ارسالها: 906
موضوعها: 190
تاریخ عضویت: Apr 2013
سپاس ها 1005
سپاس شده 1215 بار در 694 ارسال
حالت من: هیچ کدام
14-07-2019، 19:26
(آخرین ویرایش در این ارسال: 14-07-2019، 19:27، توسط Actinium.)
بچه ها شما تابستان ها می روید در کوچه بازی کنید؟
من الان صحراگردی را ترجیح می دهم اما بچه و نوجوان که بودیم تابستان روز و شب نمی شناختیم؛ آنقدر که در زیر افتاب بازی می کردیم قشنگ خط یقه و اطراف گردنمان آفتاب سوخته می شد و باقی تنمان سفید باقی می ماند. یعنی از کردن به بالا کاملا می سوختیم تابستان که می شد.
انسان تنها یا موجودی فروتر از انسان است یا فراتر؛
به عبارتی یا حیوان است یا خدا.
ارسالها: 906
موضوعها: 190
تاریخ عضویت: Apr 2013
سپاس ها 1005
سپاس شده 1215 بار در 694 ارسال
حالت من: هیچ کدام
با یک طرفی درباره تنهایی بحث می کردم، من می گفتم نیچه تنها بود؛ بعد ایشان می خواست مثلا با من همدلی کرده باشد گفت که بله فارابی هم به ییلاق می رفت و به دور از مردم کتاب می نوشت. گفتم نه دوست عزیز! ملاک تنهایی دوری از تن ها نیست... بلکه ملاک، تنهاییِ درونی نیست. تنهایی به معنای فلسفی یعنی انزوای درونی نه انزوای بیرونی. ای بسا فردی تنهاترین فرد دنیا باشد اما میان انبوهی از آدم ها و ای بسا فردی کاملا از لحاظ دنیای درونی با آدم های دنیا خود اشتراک داشته باشد اما سالی و ماهی کسی را نبیند.
تنهایی آن فاصله ای است که میان معیارها و نگرش ها و جهان بینی ها رخ می دهد. این فاصله درونی است که با سال نوری هم نمی شود بُعد آن را اندازه گرفت.
اگر ملاک را این بگیریم تمام آدم های دنیا تا اندازه ای در جایگاهِ خودشان تنها هستند. چون هیچ آدمی به هر حال از درون کس دیگر تمام و کمال خبر ندارد و هر کسی جهانی دارد که برای آدم های دیگر دست نیافتنی است.
انسان تنها یا موجودی فروتر از انسان است یا فراتر؛
به عبارتی یا حیوان است یا خدا.