14-02-2021، 12:10
کتاب کهنه تاریخ را
نخوانده ببند
دلم گرفت
از این گردش و
از این تکرار
نخوانده ببند
دلم گرفت
از این گردش و
از این تکرار
|
بغض قلم ❥ .. (نسخه دهم) |
||||||||||||||||||||||||||||||||
14-02-2021، 12:10
کتاب کهنه تاریخ را
نخوانده ببند دلم گرفت از این گردش و از این تکرار
14-02-2021، 12:35
پنج حقیقت تلخ زندگی که باید بپذیریم :
️هیچ چیزی در دنیا جز مادر واقعی نیست. کسی که پول ندارد دوستی هم ندارد ️مردم باطن خوب را دوست ندارند ظاهر خوب را دوست دارند ️مردم به پول احترام می گذارند نه به شخصیت ️از شخصی که بیشترین عشق و علاقه رو بهش داری بیشترین آسیب رو هم از اون خواهی خورد
14-02-2021، 12:44
کسیرو داری که وقتی تا خرخره دنیا ازت رو برگردونده ، بگی گور بابای همه بدبختیا ، بجاش این آدم مال منه؟ -.-
14-02-2021، 12:48
گوته می گوید:
اگر ثروتمند نیستی مهم نیست، بسیاری از مردم ثروتمند نیستند، اگر سالم نیستی، هستند افرادی که با معلولیت و بیماری زندگی می کنند، اگر زیبا نیستی برخورد درست با زشتی هم وجود دارد، اگر جوان نیستی، همه با چهره پیری مواجه می شوند، اگر تحصیلات عالی نداری با کمی سواد هم می توان زندگی کرد، اگر قدرت سیاسی و مقام نداری، مشاغل مهم متعلق به معدودی انسان هاست، اما، اگر عزت نفس نداری، هیچ نداری!
14-02-2021، 12:58
همه ی ما یه نفرو داریم بهش پی ام نمیدیم!
ولی از ته دل دوسش داریم((((:
14-02-2021، 21:57
مهم نیست چند سالته
همون وقتی که یاد گرفتی به جای غر زدن مشکلتو حل کنی بُردی
14-02-2021، 22:14
گفت مشکل همیشه نبودن آدما نیست ،
مشکل یه وقتایی اونجاست که بیان و اون
آدمی که انتظارشو داشتی نبوده باشن!
درست مثل همونجا که بنان میخونه:
«آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود»
14-02-2021، 22:31
آدم دوست داره بره یقه بعضی آدما رو بگیره ، زل بزنه تو چشماشون بگه لعنتی تو یه روز با همه فرق داشتی واسم ، چرا انقد معمولی شدی حیوون؟!
باشد ک بدانیم ندانند که مردیم
14-02-2021، 22:57
خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی
بشنــود یـک نفـر از نــامــزدش دل بــرده مثـل یــک افـسر تحقـیق شـرافـتـمـنـدی کـه بـه پـرونده ی جـرم پسرش بـرخورده خسته ام مثل پسر بچه که درجای شلوغ بین دعوای پـدر مـادر خود گـم شده است خستـه مثل زن راضـی شده به مهر طلاق که پس از بخت بدش سوژه ی مردم شده است خسته مثـل پـدری کـه پسر معتـادش غـرق در درد خمـاری شـده فـریـاد زده مثل یک پیرزنی که شده سربار عروس پسـرش پیـش زنـش بـر سر او داد زده خسته ام مثـل زنی حامله که ماه نهم دکترش گفته به درد سرطان مشکوک است مثل مردی که قسم خورده خیانت نکند زنش اما به قسم خوردن آن مشکوک است خسته مثل پدری گوشه ی آسایشگاه کـه کسـی غیـر پـرستار سراغش نرود خستـه ام بیشتر از پیـر زنـی تنهـا کـه عیـد باشد نـوه اش سمت اتاقش نرود خسته ام کاش کسی حال مرا می فهمید غیر از این بغض که در راه گلو سد شده است شـده ام مثل مریضی که پس از قطع امید در پی معجزه ای راهی مشهد شده است
| ||||||||||||||||||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|