18-07-2014، 20:36
در به در هميشگي
كولي صد ساله منم
خاك تمام جاده هاست
جامه ی كهنه تنم
هزار راه رفته ام
هزار زخم خورده ام
تا تو مرا زنده كني
هزار بار مرده ام
شب از سرم گذشته بود
در شب من شعله زدي
براي تطهير تنم
صاعقه وار آمده اي
قلندرم قلندرم
گمشده ی در به درم
فرو تر از خاك زمين
از آسمان فراترم
قلندرانه سوختم
لب از گلايه دوختم
برهنگي خريدمو
خر قه ی تن فروختم
هوا شدي نفس شدم
تيشه زدي ريشه شدم
آب شدي عطش شدم
سنگ زدي شيشه شدم
قلندرم قلندرم
گم شده ی در به درم
فروتر از خاک زمین
از آسمان فراترم
تهی زقهر و کین شدم
برهنه چون زمین شدم
مرا تو خواستي اينچنين
ببين كه اينچنين شدم
سپرده ام تن به زمين
خون به رگ زمان شدم
سایه صفت در پی تو
راهی لامکان شدم
هیچ شدم تا که شوم
سایه ی تو وقت سفر
مرا به خویشتن بخوان
به باغ آیینه ببر
قلندرم قلندرم ...
كولي صد ساله منم
خاك تمام جاده هاست
جامه ی كهنه تنم
هزار راه رفته ام
هزار زخم خورده ام
تا تو مرا زنده كني
هزار بار مرده ام
شب از سرم گذشته بود
در شب من شعله زدي
براي تطهير تنم
صاعقه وار آمده اي
قلندرم قلندرم
گمشده ی در به درم
فرو تر از خاك زمين
از آسمان فراترم
قلندرانه سوختم
لب از گلايه دوختم
برهنگي خريدمو
خر قه ی تن فروختم
هوا شدي نفس شدم
تيشه زدي ريشه شدم
آب شدي عطش شدم
سنگ زدي شيشه شدم
قلندرم قلندرم
گم شده ی در به درم
فروتر از خاک زمین
از آسمان فراترم
تهی زقهر و کین شدم
برهنه چون زمین شدم
مرا تو خواستي اينچنين
ببين كه اينچنين شدم
سپرده ام تن به زمين
خون به رگ زمان شدم
سایه صفت در پی تو
راهی لامکان شدم
هیچ شدم تا که شوم
سایه ی تو وقت سفر
مرا به خویشتن بخوان
به باغ آیینه ببر
قلندرم قلندرم ...