مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]

[ρσєѕɪ]

یار شو ای مونس غمخوارگان
چاره کن ای چاره ی بیچارپان
قافله شد بی کسی ما ببین
ای کس ما بی کسب ما ببین

[red_Queen]

نردبان اين جهان ما و منيست
عاقبت اين نردبان افتادنيست

لاجرم هر کس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست

[ρυяρℓє_ѕку]

تـا چـشم دل به طلعت آن ماه منظر است
طـالـع مـگو که چشمه خورشید خاورست

[Ɗєя_Mσηɗ]

تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود
بالله که جز یادِ تو گر هیچکسم هست
حاشا که بجز عشقِ تو گر هیچکسم بود..

[ρυяρℓє_ѕку]

دست طمع چو پیش کسان میکنی دراز
پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش

[red_Queen]

شمس   تبريزي  شده   از جرعه اي   مست  و  خراب
لاجرم   مست  است  و از   گفتار   خود  معذور  مست

[Ɗєя_Mσηɗ]

تا توانی دلی به دست اور
دل شکستن هنر نمی باشد..

[Medusa]

دیده را فایده آن است که دلبر بینَد
ور نبیند، چه بوَد فایده بینایی را؟

[Ɗєя_Mσηɗ]

امروز چو پرواز کنم از نظر تیز
میبینم اگر ذره ای اندرتک دریاست..

[Medusa]

تو در عالم نمی‌گنجی زِ خوبی
مرا هرگز کجا گُنجی در آغوش؟