01-06-2018، 14:55
آدمها را مریضی و تصادف از پا در نمی آورد،
بی مهری آدمها را از پا در می آورد...
بی مهری آدمها را از پا در می آورد...
|
بغض قلم ❥ .. |
||||||||||||||||||||||||||||||||
01-06-2018، 14:55
آدمها را مریضی و تصادف از پا در نمی آورد،
بی مهری آدمها را از پا در می آورد...
01-06-2018، 15:32
اِی مهرِ #تو در دل ها ، وی مُهرِ تو بَر لب ها
وی شورِ تو در سَر ها ، وی سِرِ تو در جان ها
01-06-2018، 16:13
من هميشہ در محاصرہ ى آدمايى هستم كہ منو نميفهمن، هيچ راہ فرارى هم نيست ..
01-06-2018، 16:17
بهار و این همه دلتنگی؟
نه... شاید فرشته ای فصل ها را به اشتباه ورق زده باشد!
دختر اهل بهار پسری اهل زمستان عاشق کرد و رفت ...
سالهاست که این ترتیب فصل ها بهم خورده است.... مگر وسط بهار باران هم می بارد با این جدیت؟
01-06-2018، 16:31
عآشِق کِع شُدی وَقتِ خُدآحآفِظیِه=) خدآحآفِظی بآ قَلبِت کِع دیگِع بَرآیِ تو نِمیتَپِه... بآ ذهنِت کِع پَر اَز اونِه بآ دِلِت کِع بَرآی اون تَنگِع... وَ بآ زِندِگیِه قَبلیت~ چون اَز اون بِع بَعد زِندِگیت اونِه
01-06-2018، 16:32
ما عـِݜق رو اونـطورے که تجربـه ش کردیـم تعڔیف مےکنیم
01-06-2018، 16:32
چند سالی ست که تکلیف دلم روشن نیست
جا به اندازه ی تنهایی من در من نیست چشم می دوزم در چشم رفیقانی که عشق در باورشان قد سر سوزن نیست دست برداشتم از عشق که هر دست سلام لمس آرامش سردی ست که در آهن نیست حس بی قاعده ی عقل و جنون با من بود درک این حال به هم ریخته تقریبا نیست سال ها بود ازین فاصله می ترسیدم که به کوتاهی دل کندن و دل بستن نیست رفتم از دست و به آغوش خودم بر گشتم جا به اندازه ی تنهایی من در من نیست
01-06-2018، 16:33
تو سیاه چالهی گونهت دل من حبس شد !
01-06-2018، 16:34
تو شب سیاه چشمات، دل من غرق شد!
| ||||||||||||||||||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|