مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]

[ρυяρℓє_ѕку]

شعر من شرح پریشانی زلفی است شگرف
که پریشان کندم گر نه پریشان گویم

"م" بده D:

[Ɗєя_Mσηɗ]

مرا عمری به دنبالت کشاندی
سرانجامم به خاکستر نشاندی
ربودی دفتر دل را و افسوس
که سطری هم از این دفتر نخواندی..

[ρυяρℓє_ѕку]

یار شو ای مونس غمخوارگان
چاره کن ای چاره ی بیچارپان
قافله شد بی کسی ما ببین
ای کس ما بی کسب ما ببین
نظامی

[Ɗєя_Mσηɗ]

نه درقلبش فروتابيده شمشيري
نه تا پر در ميان سينه اش تيري
کسي را نيست بر اين مرگ بي فرياد تدبيري..

[ρυяρℓє_ѕку]

یارب به کمند عشق پا بستم کن
از دامن غیر خودتهی دستم کن
یکباره زاندیشه عقلم برهان
وزباده صاف عشق سر مستم کن

[Ɗєя_Mσηɗ]

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نه کُنی دیگر از آن كوچه گذر هم..
بی تو، اما، به چه حالی من از آن كوچه گذشتم!

[ρυяρℓє_ѕку]

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تاکنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

[Ɗєя_Mσηɗ]

تاج از فرق فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سر داشتن
در بهشت آرزو، ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن..

[Medusa]

نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان
گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس ..

[شـــقآیــق]

سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم