امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

قسمت ابتدایی شعر کتیبه از اخوانن ثالث

#1
فتاده تخته سنگ آنسوي تر ، انگار كوهي بود
و ما اينسو نشسته ، خسته انبوهي
زن و مرد و جوان و پير
همه با يكديگر پيوسته ، ليك از پاي
و با
زنجير
اگر دل مي كشيدت سوي دلخواهي
به سويش مي توانستي خزيدن ، ليك تا آنجا كه رخصت بود
تا زنجير
ندانستيم
ندايي بود در روياي خوف و خستگيهامان
و يا آوايي از جايي ، كجا ؟ هرگز نپرسيديم
چنين مي گفت
فتاده تخته سنگ آنسوي ، وز پيشينيان پيري
بر او رازي نوشته است ، هركس طاق هر كس جفت
چنين مي گفت چندين بار
صدا ، و آنگاه چون موجي كه بگريزد ز خود در خامشي مي خفت
و ما چيزي نمي گفتيم
و ما تا مدتي چيزي نمي گفتيم
پس از آن نيز تنها در نگه مان بود اگر گاهي
گروهي شك و پرسش ايستاده بود
و ديگر
سيل و خستگي بود و فراموشي
و حتي در نگه مان نيز خاموشي
و تخته سنگ آن سو اوفتاده بود...
اخوان ثالث
پاسخ
 سپاس شده توسط Medusa
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  نامه دانش آموزان ابتدایی به معلمشانo_O
  اینجا تهران است من هم اخوان ثالث هستم
Thumbs Up نکوداشتی برای اخوان ثالث
  مقایسه کتاب فارسی اول ابتدایی امسال با 75 سال پیش
  چه میکنی ؟ (مهدی اخوان ثالث)
  دیدگاه ده ادیب درباره مهدی اخوان ثالث
  شعر مهدی اخوان ثالث در مورد مادر
  شعر فریاد (مهدی اخوان ثالث)
Heart خدایا اونیــــــــــــــــــتتکه مال من است قسمت دیــــــــــگری نباشد...
  زمستان(اخوان ثالث)،راز( فریدون مشیری)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان