♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥

[رعدوبرق]

تنهاگرگ هانيستندکه لباس ميش مي پوشندگاهي پرستوهاهم لباس مرغ عشق برتن ميکنندعاشق که شدي کوچ ميکنند...

[Armina]

مـــ ـــ ــــ ــن...

دیــ ــــ ـوانه نبــ ــــ ـودم....

امــ ــــ ـا چـــــه دیــ ــــ ـوانه وار دوســ ــــ ـت تـــــ - ـ میــ ــــ ـدارم

[رعدوبرق]

اوني که رفت اگه برگرده ازدوست داشتن نيست واسه اينه که بهترشو پيدانکرده...

[Armina]

چقـــدر دوستـــــــ دارم

بــا خیــــال راحتــــــــــ ،

یکــــــ نفـس عمیـق بکشـــم

از بــوی آرامـــش وجــود تـــو...

[*GANDOM*]

عکست را نگاه میکنم اخ که این عکس پیرنمیشودولی پیرم میکند...
آی غریبه ...انکه دستش رامحکم گرفته ای...عاشق من بود...
دستت راخسته نکن محکم و ارام برای او فایده ای ندارد...
فرداتوهم تنهایی

[Armina]

شعر ...
رديف و قافيه نمي خواهد ...
بوي آغوش تو ...
هر ديوانه اي را شاعر ميكند

[love 2012]

به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد
*
لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
*
با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
*
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
*
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!

[Armina]

درد دارد
وقتی مـی رود
و هـمه می گویند
دوستت نداشـت
و تو نمـی توانی ثابت کنی
که هرشـب
با عاشقانـه هایش
خوابـت می کرد...

[love 2012]

اگر ابرها باريدن را فراموش کنند ،اگر چشمها گريستن را فراموش کنند ، اگر لبها خنديدن را فراموش کنند ،اگر قلبها دوست داشتن را فراموش کنند ،من هرگز تو را فراموش نميکنم



.روزی تو را فراموش ميکنم که مرگم فرا رسد!

[Armina]

بزرگترین افسوس ادمی این است


که حس می کند می خواهد اما نمی تواند....


وبه یاد می اورد زمانی را که


می توانست اما نمی خواست...