▼ گفتگوی آزاد نُسخــہ 380 ▲

[*Aɴѕel*]

الان تویه دوره زمونه ای شده که قلب همه داره اروم میزنه
اما به عزیزترین ادم های زندگیت بگو
برای تو ...قلب من ....داره تند میزنه(:

تو ک بی وفا نبودی

((((:
چطوری بانو؟؟

قلب شکستہ با دستــــآی تو

[سهَ‌ند]

عا عا عا عا عا عا عا عا عا عا عا عا

[ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ]

پوفففف

[SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ]

یه یارو میره کارواش،کارواشیه میگه:ماشینت کو؟
گفت:خونم همینجاس پیاده اومدم.

[سهَ‌ند]

پوفففف

عکست خیلی گوگولیه ولی ترسناکه

[Emmɑ]

چه ربطی داشت ؟؟؟

ماذا فاذا

میگی اگع رلم اینجابود کلتو میکندمنم میگم رل از این کارا نمیکنععععععع
فقط عاشق میکنع میرع

خوب نمیدونم چی بگم همه اینطوری نیستن

خودم من رل بزنم با یه نفر شاید بگم عاشقشم ولی نیستم

چون میدونم اونی که من عاشقشم رفته در نتیحه اخلاق سینگل باش پادشاهی کن

ببینیمو تعریف کنیم

---

چه ربطی داشت ؟؟؟

ماذا فاذا

میگی اگع رلم اینجابود کلتو میکندمنم میگم رل از این کارا نمیکنععععععع
فقط عاشق میکنع میرع

خوب نمیدونم چی بگم همه اینطوری نیستن

خودم من رل بزنم با یه نفر شاید بگم عاشقشم ولی نیستم

چون میدونم اونی که من عاشقشم رفته در نتیحه اخلاق سینگل باش پادشاهی کن

مگه قرار ببینی

رع مگع خبر نداری
حالت خوبع؟؟؟؟

[سهَ‌ند]

@"|PARHAM|"
به هرکسی عکس ترسناک گذاشت اخطار بده

[SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ]

الیوس:پرهام!اون شمشیر به تغدیر تو نبود!
پرهام:ساکت باش ای دلقک کثیف!
سزار:پرهام!اون شمشیر رو بزار زمین،تاریخ در چنگ ماست!
هیتلر:نه،اون یک دیوانس،پرهام،سزار رو بکش!
داریوش اول:بس کنین دیگه وگرنه کله ی همتون رو صاف میکنم.
اسکندر:تو حق نداری!
جرج واشینگتن:خفه شو اون قلم کاغذ منو بده.

---

@"|PARHAM|"
به هرکسی عکس ترسناک گذاشت اخطار بده

1-من مدیر نیستم.
2-لازم نیست اواتار اوتاره.

---

من در حال نوشتن کتابی هستم که از داستان های آموزنده پر شده.
کتاب:
کلید مقدس.
.منظور از کلید مقدس چیز های آموزنده درون آن است.
مانند،صبر،بخشش و...........

[سهَ‌ند]

الیوس:پرهام!اون شمشیر به تغدیر تو نبود!
پرهام:ساکت باش ای دلقک کثیف!
سزار:پرهام!اون شمشیر رو بزار زمین،تاریخ در چنگ ماست!
هیتلر:نه،اون یک دیوانس،پرهام،سزار رو بکش!
داریوش اول:بس کنین دیگه وگرنه کله ی همتون رو صاف میکنم.
اسکندر:تو حق نداری!
جرج واشینگتن:خفه شو اون قلم کاغذ منو بده.

---

@"|PARHAM|"
به هرکسی عکس ترسناک گذاشت اخطار بده

1-من مدیر نیستم.
2-لازم نیست اواتار اوتاره.

---

من در حال نوشتن کتابی هستم که از داستان های آموزنده پر شده.
کتاب:
کلید مقدس.
.منظور از کلید مقدس چیز های آموزنده درون آن است.
مانند،صبر،بخشش و...........

هر وقت مدیر شدی به کسایی که عکس ترسناک گذاشتن اخطار بده

[SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ]

الیوس:پرهام!اون شمشیر به تغدیر تو نبود!
پرهام:ساکت باش ای دلقک کثیف!
سزار:پرهام!اون شمشیر رو بزار زمین،تاریخ در چنگ ماست!
هیتلر:نه،اون یک دیوانس،پرهام،سزار رو بکش!
داریوش اول:بس کنین دیگه وگرنه کله ی همتون رو صاف میکنم.
اسکندر:تو حق نداری!
جرج واشینگتن:خفه شو اون قلم کاغذ منو بده.

---

@"|PARHAM|"
به هرکسی عکس ترسناک گذاشت اخطار بده

1-من مدیر نیستم.
2-لازم نیست اواتار اوتاره.

---

من در حال نوشتن کتابی هستم که از داستان های آموزنده پر شده.
کتاب:
کلید مقدس.
.منظور از کلید مقدس چیز های آموزنده درون آن است.
مانند،صبر،بخشش و...........

هر وقت مدیر شدی به کسایی که عکس ترسناک گذاشتن اخطار بده

توی قانون انجمن قید نشده.