بغض قلم ❥ ..

[eɴιɢмαтιc]

من مى تونمـ تو رو بيرون كنمـ از قلبمـ
فقط قبلش بايد با يه چاقو قلبمو بكشمـ بيرون ، بعد بشكافمش ، بعد تو رو بيرون بيارمـ !
ميشه يعنى ؟ .. 

[ḲℑℳℐÅ]

هر چہ داشتم
   برایش روڪردم

 اما.. .. ..
نامهرباڹ

" اسیر " نشد
 "سیر" شد....!!!

[ғαறØᴜs_ραѕѕeя_βყ]

ﻧﺨﺴﺖ ﺛﺎﻧﯿﻪﻫﺎ

ﮐﻤﯽ ﺑﻌﺪ

ﺩﻗﯿﻘﻪﻫﺎ

ﺳﺎﻋﺖﻫﺎ

ﺭﻭﺯﻫﺎ …

ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﮐﻪ ﻣﯽﺁﯾﯽ

ﻣﯽﺑﯿﻨﯽ

ﺳﺎﻝﻫﺎﺳﺖ

ﺩﺭﺩ ﻣﯽﮐﺸﯽ ﻭُ

ﭼﯿﺰﯼ ﺣﺲ ﻧﻤﯽﮐﻨﯽ:|

[eɴιɢмαтιc]

ما كسى را نداشتيم برايش گريه كنيم 
به خيابان زديم
كسى را پيدا كنيم
هيج كس نبود
براى خيابان گريه كرديم ..
كه هيچ كس را نداشت
خيابان براى ما گريه كرد ..
كه هيچ كس را نداشتيم
گريه كرديم ..
گريه كرد ..
گريه كرديم ..
گريه كرد ..
گريه كرديم ..
 و همين طور خوابمان برد
صبح بيدار شديم
فراموش كرديم
هيج كس را نداريم برايش گريه كنيم ..
گريه كرديم .. 

[ḲℑℳℐÅ]

ڪسي ڪہ خَنجَر ِبہ پُشتَم فُرو ڪَرد

بوےِ تَنَش آشِنا بود…

رآستي…!

ایڹ عَطر رو خودَم برایـَــش خَریده بودم...

[ρυяρℓє_ѕку]

بُغــض هـاۍِشَــــبانـه:
دل نوشتــه هـایم 
استثنــا ست
نه پاک نــویس دارد
نه چرک نویس نه قلـم
ولے بے اندازه
سوز وسرما دارد
خواندنش فقط
یک ژاکت گـرم 
یک دقیقه صبـرو
یک فنجان اشک
و یک جگـرسوختــه میخواهد

[ḲℑℳℐÅ]

تو ...

حواس من بودی ...

از وقتی که رفتی...

همه ...

سراغت را میگیرند...

هی می‌پرسند:

حواســــت کجاســـــت ؟

[ѕтяong]

آدما همونقدر نمیخوان حالت رو بدونن که تو میخوای بگی!

[ḲℑℳℐÅ]

چقدر دوست داشتنے هستند

آدمهایے ڪہ تا آخر خوبند

آنها ڪہ برای غرور و احساس ما هم بہ اندازه

 خودشان ارزش قائلند

آنهایےڪہ دست دوستے مےدهند و

تا همیشہ مےمانند...

[ѕтяong]

حســــاب و کتاب دنیارو ک ورق میزدم از فرمـــــول عدالــــــتش خوشم اومـــــــــد
هرچیــــــزی رو بگیری که پشتش آه و التماســــــــــه؛ یه چیزی رو بایــــــد پس بدی که اسمش تقاصــــــه!