گفتگوی آزاد || نسخه ۳۶۷

[saba 3]

شاید در مورد مسائله ای میخواستم باهاش صحبت کنم 
که قبلش میخواستم بدونم تمایل به صحبت  در موردش دارن یا نه!


فضولیت ارضا شد؟

[Ɗєя_Mσηɗ]

چشمت بی بلا عزیزم^^
ممنون که اومدی

دور و برت بگردم عشق جان (((:

@m.h.sa

ديشب فيلمتو ديدي؟

نه .. اعصابم داغون بود :|
رمان خوندم ._.

[سهَ‌ند]

ثبات
ترک عادت
تغییر

[ρσєѕɪ]

@m.h.sa

ديشب فيلمتو ديدي؟

نه .. اعصابم داغون بود :|
رمان خوندم ._.

امشب اگه ميخواستي ببيني منم صدا كن ^^

[ρυяρℓє_ѕку]

نه من با دستش کاری ندارم .___.  :vvv
همیشه عاشق اشک تمساح بودم ((((((:

_
ژان ژان :v
جوون به مامانم :v  (جووون گفتنام ارثیه :vvvv )

ببین .. ن تو فقط ببین .. خودم ادبت میکنم ._. 
یوث دَ v:

__
والا من علاقه چندانی ب گفتنش ندارم میدونی ک V:

مهسا را گفتند ادب از که اموختی گفت از ریحون D:::
کثافت :vvv

ژنش که از بابابزرگم بت به ارث رسیده توی تو کم بوده ..
با بابام ترکیب شده تو من زده بالا :vvvv

ای بابا ریحانه بدبخِ مفلوک ): ،من ب این با ادبی ._. ، تو ب کی رفتی ؟ :|
ببین فقط جون خب ؟ v:

مهسا دختر گلم خودت فمیدی چی گفتی ؟ .__.
بابابزرگِ خدابیامرزت ( V: ) مردِ خوبی بود اهل اینچیزا نبود تو ناباب از کار درومدی v:
بابات کیه ؟! :|||||

خو به مامان با ادبم رفتم دگ -.-
فقظ جووووون D:

سربسته گفتم نشد بازش کنم .___. :v
خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه .. غم آخرمون باشه :vvv
اهلش نبود لنتی ..نبود .. اون به این چیزای ریزه میزه قانع نمیشد .. هییی یادش بخیر :V
شوهر تو دگ :vvv

صد در صد ک همینه ._.
V:

خواستی بازش کنی تو پ.خ ._.
فقط گمشو نبینمت vv:
درمورد اون خدابیامرز دیگه حرف نزنیم دستش از فلش کوتاس D:
عزیزم وقتشه ی حقیقتو بدونی :|
من تو رو ب فرزندخواندگی قبول کردم :|

[Ɗєя_Mσηɗ]

@m.h.sa

ديشب فيلمتو ديدي؟

نه .. اعصابم داغون بود :|
رمان خوندم ._.

امشب اگه ميخواستي ببيني منم صدا كن ^^

چش چش باهم میبینیم *-*

[ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ]

：Dسلاممم

[*Aɴѕel*]

@"Reine"
تو میتونیD:

جات خالي خيلي خوش گذشت (":

دوستان به جآی ما(:

[ρσєѕɪ]

@"Reine"
تو میتونیD:

جات خالي خيلي خوش گذشت (":

دوستان به جآی ما(:

شب بيا D:

[سهَ‌ند]

هرکی فهمید که فهمید