[ گفتگو آزاد نسخه 357 ]

[Đęąđ.ğïřł]

چقدر تیکه میندازید بهم((:

[SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ]

خداحافظ.

[امیر‌حسین]

به یکی میگن نمیتونی با عمت ازدواج کنی میگه ما کردیم شد :-|
فهمیدی واسه چی گفتم دیگه 
@"ѕмσкє"

والا نفهمیدم

[امیر‌حسین]

ادم زحمت میکشه ستاره میگره بعد تموم میشه حقش زایه میشه.

ستاره های‌ من‌ مال تو =)

---

از هم استفاده میکنیم مثل تلفن همگانی =)))))

چطوری علی؟

بههه سلام چه خبر
فقط اسمتو مت یادم‌ نیست شرمنده =|

امیرم

مدیرارشد
پاسارگاد
یادته؟

بهههههه چطوری تو لعنتییی
چقدر ما دوتا باهمو کل کل داشتیم‌ :V
یادش بخیر!

خوبی؟

[Ɗєя_Mσηɗ]

[م‍حمّد]

به یکی میگن نمیتونی با عمت ازدواج کنی میگه ما کردیم شد :-|
فهمیدی واسه چی گفتم دیگه 
@"ѕмσкє"

والا نفهمیدم

مدیران نمیتوانند مدیران دیگر را محروم کنند یا اسپم دهند، ناظم که سهل است

[bOoOoOy]

ادم زحمت میکشه ستاره میگره بعد تموم میشه حقش زایه میشه.

ستاره های‌ من‌ مال تو =)

---

چطوری علی؟

بههه سلام چه خبر
فقط اسمتو مت یادم‌ نیست شرمنده =|

امیرم

مدیرارشد
پاسارگاد
یادته؟

بهههههه چطوری تو لعنتییی
چقدر ما دوتا باهمو کل کل داشتیم‌ :V
یادش بخیر!

خوبی؟

شکر تو خوبی؟
السا طوره :V

[☻امیرحسین☻]

((:
سلام

[Ɗєя_Mσηɗ]

از زبون یه پسر :

یه روز داشتم قدم میزدم تو خیابون نمیدونم کجای فلان شهر .. یه عابر که اصلا تو حال خودش نبود محکم خورد به من ..
گفتم : هووو ! حواست کجاست بابا
یه نگاه بهم کرد و اروم گفت: عذر میخوام .. خیلی داغونم! .. حواسم اصلا نبود!
گفتم : حالا چی شده اینجوری بهم ریخته ای؟
یه نخ سیگار دراورد و فندک زد زیرش و گفت:
تا حالا عاشق شدی؟
گفتم هی کم و بیش!
گفت : تا حالا لپت از نداری جلوش گل انداخته؟
گفتم جوونیه و نداریش دیگه ..

گفت من عاشق یه زنِ شوهر دارم!!!
حرفشو قطع کردم ..
گفتم نگا کن داداش نداشتیم دیگه تو این مورد نیستم ..!!
نگام کرد گفت: امروز مُرد ..
خندیدم و گفتم : بهتر بابا راحت شدی حاجی خیلی ناجوره زن شوهر دار خدایی!

یه قطره اشک از گوشه ی چشمش لیز خورد و اروم گفت: امروز بی مادر شدم ..!
محکم بغلش کردم گفتم : غلط کردم!

من گریهههههههه

[☻امیرحسین☻]

به یکی میگن نمیتونی با عمت ازدواج کنی میگه ما کردیم شد :-|
فهمیدی واسه چی گفتم دیگه 
@"ѕмσкє"

والا نفهمیدم

مدیران نمیتوانند مدیران دیگر را محروم کنند یا اسپم دهند، ناظم که سهل است

اها