مشاعره (نسخه دوم)

[azin.mhd]

تا توانی دلی بدست آور
دل شکستن هنر نمیباشد

[فاطمه1234]

درویش فریدون شد هم کیسه ی قارون شد  هم کاسه ی سلطان شد  تاباد چنین بادا

[ⓕⓐⓚⓔ ⓛⓘⓕⓔ♰]

از عشق من به هر سو در شهر، گفتگويي ست
من عاشق تو هستم، اين گفتگو ندارد
شهريار

[mT_pOoM_taaK]

دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را
حقا که درد پنهان خواهد شد آشکارا

[ⓕⓐⓚⓔ ⓛⓘⓕⓔ♰]

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها
به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

[mT_pOoM_taaK]

آهن و فولاد هر دو از یک کوره آیند برون

این یکی شمشیر گرددآن یکی نعل خر است

[ⓕⓐⓚⓔ ⓛⓘⓕⓔ♰]

استخوان سر فرهاد فرو ريخت ز هم      ديده اش در ره شيرين نگران است هنوز
عبرت نائيني

[mT_pOoM_taaK]

استخوان سر فرهاد فرو ريخت ز هم      ديده اش در ره شيرين نگران است هنوز
عبرت نائيني

اشتباه گفتی باید با ت شروع میشد

ز بیم غارت عشقش دل پر خون رها کردم                                   ولی می ریخت خون و ره بدان هنجار می آورد

(حافظ)

[*ROSE*]

در شهر تو میخانه زیاد است، ولی من...
شوریده و دیوانه زیاد است، ولی من...

[ρυяρℓє_ѕку]

نگاهت آسمانم بودوگم شد
دوچشمات سایه بانم بودوگم شد
به زیرآسمان درسایه تو
جهان دردیدگانم بودوگم شد...