بغض قلم ❥ ..

[امیر‌حسین]

سلامتے اون ڪسے ڪہ

اینقدر به یادش بودم

ڪہ اگہ یاد خــــدا بـــودم الان

نصف بہــــشتــــــ مال من بود...

[Đęąđ.ğïřł]

بعضیا هیچی نیسن به جز ۴ حرف :
ا د ع ا

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

صبر كن تا اونى بياد تو زندگيت كه
حاضره هركارى بكنه تا همه چيزت باشه...

[امیر‌حسین]

زخمـے ڪہ مے زنیـم

دلے ڪہ مےشڪنیم ارزان نیست

یڪ روزے باید بهایش را بپردازیم

یــڪ وقتـے

شایـد همین نزدیڪے ها....

[Đęąđ.ğïřł]

تنها گرگها نیستند که لباس میش می پوشند

گاهی پرستوها هم لباس مرغ عشق برتن می کنند..

عاشق که شدی کوچ میکنند

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

‏نهایت شب اونجاست که چشمات خسته‌تر از اونیه که بیدار بمونه
و مغزت فعالتر از اونیه که خواب بره، چشماتو میبندی و غرق میشی توی فکرات

[امیر‌حسین]

قبلا از ظروف‌مسی‌استفاده میکردن تا مس بدنشون زیاد بشه اما الان از ظروف تفلون،برا همینه بعضیا انقدر نچسبن (;

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

ميشه با خيليا بازم ادامه داد
گفت و شنيد و خنديد اما ديگه دوسشون نداشت.

[Đęąđ.ğïřł]

آری این منم ، این منم همان عاشقی که بر تو جان می داد ، و تو کسی هستی که برای رسیدن به خوشبختی به روی جسدهای بی جان غرور انسانها قدم می گذاشتی ولی افسوس ، افسوس که راه ات برای رسیدن به هدف هایت اشتباه بود ، و افسوس که من برای آدمی مثل تو غرورم را شکستم ، افسوس !

[امیر‌حسین]

همین حالا انجامش بده
گاهی "بعدا" میشه "هرگز" !