20-04-2020، 17:22
به نظر میرسد مردان واقعاً جنگجو به دنیا میآیند، چرا که براساس یک مطالعه جدید، بدن جنس مذکر به شکل یک جنگجوی تخصصی و به منظور مشت زدن و ضرب و شتم رقبای جنسی فرگشت یافته است.
یک مطالعه جدید نشان داده است که بدن مردان برای پیروزی در نزاعها با رقبای جنسی و فریفتن و قدرتنمایی در برابر زنان فرگشت یافته است، زیرا مردان در طول تاریخ همواره مجبور به نزاع برای پیروزی بر مردان دیگر و جلب نظر زنان و فرزندان خود بودهاند. بنابراین این فشار باعث شده که بدن مردان تغییر کند و قدرتمندتر و انفجاریتر شود.
این امر منجر به آنچه میشود که بعنوان “دودیسی جنسی”(sexual dimorphism) شناخته میشود که نشان دهندۀ اختلافات جسمی بین نر و ماده در یک گونه است. دودیسی جنسی به تفاوت فنوتیپی جنس نر با ماده(یا به بیان سادهتر تفاوت ظاهری) در یک گونه زیستی گفته میشود. مهمترین مثال برای دودیسی جنسیتی، وجود اندام تناسلی متفاوت در جنس نر و ماده اغلب جانوران است. تفاوت در ویژگیهای ثانویه جنسی مثل رویش مو در برخی نقاط بدن، اندازه و فیزیک بدنی، و رفتارها از دیگر مصداقهای دودیسی جنسی است.
دودیسی جنسی برآمده از فشارهای فرگشتی است که ساختار اجتماعی و نحوه جفتگیری و زندگی گروهی جانور بر وی تحمیل میکند. برای نمونه در گونههای جانوری که ساختار اجتماعی چندزنی دارند و تهاجمهای درونگروهی شدیدتر است، دودیسی جنسی بیشتر است، چرا که نرها برای تصاحب مادگان باید هرچه بیشتر بزرگ و زورمند شوند تا بتوانند بر نرهای رقیب پیروز شوند. از همین روی، فشار فرگشتی، نرها را به افزایش اندازه جثه واداشته و دودیسی جنسی بیشتر میگردد. برای نمونه در گوریلها که در گروههای تکنری-چندمادهای زندگی میکنند، نرها بسیار درشتتر از مادهها هستند. از سوی دیگر در گیبونها که در خانوادههای تکهمسری زندگی میکنند، نر و ماده هماندازهاند.
یک نمونه آشکار در مورد ارتباط دودیسی جنسیتی و شیوع چندهمسری، پرهای زیبا و خیرهکننده پرندگانی چون طاووس و قرقاول است که جنس نر را کاملاً از جنس ماده متمایز میکند. این پرها هیچ فایدهای به جز جلب نظر جنس ماده ندارند و از هر نظر دیگر به ضرر حیوان هستند. میزان زیادی انرژی برای تولید این پرها صرف میشود، وزن و اندازه این پرها برای جانور دست و پا گیر است و مهمتر از همه توجه شکارچیان را به خود جلب میکند. یافتن یک قرقاول نر برای یک روباه بسیار راحتتر از یافتن قرقاول ماده است که پرهایش رنگی استتاری دارند.
با وجود اینها جنس نر با داشتن این پرها میتواند شمار بیشتری از مادگان را مجذوب خود کند و با جفتگیری با ایشان تعداد زیادی فرزند از خود به جای بگذارد. یک قرقاول بسیار زیبا ممکن است فقط یک فصل عمر کند و در همین یک فصل شش ماده را آبستن کند، اما یک قرقاول محجوب با پر و بال ساده شاید ۱۰ سال عمر کند، اما نتواند هیچ همسری بیابد.
این سؤال که دودیسی جنسیتی انسانها در رقابت جنسی و استراتژیهای جنسی کوتاهمدت و بلندمدت آنها چه تأثیراتی داشته از بحثهای قدیمی و دامنهدار در زیستشناسی فرگشتی است. در انسان میانگین نسبت جرم مرد به جرم زن چهار به سه است. این رقم کمتر از گوریلهای چندهمسری اما بیشتر از گیبونهای تکهمسر است. از همین رو، احتمالاً در دوران فرگشت انسان ساختارهای اجتماعی تا اندازهای ساختارهای چندهمسری بوده است.
به گفته دیلی و ویلسون، تفاوت مذکر و مؤنث در انسان بیشتر از پستانداران تکهمسر اما بسیار کمتر از پستانداران به شدت چندهمسر است. یکی از توضیحات پیشنهادی این است که روند فرگشت جنسیتی انسانی بیشتر به خویشاوند نزدیک خود بونوبو(نوعی شامپانزه) شباهت داشته که از نظر دودیسی جنسیتی بسیار شبیه به انسان است.
محققان در این مطالعه جدید دریافتهاند که با گذشت هزاران سال، مردانی که قادر به جنگیدن نبودهاند، به آرامی از گردونه خارج شدهاند و در نتیجه، مردان قدرتمندتر که در درگیریها بهتر عمل میکردند، باقی ماندهاند. نتیجه نهایی این است که بدنهای جنس نر در روند فرگشت یا تکامل به مرور طوری تغییر یافته است که در مشت زدن و دعوا کردن خوب عمل کند.
بعنوان مثال، محققان آمریکایی در یک آزمایش دریافتند که ضعیفترین مرد، سختتر از قویترین زن مشت میزند. محققان در این مطالعه نوشتند: دودیسی جنسی غالباً از انتخاب صفات اسکلتی-ماهیچهای خاص ناشی میشود که باعث بهبود عملکرد مبارزاتی در مردان میشود.
در این مطالعه آمده است: در انسانها، یک نوع متداول جنگیدن، شامل استفاده از مشت به عنوان سلاح است. محققان در یک آزمایش مشت زنی دریافتند که میانگین قدرت مردان، ۱۶۲ درصد بیشتر از زنان است. این در حالی است که وقتی نوبت به آزمایش پرتاب نیزه رسید، میزان تفاوت چندان زیاد نبود که این موضوع بر تکامل مردان برای جنگیدن و نه برای شکار دلالت دارد.
پروفسور “دیوید کریر” از دانشگاه یوتا گفت: این یک نمونه چشمگیر از دودیسی جنسی است که سازگار با مردان بوده است تا برای نبرد و مبارزه با مشت قویتر شوند. وی افزود: اگر هدف ما این باشد که در آینده همه نوع خشونت را به حداقل برسانیم، درک تمایلات و ماهیت و طبیعت ما، کمک کننده خواهد بود.
محققان قدرت مشت زدن ۲۰ مرد و ۱۹ زن را اندازهگیری کردند. این کار به منظور آزمایش این فرضیه بود که قدرت فوقانی بدن مردان ممکن است به منظور شکار با نیزه ایجاد شده باشد. اما در این آزمایش مشخص شد که دو جنس، تفاوت معنی داری در مشت زنی و پرتاب نیزه دارند.
محققان معتقدند این امر ثابت میکند که بدن مرد به جای پرتاب اسلحهها، برای مشت زدن فرگشت یافته است. مطالعات قبلی نشان دادهاند که به طور متوسط، قسمت بالایی بدن مردان ۷۵ درصد بیشتر از توده عضلانی دارد و ۹۰ درصد قدرتمندتر از زنان است، اما تاکنون مشخص نبود به چه دلیل. نتایج این مطالعه در مجله Experimental Biology منتشر شده است.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
یک مطالعه جدید نشان داده است که بدن مردان برای پیروزی در نزاعها با رقبای جنسی و فریفتن و قدرتنمایی در برابر زنان فرگشت یافته است، زیرا مردان در طول تاریخ همواره مجبور به نزاع برای پیروزی بر مردان دیگر و جلب نظر زنان و فرزندان خود بودهاند. بنابراین این فشار باعث شده که بدن مردان تغییر کند و قدرتمندتر و انفجاریتر شود.
این امر منجر به آنچه میشود که بعنوان “دودیسی جنسی”(sexual dimorphism) شناخته میشود که نشان دهندۀ اختلافات جسمی بین نر و ماده در یک گونه است. دودیسی جنسی به تفاوت فنوتیپی جنس نر با ماده(یا به بیان سادهتر تفاوت ظاهری) در یک گونه زیستی گفته میشود. مهمترین مثال برای دودیسی جنسیتی، وجود اندام تناسلی متفاوت در جنس نر و ماده اغلب جانوران است. تفاوت در ویژگیهای ثانویه جنسی مثل رویش مو در برخی نقاط بدن، اندازه و فیزیک بدنی، و رفتارها از دیگر مصداقهای دودیسی جنسی است.
دودیسی جنسی برآمده از فشارهای فرگشتی است که ساختار اجتماعی و نحوه جفتگیری و زندگی گروهی جانور بر وی تحمیل میکند. برای نمونه در گونههای جانوری که ساختار اجتماعی چندزنی دارند و تهاجمهای درونگروهی شدیدتر است، دودیسی جنسی بیشتر است، چرا که نرها برای تصاحب مادگان باید هرچه بیشتر بزرگ و زورمند شوند تا بتوانند بر نرهای رقیب پیروز شوند. از همین روی، فشار فرگشتی، نرها را به افزایش اندازه جثه واداشته و دودیسی جنسی بیشتر میگردد. برای نمونه در گوریلها که در گروههای تکنری-چندمادهای زندگی میکنند، نرها بسیار درشتتر از مادهها هستند. از سوی دیگر در گیبونها که در خانوادههای تکهمسری زندگی میکنند، نر و ماده هماندازهاند.
یک نمونه آشکار در مورد ارتباط دودیسی جنسیتی و شیوع چندهمسری، پرهای زیبا و خیرهکننده پرندگانی چون طاووس و قرقاول است که جنس نر را کاملاً از جنس ماده متمایز میکند. این پرها هیچ فایدهای به جز جلب نظر جنس ماده ندارند و از هر نظر دیگر به ضرر حیوان هستند. میزان زیادی انرژی برای تولید این پرها صرف میشود، وزن و اندازه این پرها برای جانور دست و پا گیر است و مهمتر از همه توجه شکارچیان را به خود جلب میکند. یافتن یک قرقاول نر برای یک روباه بسیار راحتتر از یافتن قرقاول ماده است که پرهایش رنگی استتاری دارند.
با وجود اینها جنس نر با داشتن این پرها میتواند شمار بیشتری از مادگان را مجذوب خود کند و با جفتگیری با ایشان تعداد زیادی فرزند از خود به جای بگذارد. یک قرقاول بسیار زیبا ممکن است فقط یک فصل عمر کند و در همین یک فصل شش ماده را آبستن کند، اما یک قرقاول محجوب با پر و بال ساده شاید ۱۰ سال عمر کند، اما نتواند هیچ همسری بیابد.
این سؤال که دودیسی جنسیتی انسانها در رقابت جنسی و استراتژیهای جنسی کوتاهمدت و بلندمدت آنها چه تأثیراتی داشته از بحثهای قدیمی و دامنهدار در زیستشناسی فرگشتی است. در انسان میانگین نسبت جرم مرد به جرم زن چهار به سه است. این رقم کمتر از گوریلهای چندهمسری اما بیشتر از گیبونهای تکهمسر است. از همین رو، احتمالاً در دوران فرگشت انسان ساختارهای اجتماعی تا اندازهای ساختارهای چندهمسری بوده است.
به گفته دیلی و ویلسون، تفاوت مذکر و مؤنث در انسان بیشتر از پستانداران تکهمسر اما بسیار کمتر از پستانداران به شدت چندهمسر است. یکی از توضیحات پیشنهادی این است که روند فرگشت جنسیتی انسانی بیشتر به خویشاوند نزدیک خود بونوبو(نوعی شامپانزه) شباهت داشته که از نظر دودیسی جنسیتی بسیار شبیه به انسان است.
محققان در این مطالعه جدید دریافتهاند که با گذشت هزاران سال، مردانی که قادر به جنگیدن نبودهاند، به آرامی از گردونه خارج شدهاند و در نتیجه، مردان قدرتمندتر که در درگیریها بهتر عمل میکردند، باقی ماندهاند. نتیجه نهایی این است که بدنهای جنس نر در روند فرگشت یا تکامل به مرور طوری تغییر یافته است که در مشت زدن و دعوا کردن خوب عمل کند.
بعنوان مثال، محققان آمریکایی در یک آزمایش دریافتند که ضعیفترین مرد، سختتر از قویترین زن مشت میزند. محققان در این مطالعه نوشتند: دودیسی جنسی غالباً از انتخاب صفات اسکلتی-ماهیچهای خاص ناشی میشود که باعث بهبود عملکرد مبارزاتی در مردان میشود.
در این مطالعه آمده است: در انسانها، یک نوع متداول جنگیدن، شامل استفاده از مشت به عنوان سلاح است. محققان در یک آزمایش مشت زنی دریافتند که میانگین قدرت مردان، ۱۶۲ درصد بیشتر از زنان است. این در حالی است که وقتی نوبت به آزمایش پرتاب نیزه رسید، میزان تفاوت چندان زیاد نبود که این موضوع بر تکامل مردان برای جنگیدن و نه برای شکار دلالت دارد.
پروفسور “دیوید کریر” از دانشگاه یوتا گفت: این یک نمونه چشمگیر از دودیسی جنسی است که سازگار با مردان بوده است تا برای نبرد و مبارزه با مشت قویتر شوند. وی افزود: اگر هدف ما این باشد که در آینده همه نوع خشونت را به حداقل برسانیم، درک تمایلات و ماهیت و طبیعت ما، کمک کننده خواهد بود.
محققان قدرت مشت زدن ۲۰ مرد و ۱۹ زن را اندازهگیری کردند. این کار به منظور آزمایش این فرضیه بود که قدرت فوقانی بدن مردان ممکن است به منظور شکار با نیزه ایجاد شده باشد. اما در این آزمایش مشخص شد که دو جنس، تفاوت معنی داری در مشت زنی و پرتاب نیزه دارند.
محققان معتقدند این امر ثابت میکند که بدن مرد به جای پرتاب اسلحهها، برای مشت زدن فرگشت یافته است. مطالعات قبلی نشان دادهاند که به طور متوسط، قسمت بالایی بدن مردان ۷۵ درصد بیشتر از توده عضلانی دارد و ۹۰ درصد قدرتمندتر از زنان است، اما تاکنون مشخص نبود به چه دلیل. نتایج این مطالعه در مجله Experimental Biology منتشر شده است.