15-06-2021، 19:48
دگر ایینه ز من با خبر است
که اسیر شب یلدا شده ام
من که بی تاب شقایق بودم
همدم سردی یخ ها شده ام
که اسیر شب یلدا شده ام
من که بی تاب شقایق بودم
همدم سردی یخ ها شده ام
|
مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] |
||||||||||||||||||||||||||
15-06-2021، 19:48
دگر ایینه ز من با خبر است
که اسیر شب یلدا شده ام من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها شده ام
15-06-2021، 20:29
مهر دیدی که بر هم زدن چشم گذشت؟
یا همین سال جدید! باز کم مانده به عید این شتاب عمر است من و تو باورمان نیست که نیست زندگی گاه به کام است و بس است زندگی گاه به نام است و کم است زندگی گاه به دام است و غم است چه به کام و چه به نام و چه به دام زندگی معرکه همت ماست زندگی می گذرد زندگی گاه به نان است و کفایت بکند زندگی گاه به جان است و جفایت بکند زندگی گاه به آن است و رهایت بکند چه به نان و چه به جان و چه به آن زندگی صحنه بی تابی ماست زندگی می گذرد زندگی گاه به راز است و ملامت بدهد زندگی گاه به ساز است و سلامت بدهد زندگی گاه ناز است و جهانت بدهد چه به راز و چه به ساز و چه به ناز زندگی صحنه بیداری ماست زندگی می گذرد
16-06-2021، 6:22
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
16-06-2021، 22:23
دور از هوای نفس که ممکن نمی شود
در تنگنای صحبت دشمن، مجال دوست گر دوست جان و سر طلبد ایستاده ایم یاران بدین قدر بکنند احتمال دوست خرم تنی که جان بدهد در وفای یار اقبال در سری که شود پایمالِ دوست
16-06-2021، 22:43
تو کہ جز بدی از ندیدی
ولی باز غلام سیاہ خریدی من ھنوز ھیچی بھت نگفتم دونہ دونہ حاجتامو میدی ھرجا رفتمو دیدم ھیچکسی چون شما نمیشہ تو نظر کنی گدا از در تو جدا نمیشہ پسرای حضرت فاطمہ شاھمن بخدا ولی ھیچکی واسہ من امام مجتبی نمیشہ
هر کلامت نام یک قدیس را آورده ای
با حضورت بین ما ابلیس را آورده ای ما ز روح خود به جسم تو دمیدیم و کنون از همه پیغمبران جرجیس را آورده ای؟
17-06-2021، 6:51
یادم آید : تو بمن گفتی :
ازین عشق حذر کن ! لحظه ای چند بر این آب نظر کن آب ، آئینة عشق گذران است تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است باش فردا ، که دلت با دگران است تا فراموش کنی ، چندی ازین شهر سفر کن ! با تو گفتنم : حذر از عشق ؟ ندانم سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد چون کبوتر لب بام تو نشستم تو بمن سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم حذر از عشق ندانم سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم … !
17-06-2021، 10:28
(17-06-2021، 6:51)آمین نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. این خیلی قشنگ بود تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است باش فردا که دلت با دگران است منزل عشق از جهانی دیگر است مردِ عاشق را نشانی دیگر است بر سر بازارِ سربازانِ عشق زیرِ هر داری جوانی دیگر است
17-06-2021، 10:47
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم میخورد خون دلم مردمک دیده سزاست که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم
17-06-2021، 21:27
مرا در منزل جانان چو امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می دارد که بر بندید محمل ها | ||||||||||||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|
موضوعات مرتبط با این موضوع... | |||||
مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ] |