جک ... لطیفه ... سوتی ... همه چی ! یه کلام بیآااااا تووووووووووو ...

[* MASIHA *]

جک نیازی به توضیح نداره .. خب... من شروع میکنم ...

حیف نون به بچش میگه کلاغه خبر آورده سیگار میکشی ؟
بچش میگه من سیگار میکشم قبول تو چی میکشی که با کلاغ حرف میزنی ؟
بابای من یه جوری تو خواب روی کنترل تلویزیون مسلط که اگه صدام و رو کل ارتشش مسلط بود الان تا نکه برج ایفل رو که هیچی تا آخرین نمایان حاد جزیره ملوکان رو فتح کرده بود !

[* MASIHA *]

بعِلللللللللههههههه دیگه .... می خونید فقط !
پست مستم که نمی زارید ؟؟؟؟؟؟
عب نداره .... بخشش از بزرگان است ! :cool:

.
.
.
.
.
یه رفیق دارم خعلی لاغره بنده خدا هر وقت می خواد حرف بزنه و کسی گوش نمیده میگه بشنو از نی چون حکایت می کند !
.
.
.
.
.
پونزده سال روی یه پروژه فنی کار کردم تا بفهمم این مامانا چی کار میکنن که دمپایی ابری هاشون همیشه می خوره به هدف ... هنوز هم در حال مطالعه هستم ولی امید دارم بالاخره موفق میشم !

[* MASIHA *]

تولدم بود ...
هیجان ... همه چی !
نوبت کادوی بابام بود .... یه پاکت !
یعنی چیه ؟
کارت هدیه ؟
پول نقد ؟
با دست های لرزان پاکت رو برداشتم و آروم بازش کردم :
سلام گوساله بابا ! اون ۸۰ هزار تومانی که ماه پیش بهت قرض دادم و یادته گوسی جون ؟ نمی خواهد پسش بدی مال خودت ... تولدت مبارک !!
.
.
.
.
نابود شدم می فهمی ؟؟؟؟

[* MASIHA *]

محصلی شب امتحان تمام کتاب های درسی اش را باز کرد و از هر کدام به ترتیب یک صفحه خواند ...
فردای آن شب سر جلسه امتحان معلم از او پرسید : نادر شاه افشار که بود ؟
محصل جواب داد : نادرشاه مردی متوازی الاضلاع بود که از راه آهن جلفا وارد لوله آزمایش شد و در جنگ جهانی با ۳۶۶ گلبول قرمز شکست خورد و از تیر تلگرافخانه به بلغارستان گریخت و در مرو به دست آسیابانی کشته شد و قبر او در پاسارگاد در نوک برج ایفل زیارتگاه مومنین و مومنات است !!!

---

غضنفر صبح از در خونه میاد بیرون می بینه سر کوچه یه پوست موز افتاده با خودش میگه : ای داد بیداد مثل اینکه امروز هم قراره  بخوریم زمین!

---

واقعی !سوتی مامانم !

یه بار دوستم  بعد از مدتها بهم زنگ زده بود و منم خیلی خوشحال شده بودم و داشتم تو آشپزخانه بالا و پایین می پریدم ... مامانم هم داشت پارکت هامون رو با دستمال پاک می کرد ...
اومد بگه اینقدر ورجه وورجه نکن سر می خوری  با مخ می خوری زمین ... می دونی گفت ؟
گفت : سر مخ زمین می خوری نکن ورجه وورجه !!!!!!!!!!
آقا من و میگی !
داشتم پارکت ها رو گاز میزدم!!

[* MASIHA *]

غضنفر عینک آفتابی زده بوده داشته توی خیابون راه میرفته یهو می بینه پسرش داره تو خیابون فوتبال بازی میکنه.. می زنه تو گوشش ..
پسرش : بابا چرا میزنی ؟
غضنفر: تو این وقت شب بیرون چی کار میکنی؟
پسرش: بابا شب نیس که عینکتو در ار ..
غضنفر دوباره می زنه تو گوش پسرش...
پسرش: بابا چرا میزنی ؟
غضنفر : تو از دیشب تا حالا اینجا چی کار میکنی ؟؟؟  

[* MASIHA *]

یه مگسه بالا سر غضنفر داشته ویز ویز می کرده ..
غضنفر میگه : برو جون مادرت الان تو هم برام جک درست میکنی !!

[Berserk]

منتقل شد

[* MASIHA *]

منتقل شد

اصن از پستای همتون میترسم !

[Actinium]

گوسفنده با عشقش دعواش میشه، میره سر خیابون وا می سته صدا می زنه: "دربست کشتارگاه"

[* MASIHA *]

گوسفنده با عشقش دعواش میشه، میره سر خیابون وا می سته صدا می زنه: "دربست کشتارگاه"

خخخ ...

حیف نون میره دانشگاه به دو دلیل می فهمن حیف نونه ..
۱ . سامسونتش رو می زاشته تو زنبیل...
۲. وقتی استاد تخته رو پاک میکرده اونم دفترشو پاک میکره !!!!!