مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]

[Ɗєя_Mσηɗ]

مهر رخسار تو در دل نتوان داشت نهان
که به گل چشمه ی خورشید نهان نتوان کرد

[sober]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند

[_.sheidg._]

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت:
آمدم! نعره مزن... جامه مدر... هیچ مگو...

[Ɗєя_Mσηɗ]

وقت اجلم ناله نه از رفتن جانست
از یار جدا می شوم این ناله از آن است

[ابراهیم هادی]

تو مکن تهدید از کشتن که من
تشنه زارم به خون خویشتن

[Medusa]

نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم 
در این سراب فنا چشمه ی حیات منم ..

[Ɗєя_Mσηɗ]

من از ان حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده ی عصمت برون آرد زلیخا را

[Medusa]

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی ..

[Ɗєя_Mσηɗ]

یک زمان دیده ی من ره به سوی خواب برد
ای خیال ار شبی از رهگذرم برخیزی

[red_Queen]

یار دارد سر صید دل حافظ، یاران

شاهبازی به شکار مگسی می‌آید

---

دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است

گو بیا خوش که هنوزش نفسی می‌آید