گفتگوی آزاد نسخه 337

[red_Queen]

ب شمام زنگ زدن؟:|

نه واسه ما در زدن هه هه

نه اونی که من میشناختم مدل موهاش فرق میکرد

اون کلاً کچله مو نداره (":

داداش پژمان خوبی ؟

قربونت خوبم ♡ تو چطوری؟

خداراشکر
منم خوبم

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

حتما میخان روت تحقیقی آزمایشی چیزی کنن سوپرپاوری چیزی بروز ندادی اخیرا؟

:||

میگف وضعیت خانواده چجوریه؟
گفتم اگ میخای پول بدین بگم زیر خط فقر D:
میخندید

باو یکی تورو چیز گیر آورده بود از دانشگاه تهران چرا باید زنگ بزنن وضع خانواده بپرسن اخه
کار خودشونه

ن پس میخاستن منو دعوت کنن ب داانشگاه تهران :||
این سوالا آخرش بود راجب خودم
اول درباره نمیدونم چی بود سوال کرد سوالا اولش خوب بود
وسطاش درباره سیاست :| مثلا پرسید مجلسو قبول داری گفتم ...:| پرسید ب نفع خودشون انجام میدن گفتم ....:| ب رئیس جمهور از 0 تا 10 چن میدی؟جوابمو نگفتم تابع قوانین گ.ا نیس :|

یهو دیدی تو منوتو و شبکه های معاند پخشت کردن یکی دو جا میگفتی ما فقط پیرو ولی امر مسلمین هستیم شاید یه پولی ساندیسی چیزی میدادن بهت دیگه

اصن بعضیا ره نمیفهمیدم ی چی الکی میگفتم خوده زنه میفهمید:||
سوتیم دادم چن جا..

[ʜɪᴅᴅᴇɴ]

البته طوری باشه که شخصیت ماهم حقظ بشه :-|

دیر گفتی نصف داستانو نوشتم ):

ماشااللله نویسنده

یادش بخیر نویسنده متخصص بود یه زمانی یکی دوسال! 
الان طرف یه ماه میاد پله های رنگارنگ مدیریت رو طی میکنه(قبلا ام بود ازین موردا) شاید حتی بیشتر..
یاد گذشته ها انداختیم با یه کلمه |:
مخلصم.

[سهَ‌ند]

خواستم بسته ۶ماهه اینترنت بگیرم یه لحظه به کرونا فکر کردم فعلا یه بسته‌ی ساعتی گرفتم.

[☪爪尺.山丨几几乇尺☪]

خب فعلا بای.......

[Ɗєя_Mσηɗ]

خب فعلا بای.......

بابای

[ʜɪᴅᴅᴇɴ]

البته طوری باشه که شخصیت ماهم حقظ بشه :-|

دیر گفتی نصف داستانو نوشتم ):

یک دقیقه بعد از تایید کردم گفتم این حرفو! چه زود نوشتی!
یعنی شعورم به خطر افتاده 

---

من از قبلش داشتم مینوشتم گفتی یه تایید از تو بگیرم خدا پسندانه تره
محتواشو باید همون اول میپرسیدی دیگه دیره 

قبل از گذاشتن داشتان بده خودم یه دستی به روش بکشم :-|

ایشالا که سر افرازت میکنم ((((;

[سهَ‌ند]

:||

میگف وضعیت خانواده چجوریه؟
گفتم اگ میخای پول بدین بگم زیر خط فقر D:
میخندید

باو یکی تورو چیز گیر آورده بود از دانشگاه تهران چرا باید زنگ بزنن وضع خانواده بپرسن اخه
کار خودشونه

ن پس میخاستن منو دعوت کنن ب داانشگاه تهران :||
این سوالا آخرش بود راجب خودم
اول درباره نمیدونم چی بود سوال کرد سوالا اولش خوب بود
وسطاش درباره سیاست :| مثلا پرسید مجلسو قبول داری گفتم ...:| پرسید ب نفع خودشون انجام میدن گفتم ....:| ب رئیس جمهور از 0 تا 10 چن میدی؟جوابمو نگفتم تابع قوانین گ.ا نیس :|

یهو دیدی تو منوتو و شبکه های معاند پخشت کردن یکی دو جا میگفتی ما فقط پیرو ولی امر مسلمین هستیم شاید یه پولی ساندیسی چیزی میدادن بهت دیگه

اصن بعضیا ره نمیفهمیدم ی چی الکی میگفتم خوده زنه میفهمید:||
سوتیم دادم چن جا..

دیگه شدی تو پروندت ثبت شد دیگه هیچجا استخدامت نمیکنن برو یه خیاطی ای رنگ آمیزی ای چیزی یاد بگیر

[کــــــــــⓐرمَن]

البته طوری باشه که شخصیت ماهم حقظ بشه :-|

دیر گفتی نصف داستانو نوشتم ):

ماشااللله نویسنده

یادش بخیر نویسنده متخصص بود یه زمانی یکی دوسال! 
الان طرف یه ماه میاد پله های رنگارنگ مدیریت رو طی میکنه(قبلا ام بود ازین موردا) شاید حتی بیشتر..
یاد گذشته ها انداختیم با یه کلمه |:
مخلصم.

خب برگرد نویسنده شو
شوخی

---

خواستم بسته ۶ماهه اینترنت بگیرم یه لحظه به کرونا فکر کردم فعلا یه بسته‌ی ساعتی گرفتم.

ترسیدی بمیری اینترنت هدر شه

[م‍حمّد]

دیر گفتی نصف داستانو نوشتم ):

یک دقیقه بعد از تایید کردم گفتم این حرفو! چه زود نوشتی!
یعنی شعورم به خطر افتاده 

---

من از قبلش داشتم مینوشتم گفتی یه تایید از تو بگیرم خدا پسندانه تره
محتواشو باید همون اول میپرسیدی دیگه دیره 

قبل از گذاشتن داشتان بده خودم یه دستی به روش بکشم :-|

ایشالا که سر افرازت میکنم ((((;

میشه یجوری باشه که انجمن رو از خرابی نجات بدم؟ مثل سوپر منی چیزی