گفتگوی آزاد نسخه ۳۱۸

[Đęąđ.ğïřł]

تو بزار

[omid13790]

من عکس شوهر مردمو نمیزارم

[ÆMÆշЇÑζ]

‏وقتی ساعت از 00:00 میگذره مغزم دستاشو بهم میماله میگه خب دیگ وقت بیدار شدنه .___.

رو زمین سفت کارتو انجام ندادی بفهمی خستگی ینی چی (:

البته درک میکنم .. رشتت سخته , شیفت و این حرفا مثل شیوا ..
ولی خب , سخت تر از اینم شاید باشه !
فکرشو بکن , روزای تحصیلی .. 8 ساعت تو کارگاه مدرسه جون بکنی و کار مفت بکنی که مدرسه هنرتو بفروشه و پول دربیاره .. بعد ساعت 3 برسی خونه یه نهار و یه استراحت ریز باز 4 بری سرکار تا 9/10 شب , و تو تایم کار کردنت هم باید درسای مدرست رو بخونی :> یا توی ایام تعطیل هم همش سرکار باشی !
وقتی اینطوری باشی ساعت 11شب میشه برات دیروقت و سرساعت 10 نه که خواب باشی , بیهوش میشی (:
تو ک دانشگاه داری به هرحال سخته هرچیم باشه..
ولی واسه یه دختر دبیرستانی که فقط کارش درس خوندنه مسعله ای نداره بیدار موندن .. منم جای اونا بودم تا خود طلوع افتاب بیدار میموندم :^

کوروش به نظرم بازم مقایسه ی درستی نیست
میدونم با این توصیفات کارت سخته
ممکنه خیلی کارای دیگه هم سختی خودشو داشته باشه
مثلا خود منم باید دانشگاه برم ، سرکار برم توی بیمارستان (اینکه مثلا چهارده ساعت سرپا سر عمل باشی اصلا راحت نیست ) ، با این همه بازم نتونی خرجتو دربیاری و بری سراغ ترجمه و اینکارا و به درسات هم برسی
یه موقعایی رنگ خونه رو هم نبینی
بیمارستان هم روز تعطیل و غیر تعطیل نداره بالاخره بیماری و عارضه که تعطیلی نمیشناسه
درمورد کار مفت هم کارآموزی ما هم همینه (:
هشت ساعت و نیم توی بیمارستان کار میکنی به جای پرسنل و اونا میرن چایی میخورن و با هم حرف میزنن
پدرت درمیاد یه جورایی ازت بیگاری میکشن
دانشگاه آزادی هم که باشی برای این بیگاری باید به عنوان یه واحد عملی و آموزشی دو سه تومن پول بدی .___.
درمورد اون بیدار موندن هم من کلا خواب ندارم
خسته و داغون هم که میرسم خونه فقط دراز میکشم زل میزنم به درو دیوار :|

خب .. به همچین بحثایی میگن تبادل نظر .. که نظرهایی که داریم رو رد و بدل کنیم که تهش به یک نتیجه کلی برسیم..

اره من که گفتم .. مثل شیوا دهنت سرویسه .. ولی خب .. مگ تو رشتت اتاق عمل و اتاق تمیز و اینا نبود ؟ عمل ؟

درکت میکنم (:
ولی در نظر داشته باش .. تو نهایتنا دو یا سه ترم کارورزی داشته باشی ..
ما سه سال کارگاه داشتیم و داریم ! جز کارورزی تازه ..

اره تصورش سخته .. پرسنل ک پول میگیرن بشینن بازی کنن تو که تحصیلات داری جای اونا کار کنی >_<

دقیقا (: تو ترجمه .. من کار پیش بابام .. میدونی , سخته بخوای پول بدست بیاری , از راه حلال !
من الان وضعیتم جوریه ک ماه به ماه که حقوقم رو میگیرم یا میدم به قسط گوشیم یا واس پلی 4 یا شارژ و خرجا جانبی .. (:
مدیونی اگه فک کنی یه قرون از پول گوشیم رو ننم داده باشه یا بابام .. میگفتن گوشی میخوای برو کار کن بخر.. ما پولشو نمیدیم .. بعد مثلا تو کلاس زبان یه دختره هم کلاسیمون باباش واس تولدش ایفون x گرفت (:

به نظرم تفاوت ها اینجاس .. یکی مثل ما خب قدر پولو میدونه .. یکی هم مث اون بنده خدا پول رو علف خرس میدونه و قطعا هم تهش اگه بخواد روی پاهای خودش وایسه نمیتونه موفق شه !

خب این دیگ به ژنتیکت ربط داره :|
ولی من رسما بیهوش میشم رو تخت خواب D:

[Đęąđ.ğïřł]

تو بامزه کی بودی؟

[T!K TA∀K]

خداییش دیگه جرات حقیقت بازی نکنید

[royayebarfi]

من دیگه جرئت نمیگم....اه..خخخخخخخ

[T!K TA∀K]

خوب کاری میکنی اصا pfتون نابود شده

[omid13790]

خیلیم قشنگه

[ⓢⓘⓛⓔⓝⓒⓔ]

‏وقتی ساعت از 00:00 میگذره مغزم دستاشو بهم میماله میگه خب دیگ وقت بیدار شدنه .___.

رو زمین سفت کارتو انجام ندادی بفهمی خستگی ینی چی (:

البته درک میکنم .. رشتت سخته , شیفت و این حرفا مثل شیوا ..
ولی خب , سخت تر از اینم شاید باشه !
فکرشو بکن , روزای تحصیلی .. 8 ساعت تو کارگاه مدرسه جون بکنی و کار مفت بکنی که مدرسه هنرتو بفروشه و پول دربیاره .. بعد ساعت 3 برسی خونه یه نهار و یه استراحت ریز باز 4 بری سرکار تا 9/10 شب , و تو تایم کار کردنت هم باید درسای مدرست رو بخونی :> یا توی ایام تعطیل هم همش سرکار باشی !
وقتی اینطوری باشی ساعت 11شب میشه برات دیروقت و سرساعت 10 نه که خواب باشی , بیهوش میشی (:
تو ک دانشگاه داری به هرحال سخته هرچیم باشه..
ولی واسه یه دختر دبیرستانی که فقط کارش درس خوندنه مسعله ای نداره بیدار موندن .. منم جای اونا بودم تا خود طلوع افتاب بیدار میموندم :^

کوروش به نظرم بازم مقایسه ی درستی نیست
میدونم با این توصیفات کارت سخته
ممکنه خیلی کارای دیگه هم سختی خودشو داشته باشه
مثلا خود منم باید دانشگاه برم ، سرکار برم توی بیمارستان (اینکه مثلا چهارده ساعت سرپا سر عمل باشی اصلا راحت نیست ) ، با این همه بازم نتونی خرجتو دربیاری و بری سراغ ترجمه و اینکارا و به درسات هم برسی
یه موقعایی رنگ خونه رو هم نبینی
بیمارستان هم روز تعطیل و غیر تعطیل نداره بالاخره بیماری و عارضه که تعطیلی نمیشناسه
درمورد کار مفت هم کارآموزی ما هم همینه (:
هشت ساعت و نیم توی بیمارستان کار میکنی به جای پرسنل و اونا میرن چایی میخورن و با هم حرف میزنن
پدرت درمیاد یه جورایی ازت بیگاری میکشن
دانشگاه آزادی هم که باشی برای این بیگاری باید به عنوان یه واحد عملی و آموزشی دو سه تومن پول بدی .___.
درمورد اون بیدار موندن هم من کلا خواب ندارم
خسته و داغون هم که میرسم خونه فقط دراز میکشم زل میزنم به درو دیوار :|

خب .. به همچین بحثایی میگن تبادل نظر .. که نظرهایی که داریم رو رد و بدل کنیم که تهش به یک نتیجه کلی برسیم..

اره من که گفتم .. مثل شیوا دهنت سرویسه .. ولی خب .. مگ تو رشتت اتاق عمل و اتاق تمیز و اینا نبود ؟ عمل ؟

درکت میکنم (:
ولی در نظر داشته باش .. تو نهایتنا دو یا سه ترم کارورزی داشته باشی ..
ما سه سال کارگاه داشتیم و داریم ! جز کارورزی تازه ..

اره تصورش سخته .. پرسنل ک پول میگیرن بشینن بازی کنن تو که تحصیلات داری جای اونا کار کنی >_<

دقیقا (: تو ترجمه .. من کار پیش بابام .. میدونی , سخته بخوای پول بدست بیاری , از راه حلال !
من الان وضعیتم جوریه ک ماه به ماه که حقوقم رو میگیرم یا میدم به قسط گوشیم یا واس پلی 4 یا شارژ و خرجا جانبی .. (:
مدیونی اگه فک کنی یه قرون از پول گوشیم رو ننم داده باشه یا بابام .. میگفتن گوشی میخوای برو کار کن بخر.. ما پولشو نمیدیم .. بعد مثلا تو کلاس زبان یه دختره هم کلاسیمون باباش واس تولدش ایفون x گرفت (:

به نظرم تفاوت ها اینجاس .. یکی مثل ما خب قدر پولو میدونه .. یکی هم مث اون بنده خدا پول رو علف خرس میدونه و قطعا هم تهش اگه بخواد روی پاهای خودش وایسه نمیتونه موفق شه !

خب این دیگ به ژنتیکت ربط داره :|
ولی من رسما بیهوش میشم رو تخت خواب D:

رشتم اتاق عمل بود دیگه
ساده ترش پرستار اتاق عملم
میریم سر عمل
فقط دکتره میاد یه عمل میکنه و میره ولی ما تا اون تایمی که شیفتمونه باید سر عملای مختلف وایسیم
کارآموزی هم برای ما از ترم دو تا شش همزمان با دانشگاه داشتیم یعنی هم دانشگاه میرفتیم هم بیمارستان که میشه دو سال و نیم
ترم هفت و هشت هم که یکساله میشه کلا کارآموزی توی بیمارستان
یعنی دیگه دانشگاه کلاس نداریم
یک سال باید کار کنیم و برای این کار کردن هم کلی پول بدیم
که جمعا شد سه سال و نیم

سخت تر از اون هم اینه که تمام پولی که درمیاری خرج چیزای دردناک بشه
وقتی پولتو میگیری حداقل خوشحالی اینو داری که بابت زحمتت اون پولو گرفتی و الان میتونی با دست رنج خودت یه حرکتی برای خودت بزنی و پیشرفتای کوچیک کنی
ولی وقتی اون پول خرج چیزای دیگه میشه انگار تمام خستگی کارت به تنت میمونه

بالاخره شرایطی که توش زندگی میکنی تاثیر میذاره دیگه
یکی لازم نیست انقدر تلاش کنه برای یه ذره پول !!

[Đęąđ.ğïřł]

میبینمش حالم بهم میخوره ایییییی