توطئه حتی هدف اصلی حمله خود را به درستی نمی دانند، به عبارت دیگر بسیاری سابلیمینال را با سوپرالیمینال اشتباه می گیرند.
سوپرالیمینال نقطه مقابل سابلیمینال است. در حالی که هر دو پاسخ عصبی را برانگیخته و در نتیجه بر رفتار ما تأثیر می گذارند. ذهن آگاه می تواند محرک های سوپرالیمینال را به راحتی درک کند.
یک مثال که نشان می دهد چگونه محرکهای ساپرالیمینال از طریق درک آگاهانه بر رفتار ما تأثیر می گذارند ، آزمایش شراب آلمانی و شراب فرانسه است.
در آزمایشی که در یک سوپرمارکت انگلیس انجام شد ، مجموعه ای از شراب های آلمانی و فرانسوی با طعم و قیمت یکسان به نمایش درآمد. سپس فروشگاه در روزهای متناوب موسیقی آلمانی و فرانسوی پخش می کرد. آنچه در ادامه اتفاق افتاد جذاب است: فروش شراب آلمانی در روزهایی که موسیقی آلمانی پخش می شد افزایش یافت و همین امر در هنگام پخش موسیقی فرانسوی در مورد شراب فرانسوی اتفاق افتاد.
در این مثال ، محرک ها ( پخش موسیقی) ساپرالیمینال هستند، زیرا می توانند آگاهانه درک شوند. جالب است که با وجود شنیدن موسیقی درون فروشگاه، تعداد کمی از خریداران موسیقی را به عنوان عامل اصلی انتخاب شراب گزارش کردند.
نیازی به گفتن نیست که پیام های ساپرالیمینال نیز زمانی که متوجه آنها نشویم بهترین نتیجه را دارند.
نحوه عملکرد پیامهای سابلیمینال
ذهن ما از دو قسمت متقابل تشکیل شده است: خودآگاه و ناخودآگاه. ذهن آگاه ما به ما امکان کنترل اجرایی افکارمان را می دهد. با آگاهی ، می توانیم فکر کنیم ، قضاوت کنیم ، احساس کنیم و تجربه کنیم.
اصطلاح "ناخودآگاه" که توسط فروید رواج یافته است ، به بخشی از ذهن ما گفته می شود که زیر سطح خودآگاه ما عمل می کند. این بخش از ذهن را می توان به عنوان مخفیگاه خواسته ها ، انگیزه ها و تجربیات گذشته مان که خارج از آگاهی ما وجود دارند ، تصور کرد.
آنچه واقعاً جذاب است این است که رفتار ناخودآگاه ما همیشه گویی بر روی سیستم خلبان خودکار است. ضمیر ناخودآگاه ما هنگام پردازش اطلاعات از هوشیاری قدرتمندتر است: ضمیر ناخودآگاه قادر است 20000 بیت اطلاعات را به طور همزمان پردازش کند ، در حالی که ذهن آگاه می تواند همزمان فقط با 7 ± 2 بیت اطلاعات کار کند.
در طول روز ، آیا از هر بار دم و بازدم خود مطلع هستید؟ یا از هر قدمی که برمی دارید تا نیفتید؟ اینها نمونه هایی از ناخودآگاه شماست. پیام های سابلیمینال ذهن ناخودآگاه ما را مجذوب خود می کنند. این پییامها از طریق فرایندی کار می کنند که در آن محرکهای حسی خارجی برای تحریک ذهن ما استفاده می شوند بدون اینکه ما متوجه سیگنالهای آنها شویم.
در ادامه به نمونه هایی از پیام های مخفی در انیمیشن ها میپردازیم ...