☆~گفتگوی آزاد || نسخه ۳۶۰☆~

[سهَ‌ند]

ادم تا ۲۰ سالگی بچه س بعد تازه میشه نوجوون

[ρυяρℓє_ѕку]

@ρυяρℓє_ѕку

ریان؟ *.*

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://dl.akskhor.ir/uploads1/123_f353b.png

یکی از دوستام موهاشو همین رنگی کرده بود ):
بعد زنگای تفریح هی جلوم میشست و ب رخم میکشید ):
ایح ): ♡

پوف .____.
غصه خوردن نداره کِ

غصه نمیخورم ک ._.
حیفم میاد همچین رنگی تو موهای اینه :|

[Ɗєя_Mσηɗ]

اه باشه اصلا

افرین ^^

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

الان مدیر زنگ مادر میزنه میگه بیا سیبیلا بچتو بردار ک بچا مسخرش نکنن

پیش دانشگاهیم ناخنامونو نگاه میکردن !!

ماهم نگا میکنن

---

@ρυяρℓє_ѕку

ریان؟ *.*

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://dl.akskhor.ir/uploads1/123_f353b.png

یکی از دوستام موهاشو همین رنگی کرده بود ):
بعد زنگای تفریح هی جلوم میشست و ب رخم میکشید ):
ایح ): ♡

پوف .____.
غصه خوردن نداره کِ

غصه نمیخورم ک ._.
حیفم میاد همچین رنگی تو موهای اینه :|

D:
بیخیال بابا .
رنگ موها خودتو عشقه D:

[Ɗєя_Mσηɗ]

الان مدیر زنگ مادر میزنه میگه بیا سیبیلا بچتو بردار ک بچا مسخرش نکنن

پیش دانشگاهیم ناخنامونو نگاه میکردن !!

ماهم نگا میکنن

برا من هردفه میبینن بلند باشه میگم خانوم ناخن زینته

[Faust]

ناخن میکارن میان ، هرروز ی رنگ مو اونم هرروز زردتر از دیروز -___-
گیر میدن خیلی بهشون ولی خب اونا کاره خودشو میکنن . خیلیم شانس دارن مثلا لاک میزنن اون روز اصن بازرسی نمیکنن .____.
ن ک منه بدبخت ی روز لبام واسه سردی هوا قرمز شده بود میگف چرا رژ زدی :|
منم گفتم منو رژ مدرسه؟ بعد اومده جلو میگه تو رژ مدرسه نه D:

حالا که فکر میکنم واقعاً پدر مارو درآوردن ..
هر روز صبح اجبار بود صف بایستیم.
بعدش دو دور بزنیم حیاطو با صف که مثلاً نرمش بود !
بعدم باید میرفتیم نمازخونه اول صبحی بوی گند جوراب رو تحمل میکردیم تا زیارت عاشورا بخونن برامون ((((:
من دیگه آب از سرم گذشته بود
جیم میزدم با بدبختی.
هرچند یه روز مدیر فهمید دهنمو سرویس کرد !

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

الان مدیر زنگ مادر میزنه میگه بیا سیبیلا بچتو بردار ک بچا مسخرش نکنن

پیش دانشگاهیم ناخنامونو نگاه میکردن !!

ماهم نگا میکنن

برا من هردفه میبینن بلند باشه میگم خانوم ناخن زینته

واای D:
من بدم میاد ناخنام زیاد کوتاه باشه بازم گیر میداد میگفتم گیتار میزنم استادم گفته باید بلند باشه ،باور میکرد بنده خدا D:

[*Aɴѕel*]

خدایی بچع سالم که اهل هیچی نباشه کم پیداست
پسرا چقدر اسکول شدن

---

مگه داریم پسر ۱۶ ساله گل بکشه

[Ɗєя_Mσηɗ]

ناخن میکارن میان ، هرروز ی رنگ مو اونم هرروز زردتر از دیروز -___-
گیر میدن خیلی بهشون ولی خب اونا کاره خودشو میکنن . خیلیم شانس دارن مثلا لاک میزنن اون روز اصن بازرسی نمیکنن .____.
ن ک منه بدبخت ی روز لبام واسه سردی هوا قرمز شده بود میگف چرا رژ زدی :|
منم گفتم منو رژ مدرسه؟ بعد اومده جلو میگه تو رژ مدرسه نه D:

حالا که فکر میکنم واقعاً پدر مارو درآوردن ..
هر روز صبح اجبار بود صف بایستیم.
بعدش دو دور بزنیم حیاطو با صف که مثلاً نرمش بود !
بعدم باید میرفتیم نمازخونه اول صبحی بوی گند جوراب رو تحمل میکردیم تا زیارت عاشورا بخونن برامون ((((:
من دیگه آب از سرم گذشته بود
جیم میزدم با بدبختی.
هرچند یه روز مدیر فهمید دهنمو سرویس کرد !

وای رها
یبار ما صف وایستاده بودیم .. اول صبی جزوه دستم از اینور خوابم میومد .. اینام اومدن اهنگ گذاشتن ورزش کنیم مثلا !
منم به یه سری دلایلی نای تکون خوردن نداشتم دل درد داشتم ناجور .. بعد پشت میکروفون قشنگ صدام زد گف چرا ورزش نمیکنی .. همه بم نگا کردن منم با بدبختی تکون خوردم یکم ..
برنامه که تموم شد کلاسمونو مجبور کردن دو دور بدوعه دور حیاط .. اونم به خاطر ورزش نکردن من .. نیشگونایی که دوستام ازم گرفتنو هنوزم ک هنوزه یادم نمیره -_-

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

ناخن میکارن میان ، هرروز ی رنگ مو اونم هرروز زردتر از دیروز -___-
گیر میدن خیلی بهشون ولی خب اونا کاره خودشو میکنن . خیلیم شانس دارن مثلا لاک میزنن اون روز اصن بازرسی نمیکنن .____.
ن ک منه بدبخت ی روز لبام واسه سردی هوا قرمز شده بود میگف چرا رژ زدی :|
منم گفتم منو رژ مدرسه؟ بعد اومده جلو میگه تو رژ مدرسه نه D:

حالا که فکر میکنم واقعاً پدر مارو درآوردن ..
هر روز صبح اجبار بود صف بایستیم.
بعدش دو دور بزنیم حیاطو با صف که مثلاً نرمش بود !
بعدم باید میرفتیم نمازخونه اول صبحی بوی گند جوراب رو تحمل میکردیم تا زیارت عاشورا بخونن برامون ((((:
من دیگه آب از سرم گذشته بود
جیم میزدم با بدبختی.
هرچند یه روز مدیر فهمید دهنمو سرویس کرد !

جدی بدون سانسوری ما هم اینا رو داریم -___-
عخی D:
منو دوستم ی بار خاستیم جیم بزنیم ،میشنیدیم سر صف میگف عی دوتا صب من دیدم الان کوجان ._____.
مام نمیدونستیم چیکا کنیم ،دبیر زبان از پشتمون دراومد گف این دوتا رو کار داشتم من شرمنده D: ینی همونجا بغلش کردم ^^ خوده معاونم خندید دیگ D: