سلنا پیش از اعلام خداحافظی موقتش از اینستا یک ارتباط زنده در اینستاگرام با هوادار خود داشت و در آن نکاتی را بیان کرد که پیشتر به انها اشاره نکرده بود.
او در باب کشمکش هایی که با اضطراب و افسردگی خود داشته نوشت: «احساس می کنم که خیلی به دور خودم حصار کشیده ام ،چون از بابت چیزهایی که مجلات ممکن بوده درباره من بنویسند خیلی احساس نگرانی می کرده ام.»
سلنا در این ارتباط زنده در باب چیزهای مختلفی صحبت کرد: از اینکه چگونه روی مطالعه تمرکز کرده تا نام خانوادگی میانی اش Marie.
1) سلنا 5 سال است که با اضطراب و افسردگی دست و پنجه نرم می کند
سلنا در حالی که سعی می کرد جلوی اشک هایش را بگیرد گفت: «افسردگی 5 سال مداوم جزوی از زندگی من بوده است.»
«فکر می کنم تا پیش از آنکه 26 ساله بشوم چیزی شبیه این موقعیت عجیب و ناجور در زندگی من وجود داشت که فکر می کنم یک جورهایی 5 سال یک وضعیت روتین و از پیش تعیین شده را از سر گذراندم. یک جورهایی مثل آنکه به دل قضایا می زدم و شناختی نسبت به خودم کسب می کردم و بهترین کاری را که از دستم بر می آمد انجام می دادم و سپس به آهستگی و با اطمینان آن را به انجام می رساندم.»
او بیان کرد که توجه مداوم بر اعمال و رفتارش باعث شده بود که «هر لحظه تلاش کنم یک کار درست، یک کار خوب انجام بدهم، و هر لحظه احساس بکنم که مردم دارند مرا می کوبند و مورد انتقاد قرار می دهند.»
او احساس می کند که این الگوی «آزار دهنده» باعث شد که «ترس از آنچه مردم ممکن بود بگویند» در او شکل بگیرد.
سلنا این پرسش را مطرح کرد که: «چرا باید انرژی مان صرف بیان چیزی هایی بکنیم که دلالت بر چیزی منفی می کند؟»
او درباره اینکه چگونه خود را از این چرخه خلاصی بخشیده است گفت: «من شجاعت حرکت مداوم را در خودم ایجاد می کردم، و فکر می کنم که آن حرکت آهسته و در عین حال پیوسته و همراه با اطمینان به نوعی محقق شد.»
ادامه دارد...
2) سلنا درک نمی کند که چرا در اینستا این همه دنبالکننده دارد
سلنا در پاسخ به کسی که از او سوال کرده بود چطور این همه دنبال کننده به دست آورده است گفت: «هیچ تاکتیک خاصی وجود نداشته. من حتی اَپ لعنتیش رو هم روی گوشیم ندارم.»
او در عین صداقت و راستی به اعداد و ارقام اهمیتی نمی دهد. سلنا ادامه داد که: «این فقط یک عدد است، و واقعا دیوانگی است که مردم تا این حد درگیر یک عدد هستند. مثل یک دلخوشی می ماند. کی اهمیت می دهد؟»
مهمتر از همه اینکه او نمی داند «چرا مردم آنقدر به چیزی که مایه رنجش آدم می شود اهمیت می دهند.»
او در باب کشمکش هایی که با اضطراب و افسردگی خود داشته نوشت: «احساس می کنم که خیلی به دور خودم حصار کشیده ام ،چون از بابت چیزهایی که مجلات ممکن بوده درباره من بنویسند خیلی احساس نگرانی می کرده ام.»
سلنا در این ارتباط زنده در باب چیزهای مختلفی صحبت کرد: از اینکه چگونه روی مطالعه تمرکز کرده تا نام خانوادگی میانی اش Marie.
1) سلنا 5 سال است که با اضطراب و افسردگی دست و پنجه نرم می کند
سلنا در حالی که سعی می کرد جلوی اشک هایش را بگیرد گفت: «افسردگی 5 سال مداوم جزوی از زندگی من بوده است.»
«فکر می کنم تا پیش از آنکه 26 ساله بشوم چیزی شبیه این موقعیت عجیب و ناجور در زندگی من وجود داشت که فکر می کنم یک جورهایی 5 سال یک وضعیت روتین و از پیش تعیین شده را از سر گذراندم. یک جورهایی مثل آنکه به دل قضایا می زدم و شناختی نسبت به خودم کسب می کردم و بهترین کاری را که از دستم بر می آمد انجام می دادم و سپس به آهستگی و با اطمینان آن را به انجام می رساندم.»
او بیان کرد که توجه مداوم بر اعمال و رفتارش باعث شده بود که «هر لحظه تلاش کنم یک کار درست، یک کار خوب انجام بدهم، و هر لحظه احساس بکنم که مردم دارند مرا می کوبند و مورد انتقاد قرار می دهند.»
او احساس می کند که این الگوی «آزار دهنده» باعث شد که «ترس از آنچه مردم ممکن بود بگویند» در او شکل بگیرد.
سلنا این پرسش را مطرح کرد که: «چرا باید انرژی مان صرف بیان چیزی هایی بکنیم که دلالت بر چیزی منفی می کند؟»
او درباره اینکه چگونه خود را از این چرخه خلاصی بخشیده است گفت: «من شجاعت حرکت مداوم را در خودم ایجاد می کردم، و فکر می کنم که آن حرکت آهسته و در عین حال پیوسته و همراه با اطمینان به نوعی محقق شد.»
ادامه دارد...
2) سلنا درک نمی کند که چرا در اینستا این همه دنبالکننده دارد
سلنا در پاسخ به کسی که از او سوال کرده بود چطور این همه دنبال کننده به دست آورده است گفت: «هیچ تاکتیک خاصی وجود نداشته. من حتی اَپ لعنتیش رو هم روی گوشیم ندارم.»
او در عین صداقت و راستی به اعداد و ارقام اهمیتی نمی دهد. سلنا ادامه داد که: «این فقط یک عدد است، و واقعا دیوانگی است که مردم تا این حد درگیر یک عدد هستند. مثل یک دلخوشی می ماند. کی اهمیت می دهد؟»
مهمتر از همه اینکه او نمی داند «چرا مردم آنقدر به چیزی که مایه رنجش آدم می شود اهمیت می دهند.»