08-04-2020، 17:00
اين احساسى كه بدون استثنا هرشب
به من دست مى دهد
به دلايلى من از اين احساس متنفرم
سپس من سعى مى كنم كه دوباره به تو زنگ بزنم
كه شايد تو هم همين احساس را داشته باشى
من درحال حاضر خيلى احساساتى شدم
من فقط به سقف خيره مى شوم
حتى اگر من نقاشى بكشم
روى يك بوم خالى
من كمى احساساتى هستم
اتاق كوچك من
امروز خيلى بزرگ شده است
براى من كه تنهايى در آن دراز بكشم
داستانِ وقتِ خواب
ولالايى برايم بخوان
حتى اگر بخواهم كه بخوابم،
گوسفندها دائما دارند فرار مى كند
صداى پنجره هايى كه به هم مى خورند
مانند صداى رعد است
(اين صداها) امشب من را به وحشت مى اندازند
زنگ ساعت نيمه شب را اعلام مى كند
اگر هم كه ماه خودش را به من نشان دهد
من از اينكه او را امروز ببينم خوشحال نمى شوم
با تكان دادن سرم دچار سرگيجه مى شوم
هيچ كسى در نزديكى من نيست
احساسات من رو به پايان است
اما من مى خواهم كه به فضا بروم
چه كسى مى تواند اين را بفهمد
كه وقتى مى گويم من مى خواهم كه بميرم، واقعا منظورم اين نيست
اين احساسى كه بدون استثنا هرشب
به من دست مى دهد
به دلايلى من از اين احساس متنفرم
سپس من سعى مى كنم كه دوباره به تو زنگ بزنم
كه شايد تو هم همين احساس را داشته باشى
من درحال حاضر خيلى احساساتى شدم
من فقط به سقف خيره مى شوم
حتى اگر من طراحى كنم
روى يك بوم خالى
من كمى احساساتى هستم
اتاق كوچك من
امروز خيلى بزرگ شده است
براى من كه تنهايى در آن دراز بكشم
من فقط مى خواهم كه يك ستاره باشم
كه در آسمان معلق است
هيچ كار ديگرى انجام نمى دهد
به جز اينكه فقط بر خودش مى تابد
قلب من كه تاريك مى شود
با آمدن شبى تاريك
من تنها هستم، من مرددم
چه كسى من را در آغوش خواهد گرفت؟
من آهنگ جاز را روشن مى كنم
مناسب اين موقعيت نيست، مثل رى چارلز
مثل اينكه دارم زير باران خيس مى شوم
صداى آهنگ در وجودم طنين مى اندازد
از گوش هايم تا انگشتان پايم
مراقب باش، مراقب باش، در اينستاگرام
عكس هاى بى معنى از لحظه اى كه مست هستى را پست نكنى
به دوست دختر سابقت زنگ نزن
با قلبى سرشار از احساسات
اين احساسى كه بدون استثنا هرشب
به من دست مى دهد
به دلايلى من از اين احساس متنفرم
سپس من سعى مى كنم كه دوباره به تو زنگ بزنم
كه شايد تو هم همين احساس را داشته باشى
من درحال حاضر خيلى احساساتى شدم
من فقط به سقف خيره مى شوم
حتى اگر من طراحى كنم
روى يك بوم خالى
من كمى احساساتى هستم
اتاق كوچك من
امروز خيلى بزرگ شده است
براى من كه تنهايى در آن دراز بكشم
من نمى توانم تو را به دست بيارم
حتى اگر الان افسوس بخورم
نمى توانم تو را ببينم
مهم نيست چقدر تلاش كنم
ما قادر نخواهيم بود
كه براى هميشه شاد باشيم، درسته؟
من درحال حاضر خيلى احساساتى شدم
من فقط به سقف خيره مى شوم
حتى اگر من طراحى كنم
روى يك بوم خالى
من كمى احساساتى هستم
اتاق كوچك من
امروز خيلى بزرگ شده است
براى من كه تنهايى در آن دراز بكشم
اين احساسى كه هرشب بدون استثنا
به من دست مى دهد
به دلايلى من از اين احساس متنفرم
به من دست مى دهد
به دلايلى من از اين احساس متنفرم
سپس من سعى مى كنم كه دوباره به تو زنگ بزنم
كه شايد تو هم همين احساس را داشته باشى
من درحال حاضر خيلى احساساتى شدم
من فقط به سقف خيره مى شوم
حتى اگر من نقاشى بكشم
روى يك بوم خالى
من كمى احساساتى هستم
اتاق كوچك من
امروز خيلى بزرگ شده است
براى من كه تنهايى در آن دراز بكشم
داستانِ وقتِ خواب
ولالايى برايم بخوان
حتى اگر بخواهم كه بخوابم،
گوسفندها دائما دارند فرار مى كند
صداى پنجره هايى كه به هم مى خورند
مانند صداى رعد است
(اين صداها) امشب من را به وحشت مى اندازند
زنگ ساعت نيمه شب را اعلام مى كند
اگر هم كه ماه خودش را به من نشان دهد
من از اينكه او را امروز ببينم خوشحال نمى شوم
با تكان دادن سرم دچار سرگيجه مى شوم
هيچ كسى در نزديكى من نيست
احساسات من رو به پايان است
اما من مى خواهم كه به فضا بروم
چه كسى مى تواند اين را بفهمد
كه وقتى مى گويم من مى خواهم كه بميرم، واقعا منظورم اين نيست
اين احساسى كه بدون استثنا هرشب
به من دست مى دهد
به دلايلى من از اين احساس متنفرم
سپس من سعى مى كنم كه دوباره به تو زنگ بزنم
كه شايد تو هم همين احساس را داشته باشى
من درحال حاضر خيلى احساساتى شدم
من فقط به سقف خيره مى شوم
حتى اگر من طراحى كنم
روى يك بوم خالى
من كمى احساساتى هستم
اتاق كوچك من
امروز خيلى بزرگ شده است
براى من كه تنهايى در آن دراز بكشم
من فقط مى خواهم كه يك ستاره باشم
كه در آسمان معلق است
هيچ كار ديگرى انجام نمى دهد
به جز اينكه فقط بر خودش مى تابد
قلب من كه تاريك مى شود
با آمدن شبى تاريك
من تنها هستم، من مرددم
چه كسى من را در آغوش خواهد گرفت؟
من آهنگ جاز را روشن مى كنم
مناسب اين موقعيت نيست، مثل رى چارلز
مثل اينكه دارم زير باران خيس مى شوم
صداى آهنگ در وجودم طنين مى اندازد
از گوش هايم تا انگشتان پايم
مراقب باش، مراقب باش، در اينستاگرام
عكس هاى بى معنى از لحظه اى كه مست هستى را پست نكنى
به دوست دختر سابقت زنگ نزن
با قلبى سرشار از احساسات
اين احساسى كه بدون استثنا هرشب
به من دست مى دهد
به دلايلى من از اين احساس متنفرم
سپس من سعى مى كنم كه دوباره به تو زنگ بزنم
كه شايد تو هم همين احساس را داشته باشى
من درحال حاضر خيلى احساساتى شدم
من فقط به سقف خيره مى شوم
حتى اگر من طراحى كنم
روى يك بوم خالى
من كمى احساساتى هستم
اتاق كوچك من
امروز خيلى بزرگ شده است
براى من كه تنهايى در آن دراز بكشم
من نمى توانم تو را به دست بيارم
حتى اگر الان افسوس بخورم
نمى توانم تو را ببينم
مهم نيست چقدر تلاش كنم
ما قادر نخواهيم بود
كه براى هميشه شاد باشيم، درسته؟
من درحال حاضر خيلى احساساتى شدم
من فقط به سقف خيره مى شوم
حتى اگر من طراحى كنم
روى يك بوم خالى
من كمى احساساتى هستم
اتاق كوچك من
امروز خيلى بزرگ شده است
براى من كه تنهايى در آن دراز بكشم
اين احساسى كه هرشب بدون استثنا
به من دست مى دهد
به دلايلى من از اين احساس متنفرم