مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]

[моои]

مي رسد روزي که شرط عاشقي دلدادگي ست
آن زمان، هر دل فقط يک بار عاشق مي شود

[z_farhad]

در این خمار کسم جرعه ای نمیبخشد
ببین که اهل دلی در میان نمیبینم

[Ɗєя_Mσηɗ]

من از عالم تو را تنها گزیدم
روا داری که من غمگین نشینم؟!

[z_farhad]

مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو 
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو

[моои]

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی

تا با تو بگویم غم شب های جدایی

[z_farhad]

من و باد صبا مسکین، دو سرگردان بی حاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت

[моои]

تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام

[z_farhad]

مرا عهدیست با جانان، که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

[מַברִיק]

مـــهــمــان عــزیــزی کــه پــی دیــدن رویــش
هـمـسـایـه هـمه سرکشد از بام و در اینجاست

[z_farhad]

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی