07-02-2017، 13:41
(آخرین ویرایش در این ارسال: 19-07-2017، 14:08، توسط {HoSsein_83}.)
یه زن و شوهر که 20 ساله باهم ازدواج کردن تصمیم گرفتن که تابستون رو کنار دریا بگذرونن و به همون هتلی برن که بیست سال پیش ماه عسلشونو اونجا گذروندن ولی خانومه مشغله کاری داشت و بهمین دلیل توافق کردن که شوهره زود تر تنهایی بره و زنه دو روز بعد بهش ملحق بشه ...
مرده وقتی وارد هتل شد دید یه کامپیوتر اونجاست که به اینترنت هم وصله .
پس تصمیم گرفت که یه ایمیل به خانومش بفرسته و اونو از احوالش مطمعن کنه
بعد از نوشتن متن تو نوشتن حروف ایمیل زنش نا غافل یه اشتباه جزیی کرد و همین اشتبا ه باعث شد که نامش به ادرس شخص دیگه ای بره که از بد حادثه بیوه ای بود که تازه از دفن شوهرش برگشته بود
خلاصه بیوه هه کامپیوتر و که روشن میکنه و میره سراغ ایمیلش تا پیا م های های تسلیت رو چک کنه
بحالت غش روی زمین میوفته همزمان پسرش از راه میرسه وسعی میکنه مادرشو به هوش بیاره
یه هو چشمش به کامپیوتر میوفه وپیامو میبینه که اینطوری نوشته
همسر عزیزم بسلامت رسیدم وشاید از اینکه از طریق اینترنت باهات ارتباط برقرار کردم شگفت زده شی چرا که اینجا هم به اینترنت
وصل شده وهر کسی میتونه اوضاع واخبار خودشو روزانه به اطلاع بستگان ودوستانش برسونه
من الان یه ساعتی میشه که رسیدم ومطمعن شدم که همه چیرو اماده کردن ودوروز دیگه منتظر رسیدنت به اینجا هستم ... خیلی مشتا ق دیدارتم وامید وارم سفر تو هم مثل سفر من سریع رخ بده .
راستی نیازی به اوردن لباسهای ضخیم نیست چون اینجا جهنمه و هوا خیلی گرمه
اگه تکراری هست ببخشید
لططفااا سپاااااااااااااااس کنید
نظر فراموش نشه
مرده وقتی وارد هتل شد دید یه کامپیوتر اونجاست که به اینترنت هم وصله .
پس تصمیم گرفت که یه ایمیل به خانومش بفرسته و اونو از احوالش مطمعن کنه
بعد از نوشتن متن تو نوشتن حروف ایمیل زنش نا غافل یه اشتباه جزیی کرد و همین اشتبا ه باعث شد که نامش به ادرس شخص دیگه ای بره که از بد حادثه بیوه ای بود که تازه از دفن شوهرش برگشته بود
خلاصه بیوه هه کامپیوتر و که روشن میکنه و میره سراغ ایمیلش تا پیا م های های تسلیت رو چک کنه
بحالت غش روی زمین میوفته همزمان پسرش از راه میرسه وسعی میکنه مادرشو به هوش بیاره
یه هو چشمش به کامپیوتر میوفه وپیامو میبینه که اینطوری نوشته
همسر عزیزم بسلامت رسیدم وشاید از اینکه از طریق اینترنت باهات ارتباط برقرار کردم شگفت زده شی چرا که اینجا هم به اینترنت
وصل شده وهر کسی میتونه اوضاع واخبار خودشو روزانه به اطلاع بستگان ودوستانش برسونه
من الان یه ساعتی میشه که رسیدم ومطمعن شدم که همه چیرو اماده کردن ودوروز دیگه منتظر رسیدنت به اینجا هستم ... خیلی مشتا ق دیدارتم وامید وارم سفر تو هم مثل سفر من سریع رخ بده .
راستی نیازی به اوردن لباسهای ضخیم نیست چون اینجا جهنمه و هوا خیلی گرمه
اگه تکراری هست ببخشید
لططفااا سپاااااااااااااااس کنید
نظر فراموش نشه