22-05-2021، 20:23
میدونی کجا خورد میشی؟
اونجایی که آدما باهات کاری میکنن
که از مهربونیت خجالت بکشی!
اونجایی که آدما باهات کاری میکنن
که از مهربونیت خجالت بکشی!
|
بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم) |
||||||||||||||||||||||||||||||||
22-05-2021، 20:23
میدونی کجا خورد میشی؟
اونجایی که آدما باهات کاری میکنن که از مهربونیت خجالت بکشی!
22-05-2021، 21:57
ضربه سختی خورده بودم و درس دشواری نیز آموخته بودم... اینکه نمیتوانی به هیچکس جز خودت تکیه کنی...!
22-05-2021، 22:25
رگنار تو یه قسمت از Vikings میگه:
دشمنات رو فراموش كن تنها كسى كه ميتونه تو رو نابود كنه همونی كه بهش اعتماد داری.
22-05-2021، 22:53
مظلوم ترین آدم ها
اونایی هستند که باید خودشون حال خودشون رو خوب کنن
23-05-2021، 0:12
به حرف نیست ڪه! به حرف ڪه باشه همه هم رفیقن، هم بامرامن هم عاشقن و هم دلخسته؛ ولی حرفو ڪه همه بلدن بزنن ببین وقتش ڪه رسید؛ ڪی اثباتش میڪنه؛ ڪی وقتی ازش دور شدی سعی میڪنه خودشو بهت نزدیڪ تر ڪنه تا به دنیاش برت گردونه!
ڪی وقتی تا شب آنلاین نشدی زنگ میزنه ببینه ڪجایی؟ ڪی وقتی ڪمڪ خواستی همون لحظه هرجا باشی خودشو بهت میرسونه! یه وقتایی یه ذره تلخ شو بیین چند تا آدم واقعی تو زندگیت داری!
23-05-2021، 0:35
دین من همونه ڪه حافظ میگه:
مباش در پی آزار و هر چه خواهی ڪن ڪه در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
23-05-2021، 1:01
آدم وقتی چیزی رو فهمیده، دیگه نمی تونه ندونه!
وقتی ڪه فهمیدم چشم های زیبایی داری ، وقتی ڪه فهمیدم گودی انگشتات همیشه گرمه، وقتی ڪه فهمیدم موقع لبخند زدن چشات ریز میشه ، دیگه بعد از اون نتونستم ندونم! ... میدونی چیه ؟ آدم می تونه نخواد ، می تونه نره ، می تونه بمیره ، می تونه سڪوت ڪنه، می تونه بخوابه، می تونه خودش رو حبس ڪنه ! اما نمی تونه وقتی ڪه چیزی رو فهمید ، دیگه نفهمه ... اگر می تونستیم چیزهایی رو ڪه می دونیمو فراموش ڪنیم ، تحمل زندگی راحت تر بود. لعنتی ڪاش نمیدونستم!
23-05-2021، 1:27
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می رود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می رود من مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او گویی که نیشی دور از او در استخوانم می رود گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون پنهان نمی ماند که خون بر آستانم می رود محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان کز عشق آن سرو روان گویی روانم می رود او می رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می رود برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم می رود با آن همه بیداد او وین عهد بی بنیاد او در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می رود بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می رود شب تا سحر می نغنوم و اندرز کس می نشنوم وین ره نه قاصد می روم کز کف عنانم می رود گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می رود صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می رود در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بی وفا طاقت نمیارم جفا کار از فغانم می رود سعدی
23-05-2021، 1:47
به خدا کافر اگر بود
به رحم آمده بود زآن همه ناله که من پیش تو کافر کردم
23-05-2021، 2:11
احمق ماییم که بی معرفتی میبینیم و بازم معرفت به خرج میدیم
• آقای ملیجک
| ||||||||||||||||||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|