♪ گفتگوی آزاد نُسخــہ 381 ♫

[*VENUS*]

خب معنی می کنم شعر ها رو ولی باید بگم دلیل این که حافظ رو برای فال استفاده می کنند چند معنا بودن و چند پهلو بودنشه که شما مفهوم خودتون رو باید برداشت کنید.

ای بابا پس یه عمر الکی «ای صاحب فال به خدا توکل کن و نمازهایت را سر وقت بخوان و از همنشین بد دوری کن، به زودی خبری خوش به تو می‌رسد» رو تو پاچه‌مون کردن؟!

وایییییییی!!! دارم بلند بلند میخندم !!
دقت کردی حافط داره راجب‌ بدن یار و شیرینی لب حرف میزنه؟ و لذت های اغوش یار؟ بعد تو تفسیر نوشته نمازت را سر وقت بخوانو استغفار کن ؟!

[فرنودِ بن گیومرث]

حافظ شناسی با دکتر فرنود جلسه یکم :


ما درس سحر در ره میخانه نهادیم محصول دعا در ره جانانه نهادیم.
خب حافظ بیان می کنه که درس سحرش که همان دعای به هنگام سحر و تحلی معرفت الهی هست رو در راه میخانه و جانان خودش از دست داده.
شما می تونید این رو عشق یا به قول امروزی ها کراشتون ببینید (قیافه حافظ : ._.)
یا مثل من المپیادی که از دست داده ام و الخ...

در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم
به زاهد می گه عاقل ولی استعاره تهکمیه است چرا که در اصل زاهدان رو آلوده به ریا می بینه. و همزمان داره زاهد رو دارای خرمن های بسیار می بینه. امّا خودش جز داغ دل چیزی در بساط نداره.

سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد تا روی در این منزل ویرانه نهادیم
خیلی ها مقاله می نویسند که آره ابیات حافظ به هم ارتباط نداره و فلان و بهمان. این بیت رو با بیت پیشین رو باید زد تو سرشون.
قبلش از خرمن و دارایی زاهد گفت حالا داره می گه سلطان ازل که خداوند باشد تنها گنجی که به ما داد عشق بود نه خرمن که داغشم هست.

در دل ندهم ره پس از این مِهر بتان را مُهر لب او بر در این خانه نهادیم
می فرماید که در دلِ ما علاقه (مِهر) هیچ بت زیبارو یا به قول امروزی ها داف دیگری نیست. تنها تورا دوست داریم.
حالا چرا لب رو به مُهر تشبیه کرده!؟ چرا که لب سرخ معشوق شبیه به سنگ لعل هست که باهاش مُهر می ساختند و پای نامه ها می زدند

[*Aɴѕel*]

ای بابا پس یه عمر الکی «ای صاحب فال به خدا توکل کن و نمازهایت را سر وقت بخوان و از همنشین بد دوری کن، به زودی خبری خوش به تو می‌رسد» رو تو پاچه‌مون کردن؟!

وایییییییی!!! دارم بلند بلند میخندم !!
دقت کردی حافط داره راجب‌ بدن یار و شیرینی لب حرف میزنه؟ و لذت های اغوش یار؟ بعد تو تفسیر نوشته نمازت را سر وقت بخوانو استغفار کن ؟!

وا
خاعاک

[*VENUS*]

حافظ شناسی با دکتر فرنود جلسه یکم :


ما درس سحر در ره میخانه نهادیم محصول دعا در ره جانانه نهادیم.
خب حافظ بیان می کنه که درس سحرش که همان دعای به هنگام سحر و تحلی معرفت الهی هست رو در راه میخانه و جانان خودش از دست داده.
شما می تونید این رو عشق یا به قول امروزی ها کراشتون ببینید (قیافه حافظ : ._.)
یا مثل من المپیادی که از دست داده ام و الخ...

در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم
به زاهد می گه عاقل ولی استعاره تهکمیه است چرا که در اصل زاهدان رو آلوده به ریا می بینه. و همزمان داره زاهد رو دارای خرمن های بسیار می بینه. امّا خودش جز داغ دل چیزی در بساط نداره.

سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد تا روی در این منزل ویرانه نهادیم
خیلی ها مقاله می نویسند که آره ابیات حافظ به هم ارتباط نداره و فلان و بهمان. این بیت رو با بیت پیشین رو باید زد تو سرشون.
قبلش از خرمن و دارایی زاهد گفت حالا داره می گه سلطان ازل که خداوند باشد تنها گنجی که به ما داد عشق بود نه خرمن که داغشم هست.

در دل ندهم ره پس از این مِهر بتان را مُهر لب او بر در این خانه نهادیم
می فرماید که در دلِ ما علاقه (مِهر) هیچ بت زیبارو یا به قول امروزی ها داف دیگری نیست. تنها تورا دوست داریم.
حالا چرا لب رو به مُهر تشبیه کرده!؟ چرا که لب سرخ معشوق شبیه به سنگ لعل هست که باهاش مُهر می ساختند و پای نامه ها می زدند

اینا چیه O_O

[*Aɴѕel*]

حافظ شناسی با دکتر فرنود جلسه یکم :


ما درس سحر در ره میخانه نهادیم محصول دعا در ره جانانه نهادیم.
خب حافظ بیان می کنه که درس سحرش که همان دعای به هنگام سحر و تحلی معرفت الهی هست رو در راه میخانه و جانان خودش از دست داده.
شما می تونید این رو عشق یا به قول امروزی ها کراشتون ببینید (قیافه حافظ : ._.)
یا مثل من المپیادی که از دست داده ام و الخ...

در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم
به زاهد می گه عاقل ولی استعاره تهکمیه است چرا که در اصل زاهدان رو آلوده به ریا می بینه. و همزمان داره زاهد رو دارای خرمن های بسیار می بینه. امّا خودش جز داغ دل چیزی در بساط نداره.

سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد  تا روی در این منزل ویرانه نهادیم
خیلی ها مقاله می نویسند که آره ابیات حافظ به هم ارتباط نداره و فلان و بهمان. این بیت رو با بیت پیشین رو باید زد تو سرشون.
قبلش از خرمن و دارایی زاهد گفت حالا داره می گه سلطان ازل که خداوند باشد تنها گنجی که به ما داد عشق بود نه خرمن که داغشم هست.

در دل ندهم ره پس از این مِهر بتان را مُهر لب او بر در این خانه نهادیم
می فرماید که در دلِ ما علاقه (مِهر) هیچ بت زیبارو یا به قول امروزی ها داف دیگری نیست. تنها تورا دوست داریم.
حالا چرا لب رو به مُهر تشبیه کرده!؟ چرا که لب سرخ معشوق شبیه به سنگ لعل هست که باهاش مُهر می ساختند و پای نامه ها می زدند

فرنود جان
من در کل روز گشادیم میگرفت تا برم یه چیز بخورم
خدایی انتظار داری اینو بخونم.__.؟!

[فرنودِ بن گیومرث]

ابیات زیادند.
بیت بگید من تند تند معنی کنم.

سوالاتتونم می تونید بپرسید ولی پولیه.
خیلی سر کیسه رو شل کنید زنگ می زنم به حافظ.

---

عجبا. مگه نگفتید تفسیر!؟

شیش ساعت تایپ کردم.

[*Aɴѕel*]

تبر من کو؟!

[*VENUS*]

من که بیخیال شدم!
الان میرم تفسیر شعرو تو استاد گوگل سرچ میکنم!

[*Aɴѕel*]

میخام رگمو بزنم//:

[فرنودِ بن گیومرث]

منم می رم معتاد شم.