18-11-2016، 17:14
الان یه عده هستن ازکجاهاعکس میگیرن...کربلا...نجف
بعدپست میزارن من توراه نجف-کربلاهمین الان یهویی
امامن...
توی اتاقم...
تنهاییم...
گذرنامه بی مهر...
دوری ازحرم"همین الان یهویی"
راستی ارباب چه خبرازکربلا؟؟؟
چشمم که نه ولی دلم هرروزوشب وهرلحظه آنجاست.
اصلاراستش رابگم؟؟؟یه زمانی یه نفرمی رفت کربلاخیلی توچشم بود.ولی الان کسایی که جاموندن بیشترتوچشمن
یااباعیدالله...پایم که جامانده دلم رامیفرستم به زیارتت ارباب.انگارقسمت نیست چشمانم کربلایی شوند.
همه دارندبه پابوس تو می آیند/طبق معمول من بی سروپاجاماندم
"لبیک یاحسین"
از یک سو عباس است و از سوی دگر حسین................
آنجا بود که فهمیدم رو به جلو که می روی از پشت سرتت فارغ نشو!
کاش تکرار میشد بعضی لحظات
فقط باید شکرش کنم برای دادن آن لحظه اش که بزرگوارانه بمن بخشید!!!
در حالی که به خود که مینگرم میبینم لیاقت چنین لطفی را نداشته ام!!
آری
و بین الحرمین سماوات بهشت است .
و زبان از گفتن زیبایی های کربلا چقدر حقیر است !!!
زیرا جز یاران حسین را به کربلا راه نمی دهند . و خدا را شکر که هوز به ما امیدی هست
نقطه سر خط
باخیلی ظرفیت میخواد که مدیریت کنی حرفهات رو ...
آخه بعضی حرفها رو نمیشه گفت باید خورد...
بعضی حرفها رو نمیشه خورد باید گفت...
ولی بعضی حرفها رو نه میشه گفت نه میشه خورد!!!
اون وقته که می مونه توو دلت ...
وقتی که توو دلت دیگه جایی نمونه برا این حرفها ...
میشه دلتنگی ... میشه بغض... میشه سکوت... میشه تنهایی...
خوش به حال اونایی که توو زندگی قاعده ی یک گوش در یک گوش دروازه رو بلدند...
ما بلد نبودیم...یاد هم نگرفتیم...
امان از بعضی حرفهای مردم... امان از موبایل ... امان از پیامک...
این روزها دلم کمی روضه میخواد...کمی تاریکی ... کمی اشک...کمی بوی سیب... کمی تنهایی... توو کنج خونه...
این روزها دلم پرواز میخواد... مثل قدیما...اگه بذارن....
کلی شعرونوحه و سبک جدید و شور و زمزمه ی نیمه کاره مونده رو دستم ....چیزی به محرم نمونده!!! چیزی هم از حال و هوای قدیمای من نمونده .... فقط به یک چیز دلخوشم....
" نگاه اربابم حسین(ع) "
از بین خیمه اومد سرباز شش ماهه ای باباقنداقه بر تن کفن پوش ثارالله ای بابا
باب المراد دل اهل البیتی و آل الله بابا
من مرد مردم حیدریم بابا
مرد نبردم حیدریم بابا
................
آری!صحبت از حضرت علی اصغر علیه السلام است. سند مظلومیت حضرت سیدالشهداء علیه السلام که حتی مورخین غیر مسلمان هم به این موضوع اذعان کرده اند.
به راستی به کدامین گناه؟
مگر کودک شش ماهه چه گناهی دارد؟
مگر چه آسیبی میتوانست به لشکر کفر بزند!؟...
مگر گلوی این کودک طاقت تیر سه شعبه را دارد!؟
تیری که به چشمان حضرت اباالفضل علیه السلام زد (حرمله لعنت الله علیه والعذاب )از همان تیر ها به گلوی کوچک یک کودک شش ماهه هم زد!!!
کجای دنیا حتی ظالم ترین انسان ها این کار رو انجام میدهند!؟
کاری که حرمله(لعنت الله علیه والعذاب) در روز عاشورا انجام داد دل هر انسانی رو به درد می آورد
جالب تر اینجاست که عصر عاشورا هنگامی که سرهای مطهر شهدا را به نیزه میزدند
یک نانجیب به پشت خیام حسینی امد و با نیزه خاک های زمین را کنار زد و پیکر مطهر این شش ماهه را بیرون کشیده و..."دیگر نمیتوانم بنویسم که چه شد!
حال چرا او این کار را انجام داد؟
جوابش چیزی نیست جز:طمع مال دنیا و خوردن لقمه حرام
بعدپست میزارن من توراه نجف-کربلاهمین الان یهویی
امامن...
توی اتاقم...
تنهاییم...
گذرنامه بی مهر...
دوری ازحرم"همین الان یهویی"
راستی ارباب چه خبرازکربلا؟؟؟
چشمم که نه ولی دلم هرروزوشب وهرلحظه آنجاست.
اصلاراستش رابگم؟؟؟یه زمانی یه نفرمی رفت کربلاخیلی توچشم بود.ولی الان کسایی که جاموندن بیشترتوچشمن
یااباعیدالله...پایم که جامانده دلم رامیفرستم به زیارتت ارباب.انگارقسمت نیست چشمانم کربلایی شوند.
همه دارندبه پابوس تو می آیند/طبق معمول من بی سروپاجاماندم
"لبیک یاحسین"
***
چه لذتی دارد در بین الحرمین باشی و ندانی رو به کدام سو افکنی!!از یک سو عباس است و از سوی دگر حسین................
آنجا بود که فهمیدم رو به جلو که می روی از پشت سرتت فارغ نشو!
کاش تکرار میشد بعضی لحظات
فقط باید شکرش کنم برای دادن آن لحظه اش که بزرگوارانه بمن بخشید!!!
در حالی که به خود که مینگرم میبینم لیاقت چنین لطفی را نداشته ام!!
آری
و بین الحرمین سماوات بهشت است .
و زبان از گفتن زیبایی های کربلا چقدر حقیر است !!!
زیرا جز یاران حسین را به کربلا راه نمی دهند . و خدا را شکر که هوز به ما امیدی هست
نقطه سر خط
***
باخیلی ظرفیت میخواد که مدیریت کنی حرفهات رو ...
آخه بعضی حرفها رو نمیشه گفت باید خورد...
بعضی حرفها رو نمیشه خورد باید گفت...
ولی بعضی حرفها رو نه میشه گفت نه میشه خورد!!!
اون وقته که می مونه توو دلت ...
وقتی که توو دلت دیگه جایی نمونه برا این حرفها ...
میشه دلتنگی ... میشه بغض... میشه سکوت... میشه تنهایی...
خوش به حال اونایی که توو زندگی قاعده ی یک گوش در یک گوش دروازه رو بلدند...
ما بلد نبودیم...یاد هم نگرفتیم...
امان از بعضی حرفهای مردم... امان از موبایل ... امان از پیامک...
این روزها دلم کمی روضه میخواد...کمی تاریکی ... کمی اشک...کمی بوی سیب... کمی تنهایی... توو کنج خونه...
این روزها دلم پرواز میخواد... مثل قدیما...اگه بذارن....
کلی شعرونوحه و سبک جدید و شور و زمزمه ی نیمه کاره مونده رو دستم ....چیزی به محرم نمونده!!! چیزی هم از حال و هوای قدیمای من نمونده .... فقط به یک چیز دلخوشم....
" نگاه اربابم حسین(ع) "
***
بای ؟ذنب قتلتاز بین خیمه اومد سرباز شش ماهه ای باباقنداقه بر تن کفن پوش ثارالله ای بابا
باب المراد دل اهل البیتی و آل الله بابا
من مرد مردم حیدریم بابا
مرد نبردم حیدریم بابا
................
آری!صحبت از حضرت علی اصغر علیه السلام است. سند مظلومیت حضرت سیدالشهداء علیه السلام که حتی مورخین غیر مسلمان هم به این موضوع اذعان کرده اند.
به راستی به کدامین گناه؟
مگر کودک شش ماهه چه گناهی دارد؟
مگر چه آسیبی میتوانست به لشکر کفر بزند!؟...
مگر گلوی این کودک طاقت تیر سه شعبه را دارد!؟
تیری که به چشمان حضرت اباالفضل علیه السلام زد (حرمله لعنت الله علیه والعذاب )از همان تیر ها به گلوی کوچک یک کودک شش ماهه هم زد!!!
کجای دنیا حتی ظالم ترین انسان ها این کار رو انجام میدهند!؟
کاری که حرمله(لعنت الله علیه والعذاب) در روز عاشورا انجام داد دل هر انسانی رو به درد می آورد
جالب تر اینجاست که عصر عاشورا هنگامی که سرهای مطهر شهدا را به نیزه میزدند
یک نانجیب به پشت خیام حسینی امد و با نیزه خاک های زمین را کنار زد و پیکر مطهر این شش ماهه را بیرون کشیده و..."دیگر نمیتوانم بنویسم که چه شد!
حال چرا او این کار را انجام داد؟
جوابش چیزی نیست جز:طمع مال دنیا و خوردن لقمه حرام