دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
Karroch, the Beastmaster دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.


دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
Play
"I run with the rabbit and hunt with the hounds."
Play
"I run with the rabbit and hunt with the hounds."
من با خرگوش ها ميدوم و با درنده ها شكار ميكنم.
:Roles
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
Initiator / دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
Disabler / دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
Durable / دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
Nuker
Initiator / دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
Disabler / دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
Durable / دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
Nuker
کاروچ در محل نگهداري حيوانات درحالي كه مادرش در زايمان فوت كرد به دنيا آمد.پدرش يك دام پزشك بود كه براي آخرين پادشاه سرزمين اسلوم كار ميكرد
اما هنگامی که کاروچ پنج ساله بود،پدرش توسط حيوانات وحشي كشته شد.
پس از آن، کاروچ با تحمل طعنه هاي پادشاه جديد،مجبور بود در میان تمام حیوانات در تالار سلطنتی به جاي پدرش كار كند(تالار بقل زندان حيوانات بوده تا پادشاه با ديدن حيوانات سرگرم شه )،شیرها، میمون ها، گوزن ها و چیزهایی که کمتر شناخته شده بودند، چیزهایی که مردم به سختی به آن اعتقاد داشتند را ميديد.
وقتی که پسر هفت ساله بود، یک کاشف(كسايي كه سرتاسر دنيا رو ميگردن تا چيزايي جديد كشف كنن) وارد تالار شد و یک حیوان كه تا كنون دیده نشده بود را به همراه داشت.
جانور را درحالي كه زنجير شده بود نزد پادشاه بردند، ناگهان جانور به صحبت افتاد، هرچند دهانش جابجا نشد اما تقاضاي آزادي ميكرد. پادشاه فقط خندید و به جانور پيشنهاد داد تا به عنوان دلقك خود، او را سرگرم كند؛ و هنگامی که جانور پيشنهاد پادشاه را رد کرد، او را با عصاي سلطني خود زد(عصاي ديوانه نام داشته و پادشاهان اسلوم اونو بدست ميگرقتند) و دستور داد جانور را به داخل زندان حيوانان بياندازند.
در طی ماه های آینده، پسر(كاروچ) غذا و دارو را پنهاني براي درمان زخم جانور ميبرد، اما تنها توانست از درد او كم كند . بدون شک، جانور با پسر رابطه برقرار می کرد و در طول زمان روابط آنها تقویت ميشد .يك روز پسر متوجه شد كه نه تنها ميتواند با جانور صحبت كند - بلكه در واقع می تواند با تمام موجودات گره خورده پادشاه صحبت کند.
يك شب جانور جانش را از دست داد و خشم سر تا پاي پسر را فراگرفت. او از حيوانات خواست تا قفس هايشان را بشكنند و به محوطه تالار بروند. آخرین پادشاه در ميان ضرب وشتم و هرج و مرج از ديوار هاي تالار بالا رفت و فرار كرد.
بعد از مدتها كاروچ نه تنها قابليت صحبت كردن خود را از دست نداد بلكه به جنگجويي با نيروي وحشي طبيعت تبديل شد.

منبع:
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://dota2.gamepedia.com/Beastmaster
https://dota2.gamepedia.com/Beastmaster