مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]

[Ɗєя_Mσηɗ]

سینه از عطر تو ام سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شایدم بخشیده از اندوه پیش..

[_.sheidg._]

شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد

بنده ی طلعت آن باش که آنی دارد

[Ɗєя_Mσηɗ]

داغ چشمت خورده بر چشمان من
بیش از اینت گر که در خود داشتم
هر کسی را تو نمی انگاشتم..

[ρυяρℓє_ѕку]

من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش
که گناه دگری برتو نخواهند نوشت

[Medusa]

ترسیدن ما چون که هم از بیم بلا بود
اکنون ز چه ترسیم که در عین بلاییم ..

[sober]

من قوت ز عشق می‌پذیرم
گر میرد عشق من بمیرم
پرورده عشق شد سرشتم
جز عشق مباد سرنوشتم

[Medusa]

مشنو سخن عاشقی از هرزه زبانان
کاین کار دل است ای پسر و کار زبان نیست !

[Ɗєя_Mσηɗ]

تو به آیینه، نه! آیینه به تو خیره شده ست
تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید
و اگر بغض کنی..
آه از آیینه دنیا که چه ها خواهد کرد...

[ρυяρℓє_ѕку]

در کف موسي عشقش معجز ثعبان کنيم
گر عجب‌هاي جهان حيران شود در ما رواست
کاين چنين فرعون را ما موسي عمران کنيم
نيمه‌اي گفتيم و باقي نيم کاران بو برند
يا براي روز پنهان نيمه را پنهان کنيم

[Medusa]

مرا دو دیده به راه و دو گوش بر پیغام
تو مستریح و به افسوس می‌رود ایام ..