مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]

[ρυяρℓє_ѕку]

وقتی که ز چشمان تو الهام گرفته‌ست
این نیمه‌غزل مال خودم؟ مال خودم نیست...

[Sirvan10_a]

تاب بنفشه می​دهد طره مشک سای تو
    پرده غنچه می​درد خنده دلگشای تو

[Ɗєя_Mσηɗ]

وصل است رشته ی سخنم با جهان راز
زان در سخن نصیبه ام از راز می دهند ..

[Sirvan10_a]

دل همچو سنگت ای دوست به  آب چشم سعدی 

 

عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی

[Ɗєя_Mσηɗ]

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ..

[Sirvan10_a]

ما به بغداد جهان لاف اناالحق میزدیم 

پیش از آن کان گیر ودار و گیر ونکته منصور بود

[Ɗєя_Mσηɗ]

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت ،
داءما یکسان نباشد حال دوران ، غم مخور ..

[Sirvan10_a]

راه دل عشاق زد آن چشم خماری
پیداست از این شیوه که مست است شرابت

[Ɗєя_Mσηɗ]

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت ..
من همه محو تماشای نگاهت ..

[ɪᴄᴇ]

تو شبی در انتظاری ننشسته ای چه دانی 
ک چه شب گذشت بر منتظران نا شکیبت