ارسالها: 1,884
موضوعها: 635
تاریخ عضویت: Jan 2021
سپاس ها 1240
سپاس شده 5823 بار در 2696 ارسال
حالت من: هیچ کدام
ترسم آن روز بیایی که نباشد جسدم
کوزه گر کوزه بسازد ز خاک جسدم
لب آن کوزه بسازند ز خاک لب من
بی خبر لب بگذاری به لبان جسدم
از لبم آب بنوشی مرا سیر کنی
سیر آن عشق زمین گیر کنی
تا ابد Hک شود بروی لبم نقش لبت
ارسالها: 130
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Apr 2021
سپاس ها 1711
سپاس شده 1073 بار در 501 ارسال
حالت من: هیچ کدام
تا تو را میبینم کار من اه کردن هست
ای من به فدای تو این چه نگاه کردن است
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا
ثبت نام کنید یا
وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16469080349635
ارسالها: 35
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2021
سپاس ها 8
سپاس شده 175 بار در 97 ارسال
حالت من: هیچ کدام
تو مو می بینی و مجنون پیچش مو
تـــو ابـرو بینی و او اشارت های ابرو
ارسالها: 1,884
موضوعها: 635
تاریخ عضویت: Jan 2021
سپاس ها 1240
سپاس شده 5823 بار در 2696 ارسال
حالت من: هیچ کدام
وای اگر نااهل، غمخواری کند
وای اگر ناجنس، دلداری کند
وای اگر بیدرد، گوید حرفِ درد
وای اگر نامرد، گیرد جای مرد
وای اگر حکمت کند بیجا بروز
وای اگر احمق بیفتد روی قوز!
وای اگر با پخته جوشد یار خام
وای اگر با هم درافتد خاص و عام
چون که نادان، سَرور دانا شود
رشتهها چون پنبه از هم وا شود
بیهنر، چون میشود یار هنر
میشود آشفته بازار هنر
بیادب چون میکند کار ادب
مردمان گردند بیزارِ ادب
ارسالها: 388
موضوعها: 18
تاریخ عضویت: Mar 2013
سپاس ها 1554
سپاس شده 2362 بار در 1000 ارسال
حالت من: هیچ کدام
به کوی لاله رخان هرکه عشق باز آید
امید نیست که دیگر به عقل باز آید
کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید
قضا همی بردش تا به چنگِ باز آید
بزرگ مقام و نیک بخت کسی
که هر دم از درِ او چون تویی فراز آید
ترش نباشم اگر صد جواب تلخ دهی
که از دهان تو شیرین و دلنواز آید
بیا و گونه زردم ببین و نقش بخوان
که گر حدیث کنم، قصه ای دراز آید
ارسالها: 35
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2021
سپاس ها 8
سپاس شده 175 بار در 97 ارسال
حالت من: هیچ کدام
دل سراپرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
من که سر درنیاورم به دو کون
گردنم زیر بار منت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هر کس به قدر همت اوست
گر من آلوده دامنم چه عجب
همه عالم گواه عصمت اوست
من که باشم در آن حرم که صبا
پرده دار حریم حرمت اوست
بی خیالش مباد منظر چشم
زان که این گوشه جای خلوت اوست
هر گل نو که شد چمن آرای
ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست
دور مجنون گذشت و نوبت ماست
هر کسی پنج روز نوبت اوست
ملکت عاشقی و گنج طرب
هر چه دارم ز یمن همت اوست
من و دل گر فدا شدیم چه باک
غرض اندر میان سلامت اوست
فقر ظاهر مبین که حافظ را
سینه گنجینه محبت اوست
ارسالها: 1,884
موضوعها: 635
تاریخ عضویت: Jan 2021
سپاس ها 1240
سپاس شده 5823 بار در 2696 ارسال
حالت من: هیچ کدام
تو بر سیاهِ تخته، سپید مینویسی
شکوفه میتکانی، امید مینویسی
در این کلاس کوچک که پنجره ندارد
دریچه میگشایی، جدید مینویسی
تو با اشارهی خود، چه راحت و صمیمی
برای قفلِ ذهنم، کلید مینویسی
چه نورِ دلفروزی نوشتهی تو دارد
مگر برای خورشید، رسید مینویسی؟
همیشه دوستی را به حال میکشانی
همیشه دشمنی را بعید مینویسی
تو عاشق خدایی که از ریا جدایی
و بر سیاهِ تخته، سپید مینویسی
ارسالها: 388
موضوعها: 18
تاریخ عضویت: Mar 2013
سپاس ها 1554
سپاس شده 2362 بار در 1000 ارسال
حالت من: هیچ کدام
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت
امروز که در دست توام مرحمتی کن
فردا که شوم خاک، چه سود اشکِ ندامت
ارسالها: 1,884
موضوعها: 635
تاریخ عضویت: Jan 2021
سپاس ها 1240
سپاس شده 5823 بار در 2696 ارسال
حالت من: هیچ کدام
توانِ پنجهزدن نیست ماهپارهی من
پلنگِ زخمیِ پیرم، مپرس حال مرا
ارسالها: 35
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2021
سپاس ها 8
سپاس شده 175 بار در 97 ارسال
حالت من: هیچ کدام
از دوست بــه یـادگار دردی دارم
کان درد به هـــزار درمــان ندهم