مشاعره (نسخه دوم)

[sama00]

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که می شنویم نا مکرر است

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

تن محنت کشی دیرم خدایا
دل با غم خوشی دیرم خدایا
زشوق مسکن و داد غریبی
به سینه آتشی دیرم خدایا

[†ᴾᴼᴵˢᴼᴺ†]

ای عشق از تو زهر است به جامم
بگذار ببارد به سرم سنگ مصیبت
من زنده از این جرمم و حاظر به مجازات
مرگ است مرا گر بزنم حرف ندامت...

[نرگس 11]

چه زیبا گفت علی شریعتی
خداوندا اگر روزی بشر گردی ز حال ما با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت از این بودن از این بدعت
خداوندا تو مسئولی تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است
چه دردی می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است

---

دنيا به روي سينه من دست رد گذاشت / بر هرچه آرزو به دلم بود سد گذاشت

لایک

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

تنـــت بــه نــاز طبـــیـبان نیازمـند مباد
وجــود نـازکــت آزرده گـزنـد مباد

[sama00]

دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم
دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم
که پیش چشم بیمارت بمیرم

[sama00]

ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

ماه درخشنده چو پنهان شود
شپره بازیگر میدان شود

[royayebarfi]

دلم در عاشقی آواره شد آواره تر بادا

تنم از بیدلی بیچاره شد بیچاره تر بادا