27-05-2021، 10:17
تو ای شاعر تر از سیمین به رستاخیز اگر آیی
بپوشد سایه شعرت فروغ هرچه پروین را
بپوشد سایه شعرت فروغ هرچه پروین را
|
مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] |
||||||||||||||||||||||||||||||||
27-05-2021، 10:17
تو ای شاعر تر از سیمین به رستاخیز اگر آیی
بپوشد سایه شعرت فروغ هرچه پروین را
27-05-2021، 11:13
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا ..
27-05-2021، 11:16
آن کسی را که تو می جویی
کی خیال تو به سر دارد ؟! بس کن این ناله و زاری را بس کن او یار دگر دارد ..
27-05-2021، 11:54
دل من کودکی سبکسر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد او که میگفت دوستت دارم پس چرا زهر غم به جامش کرد ..
27-05-2021، 12:14
دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمیگیرد
ز هر در میدهم پندش ولیکن درنمیگیرد
27-05-2021، 13:16
دل همه دم به یاد توست دیده در انتظار توست
بر در و دیوار دلم نقش تو و نگار توست
27-05-2021، 13:33
تو به من خنديدی و نمیدانستی
من به چه دلهره از باغچه ی همسايه سيب را دزديدم .. باغبان از پی من تند دويد سيب را دست تو ديد غضب آلوده به من كرد نگاه سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاک ...
27-05-2021، 13:39
که تاب و طاقت آن مستی و خمارم نیست
دگر قمار محبت نمی برد دل من که دست بردی از این بخت بدبیارم نیست من اختیار نکردم پس از تو یار دگر به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیست به رهگذار تو چشم انتظار خاکم و بس که جز مزار تو چشمی در انتظارم نیست
27-05-2021، 13:43
تمام روز و شبت را همیشه تنهایی
اسیر ثانیه هایی کسی چه می داند برای مردم شهری که با تو بد کردند چگونه گرم دعایی؟ کسی چه می داند ..
27-05-2021، 13:46
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر این سفر راه قیامت میروی تنها چرا
| ||||||||||||||||||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|
موضوعات مرتبط با این موضوع... | |||||
مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ] |