ارسالها: 718
موضوعها: 230
تاریخ عضویت: Aug 2018
سپاس ها 2385
سپاس شده 8434 بار در 2941 ارسال
حالت من: هیچ کدام
27-02-2021، 21:50
سلام عزیزان
اینجا حرفی، متنی، خاطره یا هرچیزی رو میتونین بگین ک بمونه واسمون ب یادگار در آخرین روزهای سال 1399 (=
اگه مخاطب دارین میتونین تگ کنین یا حتی غیر مستقیم حرف دلتونو بزنین
پ ن: چ خوب چ بد گذشت همه چی (:
ارسالها: 655
موضوعها: 45
تاریخ عضویت: Dec 2020
سپاس ها 17948
سپاس شده 15149 بار در 8914 ارسال
حالت من: هیچ کدام
سال به شدت کثیفی بود
و من چشام نسبت به دنیا بازتر شد خوشبختانه!
امیدوارم سال بعدهم سال کثیفتری باشه
که شاید همه چشاشون باز بشه!
و نزارن سال های بعدشون لجن بشه!
ارسالها: 1,144
موضوعها: 36
تاریخ عضویت: Apr 2019
سپاس ها 7233
سپاس شده 18466 بار در 10248 ارسال
حالت من: هیچ کدام
سال باحالی بود. تو این سال کلی اتفاق مهم درونی و بیرونی واسم اتفاق افتاد که از هیچکدومشون پشیمون نیستم و حس میکنم همه چیز تو جای درست و زمان مناسب واسم رخ داد. سال بعد قطعا متفاوت شروع میشه و تصمیم دارم خیلی چیزهارو توش عوض کنم
ارسالها: 153
موضوعها: 71
تاریخ عضویت: Aug 2020
سپاس ها 5275
سپاس شده 5455 بار در 2662 ارسال
حالت من: هیچ کدام
27-02-2021، 23:41
(آخرین ویرایش در این ارسال: 27-02-2021، 23:42، توسط فرنودِ بن گیومرث.)
عید 99 حتّی در ظاهرش هم عید نبود. نه صرفاً به خاطر کرونا. پدربزرگم رو به تازگی رسونده بودیم بهشت زهرا و گذاشتیمش که همون جا بمونه و خودمون هم برگشتیم و با لباس های سیاه حلوا تعارف کردیم.
یادمه موقع سال تحویل نمی خواستم بیدار باشم و فکر می کردم این نهایتِ اعتراضیه که می تونم بکنم. به این که چرا این قدر کفن رو دور پدربزرگ سفت پیچیده بودند و اصلاً مگه نیازی بود که لاغر بودنش رو نشون بدند؟نشون بدند که چه قدر ضعیف شده بود؟ فکر می کردم با بیدار نشدن در لحظه سال تحویل می تونم به نامرتّب بودن اتاق و هر مزخرف دیگه ای اعتراض کنم.
فرقی هم نکرد راستش. "این جا جایی ست در خیابان وصال ، که سگ را اگر بزنی ، سگ را اگر نزنی ، با کمال میل حاضر نیست به زندگی سگی اش ادامه دهد"
چه قدر تلخ و رمانتیسمِ سیاه و از این مزخرفات شد.
ولی خب قراره فقط یادگاری بمونه.
به قول سهراب محبی : " ما اصلا نگرفتیم که زندگی واقعا کی شروع شد. انگاری از وقتی راه افتاده از ما جلو زده. ما همون طوری موندیم. تو همون اتاقا با همون تابلو ها با همون موزیکا. همون حرفای همیشگی و صحبت درباره "تام ویتس" و "فرانک زاپا" و فلان تیکه ی فلان آهنگ "مارک نافلر" و فلان صحنه ی فیلم "هامون". اینکه هرکدوم رو چند هزار بار دیدیمشون و کجاهاشونو بهتر بلد بودیم بازی کنیم. همه دیگه سر این نکته شاید توافق داریم که "مسافران" بهترین فیلم "بیضایی" بود ولی بعد یاد "غریبه و ماه" و " کلاغ" هم می افتادیم و تا چهار صبح خِرخِره ی همو می جوویدیم که آیا استاد نویسنده ی بهتری ان یا فیلمساز قابل تری! به هر حال من همیشه از "نیما" خوشم می اومده و یادم میاد چشمای اون نقاشِ پیر پر می شد وقتی می خوند "خشک آمد کِشتگاه من در جوار کِشت همسایه" . بعد تعریف می کرد که چه طوری از هشت صبح تا دوازده شب جلوی در خونه ی شاعرِ واستاده بود تا راش دادن تو! آخر سر رو جلد "ماه خدا" یه جغد کشید. بعد که کتاب دوباره چاپ شد جغده هم بال زد و رفت"
حالا اگر این قدر نقل قول نکنم و کمی هم از خودم مایه بذارم باید بگم که به قول تو (ای بابا باز هم نقل قول شد که ) به قول تو : "ما ارزش رو پیدا کردیم و آگاهانه داریم ازش دوری می کنیم. اینه انسان معاصر"
دیگه ادامه نمی دم. شاید هم باید ادامه بدم.
ولی خب همین الانشم بیش تر از عرف نوشتم.
بقیّه ش باشه برای یک جای دیگه.
ارسالها: 887
موضوعها: 199
تاریخ عضویت: Oct 2019
سپاس ها 20888
سپاس شده 24724 بار در 12534 ارسال
حالت من: هیچ کدام
01-03-2021، 10:15
(آخرین ویرایش در این ارسال: 01-03-2021، 10:29، توسط *Aɴѕel*.)
همیشه شرایط طوری که میخوای نیست
شرایط گاهی خوبن و گاهی بد.
و این موضوع دست ما نیست
۳۶۶ روز
هنوزم باورم نمیشه تا ۱۹ روز دیگه عیده
هنوز تو حال و هوای قرنطینه عید و خوشی های کوچیکِ عید با خانواده ام
و دیگه داره میگذره
یه سال دیگه یه نوروز دیگه تو خونه
ولی اشکال نداره
همه اینا یه روزی یه زمانی تموم میشه
میدونم سال ۹۹ برای خیلیا تلخ بوده
و شاهد از دست دادن و پرپر شدن عزیزاشون تو لحظه سال نو بودن
من نمیتونم عزیزای از دست رفته خودم یا دیگرانو برگردونم
ولی؛
یه جمله میخوام بگم تا همیشه به یاد داشته باشید:
قدر همو بدونین دل همو نشکنین
شاید خود من فردا روزی شدم فقط یه قاب عکس
هیچکس از فردای خودش خبر نداره
پس با هم خوب باشین(:
!
و ختم کلام
ارسالها: 1,559
موضوعها: 419
تاریخ عضویت: Mar 2020
سپاس ها 5557
سپاس شده 7110 بار در 4125 ارسال
حالت من: هیچ کدام
دقیقا 7 هفته و 2 روز پیش عمم فوت شد):
36 سالش بود ولی مجرد بود چون مریض بود..
هردفعه میرفتم خونه بابا بزرگم انقد باهاش میخندیدیم که پس میوفتادیم
داشتم فکر میکردم چرا تا یچیزو داریم قدرشو نمیدونیم
الان اون مرده و دیگه نیستش و توی خونه ی شلوغ سابق بابابزرگم الان سکوت حکم فرماس..
5 شنبه خونه بابابزرگم واسه 40ام اونجا بودیم شانسکی دختر عمم(3 عمه دارم که یکیش فرزند ارشده اون دوتا هم پشت سر هم و ناقص بدنیا اومدن)روی گوشی مادر بزرگم فیلمشو پیدا کرد تو فیلم من بودم خودش بود و اجیم دو عمه مریضم
اونی که فوت کرد سر به سر من میزاشت و هی میخندید و منو قلقلک میداد ولی الان هردفعه میرم اونجا انقدر ساکته که ادم دلش میخواد بمیره
این یکی از غم انگیز ترین خاطراتم شده
نصیحتی که خیلیا میکنن منم میکنم تا دارینش قدرشو بدونید وگرنه بعدش دیگه قابل برگشت نیس.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا
ثبت نام کنید یا
وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ناشناس بگو (;
هَمِعٕ فاٰز گَنّگِستِر وَلّی تآ شَب نَشُدِح باٰس خٖونِع بآشَن♂❤
ارسالها: 163
موضوعها: 52
تاریخ عضویت: Jan 2021
سپاس ها 20692
سپاس شده 15387 بار در 7853 ارسال
حالت من: هیچ کدام
جالب اینجاس ک هر سال همین موقع میگم امیدوارم سال جدید خوب باشه
ولی هر سال بدتر از پارسال...
ارسالها: 2,304
موضوعها: 815
تاریخ عضویت: Apr 2020
سپاس ها 10628
سپاس شده 11511 بار در 6192 ارسال
حالت من: هیچ کدام
اوه!خب مرسی بابت این تایپیک عارفه عزیزم!
بر خلاف خیلیاتون!تو سال ۹۹ برای من اتفاقاتی افتاد که بخاطرش خوشحالم...(هنوزم حتی)
اصولا هر کس هر سال یک سال بزرگ تر میشه!اما من چند سال بزرگ تر شدم!و از این راضیم...
باید ایمان داشت تا ساخت چیزایی رو که محبوبت هستن!
چون خودشون قرار نیست بیان!
قطعا همه روزای سختی رو هم گذروندن!
از دست دادن عزیزا
حتی ممکنه بعضی مبتلا هم شده باشن به این بیماری
سختی های زیادی کشیدن و روزای سختی رو هم گذروندن!
اما خب ابن ابدی نیست...!
نمیخوام شعار بدم یا بگم پس بیایید سال نو را با شور و شوق اغاز کنیم و بسازیم و اینا نه!
سعی کنید فقط خوب باشید!
نه اینکه تلقین کنید نه!به بعضی چیزا باید ایمان آورد
باید بخواید تا خوب باشید باید خودتون خواهانش باشید!
۱۹ روز مونده به عید نوروز و قرار بریم تو سال و یه قرن جدید!
امیدوارم تو سال جدید همه لبخند به لبشون باشه و از شر این بیماری ها خلاص شیم!
خدانگهدار