22-01-2012، 15:38
آیین و جشن نوروز ، در دربار قاجاریان چنین برگزار می شد . سلام عام نوروز در تخت مرمر واقع در کاخ گلستان تهران منعقد می گردید . یک روز پیش از عید نوروز به وسیله رئیس تشریفات دربار ، از سران طبقات مختلف دعوت به عمل می آمد که یک ساعت قبل از تحویل سال در آن محل حضور به هم رسانند و در آیین باشکوه عید نوروز شرکت نمایند .
دوست علی خان مُعیـّر الممالک ، در کتاب "زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه" جریان برگزاری جشن نوروز و آیین سلام عام را در کاخ مرمر چنین شرح داده است:
از چند گام به در ورود تالار مانده ، سفره سپید بزرگی گسترده ، بساط هفت سین را روی آن می چینند ، دامنه آن تا شاه نشین وسیعی که تخت مرصع فتحعلی شاه در آن قرار داشت کشیده می شد ، روی تخت ، مسندی ( تکیه گاه ) زربفت ، کار هندوستان می گستردند . روی آن تشکی نهاده پارچه ای مروارید دوزی ، رویش می کشیدند و کنارش دو متکای جواهر دوزی با ریشه و منگوله های مروارید قرار می دادند ، چهار شمعدان مرصع که دارای آویزه های درشت از سنگ های قیمتی بودند ، در چهارگوشه تشک گذاشته ، شمع های آن را می افروختند . خواه روز ، خواه شب ، سایر جارها و چهل چراغ ها را نیز روشن می کردند و مجلس ، شکوه عجیبی به خود گرفته ، جواهرات و نشان هایی که به سینه حضار نصب بود در پرتو چراغ ها درخشندگی مخصوص پیدا می کرد .
در شاه نشین های اطراف تخت ، رؤسای ایل قاجار با سرداری های ترمه و شمشیر بسته با لباس های رسمی می ایستادند .
در یک طرف هفت سین ، سران سپاهی با نیم تنه های سپید ، شلوار قرمز و یراق دار ، صف آراسته و در رأس آنها نایب السلطنه قرار می گرفت .
در طرف دیگر ، مستوفیان با شال و کلاه و جُبـّه های ( بالاپوش ، جامه ی بلند و گشاد ) ترمه و چاقچورهای ( شلوار گشاد و بلند و کف دار ) قصب ( نوعی پارچه ی ظریف که از کتان نرم یا حریر می بافند . در مصر قصب به معنی پارچه ی زربفت است و پرده ی کعبه را که زربفت است " قصب " می نامند) سرخ ، ایستاده و مستوفی الممالک با جبّه مفتول دوزی ، مقدم بر همه جای می گرفت .
بین دو صف مزبور راهی باریک تا شاه نشین بزرگ باز بود. طرفین تخت به طور نیم دایره ، شاهزادگان با لباس های سیاه ایستاده ، هر یک یکی از وصله های طلا و جواهر نشان سلطنتی را از قبیل : شمشیر ، خنجر ، گرز و سپر به دست می گرفتند .
نزدیک تخت ، صدراعظم با جبـّه و شمسه ( آنچه که از فلز به شکل خورشید سازند و در بالای قبّه و مانند آن نصب کنند ) صدارت ایستاده ، وزراء و اعیان زیر دست وی قرار می گرفتند . عـَملّه خلوت ( خدمتکاران اندرونی ) و پیشخدمت های مخصوص در یکی از شاه نشین های نزدیک تخت گرد می آمدند .
خطیب الممالک و منجم باشی ، روبروی تخت ایستاده ، اطبا و بعضی اروپائیانی که بنا بر خواهش ، به تماشا می آمدند پشت آنها قرار می گرفتند.
جمعی از علما نیز می آمدند و بعضی از خواص آنها به تخت برآمده در کنار مسند شاه می نشستند و بقیه در پای تخت قرار می گرفتند .
منشی الممالک ، با دو نفر دیگر سینی هایی بر دست ، مقابل تخت می ایستادند . سینی های مزبور پر از شاهی سپید بود که با مقداری دو هزاری طلا و قدری برنج و آرد درهم ریخته بودند. تا پس از تحویل سال نو ، آنها را برابر حضار ببرند. سینی های محتوی کیسه های عیدی را پای تخت می گذاردند ، اعضای خزانه هم کنار آن می ایستادند تا در موقع ، به حضور ببرند.
کیسه های مزبور از تافته قرمز و بر چهار قسم بود :
1- یکصد کیسه محتوی پنج تومان شاهی سفید و پنج اشرفی .
2- پانصد کیسه ، محتوی سه تومان شاهی سپید و پنج پنجهزاری زرد
3- پانصد کیسه ، محتوی سه تومان شاهی سپید و پنج دو هزاری زرد
4- سه هزار کیسه ، محتوی سه تومان شاهی سپید
یک ربع به تحویل مانده ، پرده دار، پرده را بالا گرفته و به آواز بلند ورود شاه را خبر می داد . همان لحظه ، گفت و شنود و غلغله ای که میان حضار برپا بود به سکوت محض مبدل می گشت و نظامیان در حال احترام ایستاده و بقیه سر تعظیم فرود می آوردند .
پیشاپیش ، ایشیک آقاسی باشی ( رئیس تشریفات ) با جُبـّه و شال و کلاه و عصای مرصّع (زرنشان ) با اعتماد الحرم که قـَدَش در درازی ضرب المثل بود ، می آمدند . آنگاه شاه غرق در جواهرات و نشان های سلطنتی با چهره گشاده و لب های متبسم وارد و با قدم های آهسته از میان صفوف گذشته بر تخت می نشست. ولی بنابر احترام آقایان علما بر صندلی مرصعی که روی تخت بود نمی نشست و روی مسند زربفت جا گرفته ، شمشیر جهانگشای نادری را روی زانو می نهاد . گروهی از خواجه سرایان و خواص که به دنبال شاه آمده بودند ، در کنار قرار می گرفتند .
پس از جلوس شاه ، خطیب الممالک از صف مقابل خارج می شد و نزدیک تخت آمده خطبه مختصری ایراد می نمود و چون به نام مبارک حضرت رسول (ص) و حضرت امیر (ع) و شاه می رسید ؛ سرها به تعظیم خم می شد . بعد از پایان خطبه ، منجم باشی ساعت به دست پیش می آمد و اندک زمانی خیره به صفحه آن نگریسته و به محض حلول سال نو می گفت : به مبارکی و میمنت و اقبال وجود مسعود ، در این ثانیه آفتاب به برج حمل تحویل گردید.
فوراً شیپورچی ، که در بیرون منتظر ایستاده بود باد به شیپور کرده و در میدان مشق ، توپ های تحویل سال به صدا در می آمد.
شاه ، نخست به علما و بعد به سایر حضار تبریک می گفت ، آنگاه قرآن مجید را به دست گرفته صفحه ای تلاوت می نمود. سپس نظام الاسلام ، برابر شاه زانو زده اندکی از تربت مخصوصی که در بسته تمیزی بود ، در آب ریخته تقدیم می داشت و شاه آن را لاجرعه می نوشید و به دادن کیسه های عیدی به علما می پرداخت . چون علما بیرون می رفتند، چند دسته موزیک ، که اطراف حوض جلو موزه ایستاده و به احترام علما خاموش بودند ، به نواختن آهنگ های دلکش در می آمدند .
در این وقت شاه ، از تخت به زیر آمده بر صندلی قرار می گرفت ، نخست به شاهزاده ها و برادرهای خود ، سپس به رؤسای لشکری و مستوفیان و بالأخره به باقی حضار عیدی می داد و با هر یک به فراخور حال صحبت می داشت ؛ آنها نیز سپاسگزاری می نمودند و کیسه ها را بوسیده بر سر می نهادند .
مجلس جشن نوروز یا سلام عام ، از سه تا چهار ساعت به طول می انجامید . پس از آن مراسم جشن پایان می یافت .
سپاس یادتون نره.
دوست علی خان مُعیـّر الممالک ، در کتاب "زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه" جریان برگزاری جشن نوروز و آیین سلام عام را در کاخ مرمر چنین شرح داده است:
از چند گام به در ورود تالار مانده ، سفره سپید بزرگی گسترده ، بساط هفت سین را روی آن می چینند ، دامنه آن تا شاه نشین وسیعی که تخت مرصع فتحعلی شاه در آن قرار داشت کشیده می شد ، روی تخت ، مسندی ( تکیه گاه ) زربفت ، کار هندوستان می گستردند . روی آن تشکی نهاده پارچه ای مروارید دوزی ، رویش می کشیدند و کنارش دو متکای جواهر دوزی با ریشه و منگوله های مروارید قرار می دادند ، چهار شمعدان مرصع که دارای آویزه های درشت از سنگ های قیمتی بودند ، در چهارگوشه تشک گذاشته ، شمع های آن را می افروختند . خواه روز ، خواه شب ، سایر جارها و چهل چراغ ها را نیز روشن می کردند و مجلس ، شکوه عجیبی به خود گرفته ، جواهرات و نشان هایی که به سینه حضار نصب بود در پرتو چراغ ها درخشندگی مخصوص پیدا می کرد .
در شاه نشین های اطراف تخت ، رؤسای ایل قاجار با سرداری های ترمه و شمشیر بسته با لباس های رسمی می ایستادند .
در یک طرف هفت سین ، سران سپاهی با نیم تنه های سپید ، شلوار قرمز و یراق دار ، صف آراسته و در رأس آنها نایب السلطنه قرار می گرفت .
در طرف دیگر ، مستوفیان با شال و کلاه و جُبـّه های ( بالاپوش ، جامه ی بلند و گشاد ) ترمه و چاقچورهای ( شلوار گشاد و بلند و کف دار ) قصب ( نوعی پارچه ی ظریف که از کتان نرم یا حریر می بافند . در مصر قصب به معنی پارچه ی زربفت است و پرده ی کعبه را که زربفت است " قصب " می نامند) سرخ ، ایستاده و مستوفی الممالک با جبّه مفتول دوزی ، مقدم بر همه جای می گرفت .
بین دو صف مزبور راهی باریک تا شاه نشین بزرگ باز بود. طرفین تخت به طور نیم دایره ، شاهزادگان با لباس های سیاه ایستاده ، هر یک یکی از وصله های طلا و جواهر نشان سلطنتی را از قبیل : شمشیر ، خنجر ، گرز و سپر به دست می گرفتند .
نزدیک تخت ، صدراعظم با جبـّه و شمسه ( آنچه که از فلز به شکل خورشید سازند و در بالای قبّه و مانند آن نصب کنند ) صدارت ایستاده ، وزراء و اعیان زیر دست وی قرار می گرفتند . عـَملّه خلوت ( خدمتکاران اندرونی ) و پیشخدمت های مخصوص در یکی از شاه نشین های نزدیک تخت گرد می آمدند .
خطیب الممالک و منجم باشی ، روبروی تخت ایستاده ، اطبا و بعضی اروپائیانی که بنا بر خواهش ، به تماشا می آمدند پشت آنها قرار می گرفتند.
جمعی از علما نیز می آمدند و بعضی از خواص آنها به تخت برآمده در کنار مسند شاه می نشستند و بقیه در پای تخت قرار می گرفتند .
منشی الممالک ، با دو نفر دیگر سینی هایی بر دست ، مقابل تخت می ایستادند . سینی های مزبور پر از شاهی سپید بود که با مقداری دو هزاری طلا و قدری برنج و آرد درهم ریخته بودند. تا پس از تحویل سال نو ، آنها را برابر حضار ببرند. سینی های محتوی کیسه های عیدی را پای تخت می گذاردند ، اعضای خزانه هم کنار آن می ایستادند تا در موقع ، به حضور ببرند.
کیسه های مزبور از تافته قرمز و بر چهار قسم بود :
1- یکصد کیسه محتوی پنج تومان شاهی سفید و پنج اشرفی .
2- پانصد کیسه ، محتوی سه تومان شاهی سپید و پنج پنجهزاری زرد
3- پانصد کیسه ، محتوی سه تومان شاهی سپید و پنج دو هزاری زرد
4- سه هزار کیسه ، محتوی سه تومان شاهی سپید
یک ربع به تحویل مانده ، پرده دار، پرده را بالا گرفته و به آواز بلند ورود شاه را خبر می داد . همان لحظه ، گفت و شنود و غلغله ای که میان حضار برپا بود به سکوت محض مبدل می گشت و نظامیان در حال احترام ایستاده و بقیه سر تعظیم فرود می آوردند .
پیشاپیش ، ایشیک آقاسی باشی ( رئیس تشریفات ) با جُبـّه و شال و کلاه و عصای مرصّع (زرنشان ) با اعتماد الحرم که قـَدَش در درازی ضرب المثل بود ، می آمدند . آنگاه شاه غرق در جواهرات و نشان های سلطنتی با چهره گشاده و لب های متبسم وارد و با قدم های آهسته از میان صفوف گذشته بر تخت می نشست. ولی بنابر احترام آقایان علما بر صندلی مرصعی که روی تخت بود نمی نشست و روی مسند زربفت جا گرفته ، شمشیر جهانگشای نادری را روی زانو می نهاد . گروهی از خواجه سرایان و خواص که به دنبال شاه آمده بودند ، در کنار قرار می گرفتند .
پس از جلوس شاه ، خطیب الممالک از صف مقابل خارج می شد و نزدیک تخت آمده خطبه مختصری ایراد می نمود و چون به نام مبارک حضرت رسول (ص) و حضرت امیر (ع) و شاه می رسید ؛ سرها به تعظیم خم می شد . بعد از پایان خطبه ، منجم باشی ساعت به دست پیش می آمد و اندک زمانی خیره به صفحه آن نگریسته و به محض حلول سال نو می گفت : به مبارکی و میمنت و اقبال وجود مسعود ، در این ثانیه آفتاب به برج حمل تحویل گردید.
فوراً شیپورچی ، که در بیرون منتظر ایستاده بود باد به شیپور کرده و در میدان مشق ، توپ های تحویل سال به صدا در می آمد.
شاه ، نخست به علما و بعد به سایر حضار تبریک می گفت ، آنگاه قرآن مجید را به دست گرفته صفحه ای تلاوت می نمود. سپس نظام الاسلام ، برابر شاه زانو زده اندکی از تربت مخصوصی که در بسته تمیزی بود ، در آب ریخته تقدیم می داشت و شاه آن را لاجرعه می نوشید و به دادن کیسه های عیدی به علما می پرداخت . چون علما بیرون می رفتند، چند دسته موزیک ، که اطراف حوض جلو موزه ایستاده و به احترام علما خاموش بودند ، به نواختن آهنگ های دلکش در می آمدند .
در این وقت شاه ، از تخت به زیر آمده بر صندلی قرار می گرفت ، نخست به شاهزاده ها و برادرهای خود ، سپس به رؤسای لشکری و مستوفیان و بالأخره به باقی حضار عیدی می داد و با هر یک به فراخور حال صحبت می داشت ؛ آنها نیز سپاسگزاری می نمودند و کیسه ها را بوسیده بر سر می نهادند .
مجلس جشن نوروز یا سلام عام ، از سه تا چهار ساعت به طول می انجامید . پس از آن مراسم جشن پایان می یافت .
سپاس یادتون نره.