20-04-2019، 11:04
(آخرین ویرایش در این ارسال: 20-04-2019، 11:06، توسط The moon.
دلیل ویرایش: افزودن تصاویر/
)
مترهای تکراری و کلیشهای
در نقد فیلم متری شیش و نیم باید گفت همان طور که از خلاصهی داستان برمی آید، سعید روستایی، در دومین تجربهی کارگردانی خویش، این بار هم اعتیاد را نشانه رفته و از جنبه ای دیگر به آن نگاه کرده و پرداخته است. وی پیش تر در نخستین ساختهی خویش، «ابد و یک و روز»، به مشکلات خانواده ای میپرداخت که یکی از اعضایش دچار اعتیاد بود. حتا اگر به گروه بازیگری «متری شیش و نیم» هم که نگاهی بیندازیم، اشتراکاتش را با «ابد و یک روز» میبینیم. اعتیاد یکی از مهم ترین مشکلات و معضلات جامعهی امروز ایران است و زن و مرد و بچه هم نمیشناسد و ساختن فیلمی که پرده از زشتی این مسئله بر دارد و سعی در ایجاد پرسش و یا حتا پاسخ برای رفع این معضل خانمان برانداز کند، ارزشمند است. اتفاقی که البته در «متری شیش و نیم» رخ نمیدهد!
در نقد فیلم متری شیش و نیم باید توجه کرد که فیلم شامل سه بخش است. بخش اول نمایش زشتی و پلشتی اعتیاد و تلاش برای دستگیری مسبب این وضع یعنی ناصر خاکزاد (نوید محمدزاده) میباشد. بخش دوم دستگیری این ساقی اعظم و روند محاکمه اش است و بخش آخر، چرایی اعمال ناصر خاکزاد و در نهایت قصاص وی میباشد. در نقد فیلم متری شیش و نیم باید گفت که فیلم در این بخشها با دید دوگانه و متناقض آمیزی رو به رو است. در بخش اول، اعتیاد را به زشت ترین شکل و عریان ترین حالت و هولناک ترین مسئله نشان میدهد. معتادینی زاغه نشین، مرده، ترسناک که حتا به زن و بچهی خویش رحم نمیکنند و برای رهایی خویش، مواد را در بدن زن خویش پنهان میسازند و یا فرزند کوچک خود را مجبور میسازند تا جرم حمل جنس را گردن بگیرد تا خود از بازداشت رهایی یابند.
در بخش دوم که دستگیری یکی از عوامل این بدبختی است، ما نگاه ترحم برانگیز کارگردان را به ناصر خاکزاد میبینیم. انتخاب نوید محمدزاده، با توجه به محبوبیتش در بین تماشاگران و سابقهی ذهنی که مخاطب از وی دارد، به این هم ذات پنداری دامن میزند. و اما این مرثیه سرایی برای ناصر خاکزاد، در سومین بخش که روند قصاص وی میباشد، به اوج خود میرسد. به یاد بیاوریم سکانس گفتگویش با وکیل و قاضی که از چرایی اعمال زشت خویش پرده بر میدارد و خود را نه تنها موجودی معصوم برای قاضی جلوه میدهد که حتا برای مخاطب نیز این عقده گشایی دوران کودکی، ترحم برانگیز میشود.
اوج این هم ذات پنداری و دلسوزی در سکانس ملاقات ناصر خاکزاد با خانوادهی گریان و مستأصلش رخ میدهد. سکانسی احساسی که همان حس خانواده را در مخاطب بر میانگیزد و وی را از اجرای حکم قصاص ناراحت میکند. آیا در جامعه ای که اعتیاد، چنان گریبانش را گرفته و باعث فروپاشی بسیاری از خانوادهها شده است، ساختن فیلمی ترحم برانگیز نسبت به مسبب این افیون جامعه کار درستی است؟! جالب است که در فیلم قبلی کارگردان؛ «ابد و یک روز»، نیز تنها کاراکتر همدلی برانگیز، شخصیت معتاد بود که باز هم نوید محمدزاده ایفاگر نقش اش بود. در نقد فیلم متری شیش و نیم باید گفت که فیلم پر از چراهای بی دلیل است. به راستی آن سکانس مهیج و خوب افتتاحیه و افتادن آن نوجوان در آن زمین کنده شدهی گور مانند، چه کارکرد دراماتیکی محکمی به جز گم شدن وی با وجود یافته شدن جنسش دارد؟! آن قدر این مسئله در روند فیلم اهمیت آنچنانی ندارد که این چنین نفس گیر و مهم، آن هم در ابتدای فیلم به آن پرداخت شده است. و یا سکانسی که برای دستگیری رضا ژاپنی به مقر اش میروند، به راستی چطور این همه پلیس، برادر ناصر؛ وحید را که حتا در ادامه از اتومبیل اش پیاده میشود، نمیبینند؟! اینها چراهایی مهمی است که نقاط خلا و حل نشدهی فیلمنامه را تشکیل میدهد.
در نقد فیلم متری شیش و نیم البته توجه به این نکته ضروری است که فیلمنامه چینش خوبی را برای ورود به ماجرای ناصر خاکزاد در همان ساختار سه بخشی اش انجام داده است. فیلمنامه آرام آرام و با دستگیری معتادان و گشتن خانهی یکی از خرده فروشها آغاز میشود که از طریق او، به باند بزرگ تر و در نهایت ناصر خاکزاد میرسد که البته گرچه روند آرامی است و داستان اصلی کمی دیر شروع میشود، اما روند خوبی را در همان بخش اول پیش میبرد.
یکی از نکاتی که در نقد فیلم متری شیش و نیم حائز اهنیت است، بازی پیمان معادی است. وی در این فیلم یکی از بهترین بازی های کارنامه بازیگری اش را ارائه داده است و نقطهی قوت فیلم نیز همان اوست. معادی به خوبی توانسته در شمایل شخصیت یک مامور انتظامی جای بگیرد که البته تنفر مخاطب را نیز برمی انگیزد که در راستای همان نگاه دوگانه و متناقض آمیز فیلم ساز است. پری ناز ایزدیار با وجود اینکه حضور کوتاهی در فیلم دارد، اما به خوبی از پس نقش دختری مستأصل میان عشق به ناصر و تعهد اجتماعی اش بر میآید. و اما نوید محمدزاده، اتفاق تازه ای را در فیلم رقم نمیزند. او همان نوید محمدزاده همیشگی «عصبانی نیستم» رضا درمیشیان، «ابد و یک روز» و دیگر نقش های مشابه اش است. موجودی عصبی و در عین حال ترحم برانگیز.
البته که در نقد فیلم متری شیش و نیم نباید فیلمبرداری پرتلاطم و درست هومن بهمنش را نادیده گرفت. به ویژه در بخش اول که لانگ شات های بی نظیری از زاغه های معتاد نشین نشان میدهد. فیلمبرداری روی دست که تلاطم ماجرا را با تنش نماها در هم آمیخته. و البته کارگردانی خوب سعید روستایی و قدرتش را نیز نمیتوان نادیده گرفت. که البته همهی این خوبی های فنی فیلم دلیل بر خوب بودن محتوای اثر و در نتیجه فیلم نمیشود، چرا که تفکر پشت «متری شیش و نیم»، همان طور که گفته شد، تفکر خوبی برای جامعهی درگیر اعتیاد امروز ایران نیست. این اثر، نتیجهی همان ستایش های غیرمنطقی و بیش از حد از فیلم اول کارگردان، «ابد و یک روز» است که به سعید روستایی اجازهی ساختن چنین فیلمی را دربارهی اعتیاد داده است.
در نقد فیلم متری شیش و نیم باید گفت همان طور که از خلاصهی داستان برمی آید، سعید روستایی، در دومین تجربهی کارگردانی خویش، این بار هم اعتیاد را نشانه رفته و از جنبه ای دیگر به آن نگاه کرده و پرداخته است. وی پیش تر در نخستین ساختهی خویش، «ابد و یک و روز»، به مشکلات خانواده ای میپرداخت که یکی از اعضایش دچار اعتیاد بود. حتا اگر به گروه بازیگری «متری شیش و نیم» هم که نگاهی بیندازیم، اشتراکاتش را با «ابد و یک روز» میبینیم. اعتیاد یکی از مهم ترین مشکلات و معضلات جامعهی امروز ایران است و زن و مرد و بچه هم نمیشناسد و ساختن فیلمی که پرده از زشتی این مسئله بر دارد و سعی در ایجاد پرسش و یا حتا پاسخ برای رفع این معضل خانمان برانداز کند، ارزشمند است. اتفاقی که البته در «متری شیش و نیم» رخ نمیدهد!
در نقد فیلم متری شیش و نیم باید توجه کرد که فیلم شامل سه بخش است. بخش اول نمایش زشتی و پلشتی اعتیاد و تلاش برای دستگیری مسبب این وضع یعنی ناصر خاکزاد (نوید محمدزاده) میباشد. بخش دوم دستگیری این ساقی اعظم و روند محاکمه اش است و بخش آخر، چرایی اعمال ناصر خاکزاد و در نهایت قصاص وی میباشد. در نقد فیلم متری شیش و نیم باید گفت که فیلم در این بخشها با دید دوگانه و متناقض آمیزی رو به رو است. در بخش اول، اعتیاد را به زشت ترین شکل و عریان ترین حالت و هولناک ترین مسئله نشان میدهد. معتادینی زاغه نشین، مرده، ترسناک که حتا به زن و بچهی خویش رحم نمیکنند و برای رهایی خویش، مواد را در بدن زن خویش پنهان میسازند و یا فرزند کوچک خود را مجبور میسازند تا جرم حمل جنس را گردن بگیرد تا خود از بازداشت رهایی یابند.
در بخش دوم که دستگیری یکی از عوامل این بدبختی است، ما نگاه ترحم برانگیز کارگردان را به ناصر خاکزاد میبینیم. انتخاب نوید محمدزاده، با توجه به محبوبیتش در بین تماشاگران و سابقهی ذهنی که مخاطب از وی دارد، به این هم ذات پنداری دامن میزند. و اما این مرثیه سرایی برای ناصر خاکزاد، در سومین بخش که روند قصاص وی میباشد، به اوج خود میرسد. به یاد بیاوریم سکانس گفتگویش با وکیل و قاضی که از چرایی اعمال زشت خویش پرده بر میدارد و خود را نه تنها موجودی معصوم برای قاضی جلوه میدهد که حتا برای مخاطب نیز این عقده گشایی دوران کودکی، ترحم برانگیز میشود.
اوج این هم ذات پنداری و دلسوزی در سکانس ملاقات ناصر خاکزاد با خانوادهی گریان و مستأصلش رخ میدهد. سکانسی احساسی که همان حس خانواده را در مخاطب بر میانگیزد و وی را از اجرای حکم قصاص ناراحت میکند. آیا در جامعه ای که اعتیاد، چنان گریبانش را گرفته و باعث فروپاشی بسیاری از خانوادهها شده است، ساختن فیلمی ترحم برانگیز نسبت به مسبب این افیون جامعه کار درستی است؟! جالب است که در فیلم قبلی کارگردان؛ «ابد و یک روز»، نیز تنها کاراکتر همدلی برانگیز، شخصیت معتاد بود که باز هم نوید محمدزاده ایفاگر نقش اش بود. در نقد فیلم متری شیش و نیم باید گفت که فیلم پر از چراهای بی دلیل است. به راستی آن سکانس مهیج و خوب افتتاحیه و افتادن آن نوجوان در آن زمین کنده شدهی گور مانند، چه کارکرد دراماتیکی محکمی به جز گم شدن وی با وجود یافته شدن جنسش دارد؟! آن قدر این مسئله در روند فیلم اهمیت آنچنانی ندارد که این چنین نفس گیر و مهم، آن هم در ابتدای فیلم به آن پرداخت شده است. و یا سکانسی که برای دستگیری رضا ژاپنی به مقر اش میروند، به راستی چطور این همه پلیس، برادر ناصر؛ وحید را که حتا در ادامه از اتومبیل اش پیاده میشود، نمیبینند؟! اینها چراهایی مهمی است که نقاط خلا و حل نشدهی فیلمنامه را تشکیل میدهد.
در نقد فیلم متری شیش و نیم البته توجه به این نکته ضروری است که فیلمنامه چینش خوبی را برای ورود به ماجرای ناصر خاکزاد در همان ساختار سه بخشی اش انجام داده است. فیلمنامه آرام آرام و با دستگیری معتادان و گشتن خانهی یکی از خرده فروشها آغاز میشود که از طریق او، به باند بزرگ تر و در نهایت ناصر خاکزاد میرسد که البته گرچه روند آرامی است و داستان اصلی کمی دیر شروع میشود، اما روند خوبی را در همان بخش اول پیش میبرد.
یکی از نکاتی که در نقد فیلم متری شیش و نیم حائز اهنیت است، بازی پیمان معادی است. وی در این فیلم یکی از بهترین بازی های کارنامه بازیگری اش را ارائه داده است و نقطهی قوت فیلم نیز همان اوست. معادی به خوبی توانسته در شمایل شخصیت یک مامور انتظامی جای بگیرد که البته تنفر مخاطب را نیز برمی انگیزد که در راستای همان نگاه دوگانه و متناقض آمیز فیلم ساز است. پری ناز ایزدیار با وجود اینکه حضور کوتاهی در فیلم دارد، اما به خوبی از پس نقش دختری مستأصل میان عشق به ناصر و تعهد اجتماعی اش بر میآید. و اما نوید محمدزاده، اتفاق تازه ای را در فیلم رقم نمیزند. او همان نوید محمدزاده همیشگی «عصبانی نیستم» رضا درمیشیان، «ابد و یک روز» و دیگر نقش های مشابه اش است. موجودی عصبی و در عین حال ترحم برانگیز.
البته که در نقد فیلم متری شیش و نیم نباید فیلمبرداری پرتلاطم و درست هومن بهمنش را نادیده گرفت. به ویژه در بخش اول که لانگ شات های بی نظیری از زاغه های معتاد نشین نشان میدهد. فیلمبرداری روی دست که تلاطم ماجرا را با تنش نماها در هم آمیخته. و البته کارگردانی خوب سعید روستایی و قدرتش را نیز نمیتوان نادیده گرفت. که البته همهی این خوبی های فنی فیلم دلیل بر خوب بودن محتوای اثر و در نتیجه فیلم نمیشود، چرا که تفکر پشت «متری شیش و نیم»، همان طور که گفته شد، تفکر خوبی برای جامعهی درگیر اعتیاد امروز ایران نیست. این اثر، نتیجهی همان ستایش های غیرمنطقی و بیش از حد از فیلم اول کارگردان، «ابد و یک روز» است که به سعید روستایی اجازهی ساختن چنین فیلمی را دربارهی اعتیاد داده است.
منبع: نت نوشت