- گفتگو آزاد نسخه 327

[Đęąđ.ğïřł]

درتحیرم._____.

[م‍حمّد]

درتحیرم._____.

تورا چه شده است ای دوست؟!

[•SAYDA•]

سلام ..

سلام سلام سلاممم

[Đęąđ.ğïřł]

درتحیرم._____.

تورا چه شده است ای دوست؟!

من درپیچا پیچ روز مرگی های زندگی غرق شده ام..درتحیرم چرا خودرا از منجلاب روزمرگی ها و خستگی های این سفر طولاتی تجات نمیدهم...سفری درامتداد تعالی و شاید بهژرفای کوهای هیمالیا وسردی و یخچال های طبیعی.____.

[†ᴾᴼᴵˢᴼᴺ†]

من این را به بعضی دوستان نزدیکم هم گفته ام  که روزی خودکشی می کنم. البته خودکشی من ناشی از یأس و ناراحتی و این جور گاف های فلسفی نیست. بلکه نوعی پایان کار انتخابی است؛ وقتی آدم آردش را بیخته و الکش را آویخته و فکر می کند دیگر چیزی در دنیا نیست که بخواهد بخاطرش نفس یکشد و رنج و زحمت حیات را متحمل بشود. با همان خشنودی و رضایتی که آدم آخر شب لامپ اتاقش را پس از یک روز خسته کننده خاموش می کند و به رخت خواب می رود؛ با همان سکون و آرامش خیال؛ به همان سهولتِ چکاندنِ یک کلید...

عزیززززززززممم ... بهتر نیس تجدید نظر کنی ؟ مام خوش خوشااانمون نیس بخدا ولی اگه هممون بخایم خودمونو ب فنا بدیم ک نمیشه ک عاخه ...

[Mr. Potato Head]

من این را به بعضی دوستان نزدیکم هم گفته ام  که روزی خودکشی می کنم. البته خودکشی من ناشی از یأس و ناراحتی و این جور گاف های فلسفی نیست. بلکه نوعی پایان کار انتخابی است؛ وقتی آدم آردش را بیخته و الکش را آویخته و فکر می کند دیگر چیزی در دنیا نیست که بخواهد بخاطرش نفس یکشد و رنج و زحمت حیات را متحمل بشود. با همان خشنودی و رضایتی که آدم آخر شب لامپ اتاقش را پس از یک روز خسته کننده خاموش می کند و به رخت خواب می رود؛ با همان سکون و آرامش خیال؛ به همان سهولتِ چکاندنِ یک کلید...

عزیززززززززممم ... بهتر نیس تجدید نظر کنی ؟ مام خوش خوشااانمون نیس بخدا ولی اگه هممون بخایم خودمونو ب فنا بدیم ک نمیشه ک عاخه ...

تازه دردم داره

[†ᴾᴼᴵˢᴼᴺ†]

من این را به بعضی دوستان نزدیکم هم گفته ام  که روزی خودکشی می کنم. البته خودکشی من ناشی از یأس و ناراحتی و این جور گاف های فلسفی نیست. بلکه نوعی پایان کار انتخابی است؛ وقتی آدم آردش را بیخته و الکش را آویخته و فکر می کند دیگر چیزی در دنیا نیست که بخواهد بخاطرش نفس یکشد و رنج و زحمت حیات را متحمل بشود. با همان خشنودی و رضایتی که آدم آخر شب لامپ اتاقش را پس از یک روز خسته کننده خاموش می کند و به رخت خواب می رود؛ با همان سکون و آرامش خیال؛ به همان سهولتِ چکاندنِ یک کلید...

عزیززززززززممم ... بهتر نیس تجدید نظر کنی ؟ مام خوش خوشااانمون نیس بخدا ولی اگه هممون بخایم خودمونو ب فنا بدیم ک نمیشه ک عاخه ...

تازه دردم داره

هوم ... فک کنم سلنا داره جونش بالا میاد روش تاثیر گذاشتع...:/

[Actinium]

در فرهنگ غرب هالوین را 5 روز زودتر برگزار می کنند ...می دانید چرا؟

در تقویم قدیم 12 ماه سال را 30 روزه محاسبه می کردند و پنج روز باقی مانده را آخر سال به عنوان «پنجه دزدیده» محاسبه می کردند تا حساب سال درست در بیاید. 

به همین خاطر است که وقتی ماه های تابستان را 30 روزه محاسبه کردند شب نیمه پاییز به شب دهم آبان خورده. در حالی که درستش شب پانزدهم است. در ایران باستان هم جشنی به نام جشن نیمه پاییز داشتیم که آغاز تاریکی یا همان «شب قدر» بود و با شب یلدا و ظهور مهر یا خورشید جشن می گرفتند (کریسمس غربی ها) و طلوع صبح و بلند شدن روزها و کوتاه شدن شب های سرد را گرامی می داشتند. 

هععععی....یک سینه سخن دارم...

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

در فرهنگ غرب هالوین را 5 روز زودتر برگزار می کنند ...می دانید چرا؟

در تقویم قدیم 12 ماه سال را 30 روزه محاسبه می کردند و پنج روز باقی مانده را آخر سال به عنوان «خمسه دزدیده» محاسبه می کردند تا حساب سال درست در بیاید. 

به همین خاطر است که وقتی ماه های تابستان را 30 روزه محاسبه کردند شب نیمه پاییز به شب دهم آبان خورده. در حالی که درستش شب چهاردهم است. در ایران باستان هم جشنی به نام جشن نیمه پاییز داشتیم که آغاز تاریکی یا همان «شب قدر» بود و با شب یلدا و ظهور مهر یا خورشد جشن می گرفتند (کریسمس غربی ها) و طلوع صبح و بلند شدن روزه ها و کوتاه شدن شب های سرد را گرامی می داشتند. 

هععععی....یک سینه سخن دارم...

چرا کتابی میحرفی؟ :/

[ÆMÆշЇÑζ]

کسی مدل پیشنهادی واسه ارایش مو و صورت داره ؟ ( ریش و سیبیل )
از این حالت خسته شدم میخوام تنوع بدم