27-04-2016، 22:38
بعضی از جملات قرآن کریم است که هنگامی می خوانیم؛ احساس شرمساری به ما دست می دهد. گویی خداوند رگ لوطی گری ما را قلقلک می دهد شاید از حال خودپرستی و خودخواهی خارج شویم. شاید با خود بگوییم: این چه ناسپاسی است که در حق خودم می کنم.
وقتی به طرز فکر و نوع عملکردمان در مواجهه با مشکلات و یا رویدادهای بسیار کوچک فکر می کنیم متوجه خواهیم شد که چقدر خدا را دست کم گرفته ایم. ظاهراً او را بزرگ و قدرتمند می دانیم و در باطن به گونه ای دیگر عمل می کنیم و این خدایی است که ما در دل بدان اعتقاد داشته اما در عمل حضورش را در زندگیمان کمرنگ می دانیم و این یعنی که توکل در زندگی ما نقشی ندارد. اینجاست که خداوند کریم در آیه 36 سوره زمر می فرمایند: أَلَیْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَیُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِینَ مِن دُونِهِ وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ، آیا خدا كفایتكننده بندهاش نیست؟ و [كافران] تو را از آنها كه غیر اویند مىترسانند و هر كه را خدا گمراه گرداند برایش راهبرى نیست.
لقمان حكیم، هنگامى كه پسرش را موعظه مى كرد، به او گفت: «اى پسرم! كیست كه از خداوند عز و جل سراغ گرفت، ولى او را نیافت؟ و كیست كه به خدا پناه بُرد ، ولى خدا از او دفاع نكرد؟ یا كیست كه به خدا توكّل كرد، ولى خدا او را كفایت ننمود؟» اگر خود را در زمره متوکلین می دانید بد نیست اندکی بر این نوشتار تأمل کنید.
اقسام توکل
در کتاب منهاج النجات ملا محسن فیض کاشانی آمده است که توکل در سه مورد اطلاق می شود: یکی قسمت: که تو به خدایت اعتقاد داشته باشی که آنچه برای تو مقدر شده به تو خواهد رسید. دوم نصرت و یاری: و این است که اگر تو یاری حق نمودی و در راه او به مجاهده پرداختی به نصرت و یاری او اطمینان داشته باشی.
یكى از علل نارضایتى از زندگى این است كه انسان، اندوه همه عمر را بر لحظه حال، وارد مى سازد و همین امر، سبب تحمّل ناپذیر شدن زمان حال مى گردد. لحظه حال، توان تحمّل نگرانى تمام عمر را ندارد و كسانى كه نگرانى همه عمر را بر لحظه حال، بار مى كنند، بدون تردید، با فشار روانى فرساینده اى درگیر خواهند شد كه زندگى را به جهنّم تبدیل مى كنند. انسان تلاشگر، نگران آینده نخواهد بود و با توكّل بر خدا به تلاش خود ادامه مى دهد
و سوم در موضع رزق و حاجت: زیرا خداوند تبارک و تعالی کفیل است که آنچه را که مایه قوام بنیه تو برای خدمت او و طاعت و عبادتش می باشد فراهم آورد. و مشهور از توکل هم همین مرحله می باشد زیرا کسی که توکل ندارد خواه ناخواه در عبادت قلبش به غیر خدا مشغول خواهد بود و رزق و حاجت و مصلحت او را به سوی خود خواهد کشید حال یا ظاهر یا باطن و یا به طلب روزی و کسب و کار مثل عامه مردم و یا با یاد دنیا و اراده آن.
لقمان در سفارش به فرزندش فرمود: «اى پسرم! بر تو لازم است كه از آنچه در دست مردم است، مأیوس باشى و به وعده خدا اعتماد كنى. درباره آنچه بر تو واجب گردیده، تلاش كن و تلاش درباره آنچه برایت ضمانت گردیده است را رها كن، و در همه كارهایت به خدا توكّل كن تا كفایتت كند». از امام رضا علیه السّلام در باره اندازه توكل پرسیدند. امام علیه السّلام فرمود: از كسى جز خداوند بیمناك نباشد. (تحف العقول / ترجمه حسن زاده ؛ ص807 )
حرص و آز در مقابل توکل
توکل را با ضدش بشناسید، سماعة بن مهران گوید: حضور حضرت امام جعفر صادق صلوات علیه بودم، جمعى از دوستان آن حضرت هم حضور داشتند، ذكر عقل و جهل به میان آمد، آن حضرت به اصحاب خود فرمود: عقل را با لشكرش و جهل را با لشكرش بشناسید تا هدایت شوید و در ادامه فرمودند ... توكل به خدا و در مقابلش آز و حرص، و ... (أصول الكافی / ترجمه كمرهاى ؛ ج1 ؛ ص61) اگر در وجودمان رنگی از حرص و آز وجود دارد یعنی توکلمان بی رنگ است و این در حالی است که ما در زندگی دائم در تلاش و تکاپو برای رزقی مقدر و معین هستیم و حرص دنیا را فراوان به سینه می زنیم امام على علیه السلام مى فرماید: هركس اندوه روزى فردا را داشته باشد، هیچ گاه رستگار نخواهد شد. راه نجات از این بحران، باورداشتن به قانون روز به روز بودن روزى است. كسى كه مى داند روزى فردا، فردا مى آید، از نبود آن در امروز، نگران نمى گردد و آسوده، زندگى خواهد كرد.
یكى از علل نارضایتى از زندگى این است كه انسان، اندوه همه عمر را بر لحظه حال، وارد مى سازد و همین امر، سبب تحمّل ناپذیر شدن زمان حال مى گردد. لحظه حال، توان تحمّل نگرانى تمام عمر را ندارد و كسانى كه نگرانى همه عمر را بر لحظه حال، بار مى كنند، بدون تردید، با فشار روانى فرساینده اى درگیر خواهند شد كه زندگى را به جهنّم تبدیل مى كنند. انسان تلاشگر، نگران آینده نخواهد بود و با توكّل بر خدا به تلاش خود ادامه مى دهد.
لقمان حكیم، هنگامى كه پسرش را موعظه مى كرد، به او گفت: «اى پسرم! كیست كه از خداوند عز و جل سراغ گرفت، ولى او را نیافت؟ و كیست كه به خدا پناه بُرد ، ولى خدا از او دفاع نكرد؟ یا كیست كه به خدا توكّل كرد، ولى خدا او را كفایت ننمود؟» اگر خود را در زمره متوکلین می دانید بد نیست اندکی بر این نوشتار تأمل کنید
حرص، رنج بى حاصل
تصوّر انسان این است كه براى راحتى زندگى، فقط باید امكانات بیشترى فراهم كرد و درآمد بیشترى داشت. باید هرچه بیشتر بهره مند شد، تا لذّت زندگى را درك كرد. این باور و تصوّر ، میل به بیشتر داشتن و بیشتر خرج كردن و بیشتر بهره مند شدن را در انسان برمى انگیزد. این جاست كه حرص و طمع ، متولّد مى شود و انسان، تمام توان خود را در این راه به كار مى گیرد و چنین مى پندارد كه از این رهگذر، روزىِ بیشترى نصیب وى مى گردد. آیا حرص بیشتر، موجب آسایش و آرامش بیشتر مى شود؟
هرچه انسان، حریص تر شود، به همان اندازه از آرامش، دور شده است. راهى كه حریص مى پیماید، به وادى آرامش ختم نمى شود و نه تنها از آن برخوردار نمى گردد، بلكه آن مقدارى را هم كه دارد از دست مى دهد. شخص حریص، از جهت آرامش روحى و لذّت زندگى، یك «محروم» محسوب مى شود. امام صادق علیه السلام مى فرماید: اگر روزى انسان تقسیم شده است، پس حرص براى چیست؟ (من لا یحضره الفقیه ، ج4 ، ص393)
توکل یعنی در تمامی کارها و امور خدا را دیدن و غیر خدا را ترتیب اثر ندادن، و حضرت جبرئیل علیه السلام توکل را چنین معنا می کند: دانستن این نكته كه مخلوق نه زیانى مى زند نه سودى مى رساند نه چیزى مى دهد و نه جلو چیزى را مى گیرد و چشم امید بر كندن از مردم است... .(میزان الحکمه)
گر جهان را پر در مكنون كنند/ روزى تو چون نباشد چون كنند
بر سر هر لقمه بنوشته عیان/ كه فلان ابن فلان ابن فلان
هین توكل كن ملرزان پا و دست/ رزق تو بر تو ز تو عاشقتر است
وقتی به طرز فکر و نوع عملکردمان در مواجهه با مشکلات و یا رویدادهای بسیار کوچک فکر می کنیم متوجه خواهیم شد که چقدر خدا را دست کم گرفته ایم. ظاهراً او را بزرگ و قدرتمند می دانیم و در باطن به گونه ای دیگر عمل می کنیم و این خدایی است که ما در دل بدان اعتقاد داشته اما در عمل حضورش را در زندگیمان کمرنگ می دانیم و این یعنی که توکل در زندگی ما نقشی ندارد. اینجاست که خداوند کریم در آیه 36 سوره زمر می فرمایند: أَلَیْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَیُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِینَ مِن دُونِهِ وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ، آیا خدا كفایتكننده بندهاش نیست؟ و [كافران] تو را از آنها كه غیر اویند مىترسانند و هر كه را خدا گمراه گرداند برایش راهبرى نیست.
لقمان حكیم، هنگامى كه پسرش را موعظه مى كرد، به او گفت: «اى پسرم! كیست كه از خداوند عز و جل سراغ گرفت، ولى او را نیافت؟ و كیست كه به خدا پناه بُرد ، ولى خدا از او دفاع نكرد؟ یا كیست كه به خدا توكّل كرد، ولى خدا او را كفایت ننمود؟» اگر خود را در زمره متوکلین می دانید بد نیست اندکی بر این نوشتار تأمل کنید.
اقسام توکل
در کتاب منهاج النجات ملا محسن فیض کاشانی آمده است که توکل در سه مورد اطلاق می شود: یکی قسمت: که تو به خدایت اعتقاد داشته باشی که آنچه برای تو مقدر شده به تو خواهد رسید. دوم نصرت و یاری: و این است که اگر تو یاری حق نمودی و در راه او به مجاهده پرداختی به نصرت و یاری او اطمینان داشته باشی.
یكى از علل نارضایتى از زندگى این است كه انسان، اندوه همه عمر را بر لحظه حال، وارد مى سازد و همین امر، سبب تحمّل ناپذیر شدن زمان حال مى گردد. لحظه حال، توان تحمّل نگرانى تمام عمر را ندارد و كسانى كه نگرانى همه عمر را بر لحظه حال، بار مى كنند، بدون تردید، با فشار روانى فرساینده اى درگیر خواهند شد كه زندگى را به جهنّم تبدیل مى كنند. انسان تلاشگر، نگران آینده نخواهد بود و با توكّل بر خدا به تلاش خود ادامه مى دهد
و سوم در موضع رزق و حاجت: زیرا خداوند تبارک و تعالی کفیل است که آنچه را که مایه قوام بنیه تو برای خدمت او و طاعت و عبادتش می باشد فراهم آورد. و مشهور از توکل هم همین مرحله می باشد زیرا کسی که توکل ندارد خواه ناخواه در عبادت قلبش به غیر خدا مشغول خواهد بود و رزق و حاجت و مصلحت او را به سوی خود خواهد کشید حال یا ظاهر یا باطن و یا به طلب روزی و کسب و کار مثل عامه مردم و یا با یاد دنیا و اراده آن.
لقمان در سفارش به فرزندش فرمود: «اى پسرم! بر تو لازم است كه از آنچه در دست مردم است، مأیوس باشى و به وعده خدا اعتماد كنى. درباره آنچه بر تو واجب گردیده، تلاش كن و تلاش درباره آنچه برایت ضمانت گردیده است را رها كن، و در همه كارهایت به خدا توكّل كن تا كفایتت كند». از امام رضا علیه السّلام در باره اندازه توكل پرسیدند. امام علیه السّلام فرمود: از كسى جز خداوند بیمناك نباشد. (تحف العقول / ترجمه حسن زاده ؛ ص807 )
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
حرص و آز در مقابل توکل
توکل را با ضدش بشناسید، سماعة بن مهران گوید: حضور حضرت امام جعفر صادق صلوات علیه بودم، جمعى از دوستان آن حضرت هم حضور داشتند، ذكر عقل و جهل به میان آمد، آن حضرت به اصحاب خود فرمود: عقل را با لشكرش و جهل را با لشكرش بشناسید تا هدایت شوید و در ادامه فرمودند ... توكل به خدا و در مقابلش آز و حرص، و ... (أصول الكافی / ترجمه كمرهاى ؛ ج1 ؛ ص61) اگر در وجودمان رنگی از حرص و آز وجود دارد یعنی توکلمان بی رنگ است و این در حالی است که ما در زندگی دائم در تلاش و تکاپو برای رزقی مقدر و معین هستیم و حرص دنیا را فراوان به سینه می زنیم امام على علیه السلام مى فرماید: هركس اندوه روزى فردا را داشته باشد، هیچ گاه رستگار نخواهد شد. راه نجات از این بحران، باورداشتن به قانون روز به روز بودن روزى است. كسى كه مى داند روزى فردا، فردا مى آید، از نبود آن در امروز، نگران نمى گردد و آسوده، زندگى خواهد كرد.
یكى از علل نارضایتى از زندگى این است كه انسان، اندوه همه عمر را بر لحظه حال، وارد مى سازد و همین امر، سبب تحمّل ناپذیر شدن زمان حال مى گردد. لحظه حال، توان تحمّل نگرانى تمام عمر را ندارد و كسانى كه نگرانى همه عمر را بر لحظه حال، بار مى كنند، بدون تردید، با فشار روانى فرساینده اى درگیر خواهند شد كه زندگى را به جهنّم تبدیل مى كنند. انسان تلاشگر، نگران آینده نخواهد بود و با توكّل بر خدا به تلاش خود ادامه مى دهد.
لقمان حكیم، هنگامى كه پسرش را موعظه مى كرد، به او گفت: «اى پسرم! كیست كه از خداوند عز و جل سراغ گرفت، ولى او را نیافت؟ و كیست كه به خدا پناه بُرد ، ولى خدا از او دفاع نكرد؟ یا كیست كه به خدا توكّل كرد، ولى خدا او را كفایت ننمود؟» اگر خود را در زمره متوکلین می دانید بد نیست اندکی بر این نوشتار تأمل کنید
حرص، رنج بى حاصل
تصوّر انسان این است كه براى راحتى زندگى، فقط باید امكانات بیشترى فراهم كرد و درآمد بیشترى داشت. باید هرچه بیشتر بهره مند شد، تا لذّت زندگى را درك كرد. این باور و تصوّر ، میل به بیشتر داشتن و بیشتر خرج كردن و بیشتر بهره مند شدن را در انسان برمى انگیزد. این جاست كه حرص و طمع ، متولّد مى شود و انسان، تمام توان خود را در این راه به كار مى گیرد و چنین مى پندارد كه از این رهگذر، روزىِ بیشترى نصیب وى مى گردد. آیا حرص بیشتر، موجب آسایش و آرامش بیشتر مى شود؟
هرچه انسان، حریص تر شود، به همان اندازه از آرامش، دور شده است. راهى كه حریص مى پیماید، به وادى آرامش ختم نمى شود و نه تنها از آن برخوردار نمى گردد، بلكه آن مقدارى را هم كه دارد از دست مى دهد. شخص حریص، از جهت آرامش روحى و لذّت زندگى، یك «محروم» محسوب مى شود. امام صادق علیه السلام مى فرماید: اگر روزى انسان تقسیم شده است، پس حرص براى چیست؟ (من لا یحضره الفقیه ، ج4 ، ص393)
توکل یعنی در تمامی کارها و امور خدا را دیدن و غیر خدا را ترتیب اثر ندادن، و حضرت جبرئیل علیه السلام توکل را چنین معنا می کند: دانستن این نكته كه مخلوق نه زیانى مى زند نه سودى مى رساند نه چیزى مى دهد و نه جلو چیزى را مى گیرد و چشم امید بر كندن از مردم است... .(میزان الحکمه)
گر جهان را پر در مكنون كنند/ روزى تو چون نباشد چون كنند
بر سر هر لقمه بنوشته عیان/ كه فلان ابن فلان ابن فلان
هین توكل كن ملرزان پا و دست/ رزق تو بر تو ز تو عاشقتر است