خخخخ....
شما ها همتون عاشق چیز های همگانی میشدین چرا..
من خیلی شیطون بودم...ولی هیچوقت عاشق چیزی نشدم..
نهایت این بود ک از تفنگ اب پاشم خوشم میومد..
ولی تنها عشقی ک اون موقع داشتم و الانم وقتی یادش میفتم گریم میگیره..
عشق به مادربزرگم بود ک چون تنها نوه پسری بودم همیشه منو سفت بغل میکرد و برام از قدیما میگف..
عشق من اون موقع مادربزرگم بود هععیی..
خدا همه عزیزا رو بیامره...
شما ها همتون عاشق چیز های همگانی میشدین چرا..
من خیلی شیطون بودم...ولی هیچوقت عاشق چیزی نشدم..
نهایت این بود ک از تفنگ اب پاشم خوشم میومد..
ولی تنها عشقی ک اون موقع داشتم و الانم وقتی یادش میفتم گریم میگیره..
عشق به مادربزرگم بود ک چون تنها نوه پسری بودم همیشه منو سفت بغل میکرد و برام از قدیما میگف..
عشق من اون موقع مادربزرگم بود هععیی..
خدا همه عزیزا رو بیامره...