امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان (اتش سرد ) قسمت اول

#1
روزی داشتم میرفتم سرکار و خیلی بی حوصله بودم.وارد اتوبوس شدم و رو صندل عقب نشستم.همه جا پر بود و

فقط صندلی کنار من خالی بود ، که پسری با چشمان سبز و تیپ اسپورتی اومد کنارم نشست.

منم داشتم از هیجان میمردم ،اخه همچین پسری تو عمرم ندیده بودم.

وقتی میخواستم پیاده شم یه دستی دستمو گرفت . دست پسره بود.اسممو پرسید و گفتم ییشا هستم و منم اسمشو پرسیدم و گفت که

اتیس هستم.

بعد دستمو ول کرد و یه لبخند کوچیکی زد.از اتوبوس پیاده شدم و به شرکت رفتم.همش چشای پسره تو ذهنم بود .

فردای ان روز بازم تو اتوبوس همون پسره رو دیدم و شروع کردیم به احوال پرسی . رفته رفته داشتیم گرمتر باهم دیگه صحبت میکردیم .دیگه هر روز با تلفن

باهمدیگه حرف میزدیم و اگه حتی یه روز باهم دیگه صحبت نمیکردیم خیلی ناراحت میشدیم . بالاخره ما رل شدیم و قرار شد باهم دیگه ازدواج کنیم .

اما.....



بقیه شو بعدا میزارم
نقل قول:
سپاسم کنید
 :....I miss myself.....:    

پاسخ
 سپاس شده توسط *Aɴѕel*
آگهی
#2
ادامه شو بنویس Big Grin
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نآشناس
پاسخ
#3
(02-01-2020، 17:53)ღℯʟїкα نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
ادامه شو بنویس Big Grin

اوکی و سپاس بده
 :....I miss myself.....:    

پاسخ
#4
ادامشو بزار
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|
Heart داستان عاشقانه و غم انگیز ستاره و پرهام

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان