♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥

[ghazal.k]

آینه
گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست
دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست

حاصل خیره در آینه شدن‌ها آیا
دو برابر شدن غصه تنهایی نیست

[black devil]

چـقــــدر ســـختــــه منـــطقـــــی فــکر کنــــی ؛

وقتــــی می دونی داره بهت خیانت میشه !

ولی ....

تو هیچ مدرکی نداری ،

اون موقعست که احساساتت داره خَفَت میکنه ؛

و تو باید منطقی باشی ...

[ghazal.k]

ناگهان زنگ می زند تلفن،ناگهان وقت رفتنت باشد

مرد هم گریه می کند وقتی سر من روی دامنت باشد

بکشی دست روی تنهاییش بکشد دست از تو و دنیات

واقعا عاشق خودش باشی،واقعا عاشق تنت باشد

رو به رویت گلوله و باتوم،پشت سر خنجر رفیقانت

توی دنیای دوست داشتنی بهترین دوس دشمنت باشد



دل به آبی آسمان بدهی

به همه عشق را نشان بدهی

بعد در راه دوست جان بدهی

دوستت عاشق زنت باشد



چمدانی نشسته بر دوشت زخمهایی به قلب مقلوبت

پرتگاهی به نام آزادی،مقصد راه آهنت باشد

عشق مکثی است قبل بیداری،انتخابی میان جبر و جبر

جام سم توی دست لرزانت تیغ هم روی گردنت باشد

خسته از انقلاب و آزادی فندکی در میاوری شاید

هجده تیر بی سرانجامی،توی سیگار بهمنت باشد



دل به آبی آسمان بدهی

به همه عشق را نشان بدهی

بعد در راه دوست جان بدهی

دوستت عاشق زنت باشد

[black devil]

خواسته یا ناخواسته میگیم : مواظب خودت باش !

مواظب خودت باش یعنی فکرم پیش توئه !

مواظب خودت باش یعنی برام مهمی !

مواظب خودت باش یعنی نگرانتم !

مواظب خودت باش یعنی دوستت دارم !

مواظب خودت باش یعنی به خدا می سپارمت !

مواظب خودت باش یعنی از الان دلم واست تنگ شده !

[ghazal.k]

مگسی را کشتم!

نه به این جرم که حیوان پلیدی است،بد است

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

طفل معصوم به دور سر من می چرخید،به خیالش قندم

یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به این حد گندم

ای دو صد نور به قبرش بارد؛مگس خوبی بود

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد

مگسی را کشتم!

[black devil]

اگر قبل از آمدن کسی خوشبخت بودید بعد از رفتنش هم می توانید خوشبخت باشید

[ghazal.k]

وقتی که خوابی نیمه شب، تو را نگاه می‌کنم
زیبایی‌ات را با بهار گاه اشتباه می‌کنم

از شرم سر انگشت من پیشانی‌ات تر می‌شود
عطر تنت می‌پیچد و دنیا معطر می‌شود


گیسوت تابی می‌خورد، می‌لغزد از بازوی تو
از شانه جاری می‌شود چون آبشاری موی تو

چون برگ گل در بسترم می‌گسترانی بوی خود
من را نوازش می‌کنی بر مهربان زانوی خود

آسیمه می‌خیزم ز خواب، تو نیستی اما دگر
ای عشق من بی من کجا؟ تنها نرو من را ببر

من بی تو می‌میرم نرو، من بی تو می‌میرم بمان
با من بمان زین پس دگر هر چه تو می‌گویی همان

در خواب آخر عشق من در برگ گل پیچیدمت
می‌خوابم ای زیباترین در خواب شاید دیدمت

[i think just about you]

در بازى رفاقت ديدم نارفيقانى را كه بر دل ساده رفيقشان خنجر زدند و خنده زنان فكركردند زرنگى كرده اند؛ تلنگرى خوردم كه رفاقت رسم انسان است نه هر بى سر و پايى 
پس بدان رفيقت كيست...دوستيهاخاموش ميشوندامافراموش نميشونددرمرام مااگرهم خاموشي باشدفراموشي اصلانيست!

[ghazal.k]

از بس که غصه تو قصه در گوشم کرد
غمهای زمانه را فراموشم کرد
یک سیـــنه سخن به درگهت آوردم
چشمان سخنگوی تو خاموشم کرد

[i think just about you]

وقتی بارون میاد دستتو بگیر زیر بارون اگه
به اندازه قطره هایی که گرفتی دوستم
داشته باشی به اندازه قطره هایی که
نگرفتی دوستت دارم . . .