امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان'

#31
من تو کف دشمنی شما با بهاییتم واقعا که
siram az zendegi
پاسخ
آگهی
#32
(21-11-2015، 17:27)ساجده 810 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
من تو کف دشمنی شما با بهاییتم واقعا که

ساجده جان ناراحتیتون قابل درکه،تو همین فلشخور هم بحث هایی میشه و بحث هایی شده که برخلاف همه ی عقاید یک شیعه یا سنی بوده و گاهأ توهین تلقی میشده،اما این برای من به عنوان یک شیعه و شما به عنوان بهایی جالب نیست که تنها تماشاگر این مطالب باشیم و دفاعی نکنیم وتنها حرفمون این باشه بگیم عاقا نگووو،نمیخوایم بشنویم، به جای اثبات غلط بودن تصور اون فرد از عقایدمون که باید اطلاعات منِ شیعه و بیشتر شمای بهایی (چون تعداد شیعه و سنی ها بیشتره،اگه من ندونم یکی دیگه میدونه دفاع کنه!!!)بیشتر از افراد مخالف عقاید ما باشه چون در صورت سکوت ما یا دفاع بد و مغلطه،صحبت های طرف مقابل هرچند غلط از نظر ما کاملا صحیح برداشت میشه و ما متهم به این میشیم که اگه سخنانشان در نظر ما حق نبود و ادله داشتیم یا قبول این عقیده مون شناسنامه ای نیست و تعصب بی جا نداریم، سخنی منطقی برای تقابل با گفته های آنها می آوردیم....
این حرف خیلی قشنگه،اینجوریه تقریبا:اینکه نگذاریم عقایدمون به خودمون توهین کنن.
اینکه من با هر دین و عقیده هر چند وقت یک بار یه خونه تکونی به عقایدم بدم ببینم چه جورین....
پاسخ
 سپاس شده توسط L²evi ، mohsenniceboy ، ایرانی اسلامی
#33
(21-11-2015، 17:27)ساجده 810 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
من تو کف دشمنی شما با بهاییتم واقعا که

اول این که داره رد میکنه بهائیت رو
تازه با منابع خودتون!

دوم این که شیعه اس...
دلش میگیره یه عده امام زمانشو قبول نکنن ولی تا امام یازدهمش رو بپذیرن!
البته هر چند این آقا خودش یه بار از دوازده امام اسم میبره
ولی یهو خودش میشه امام دوازدهم!
البته بدتر از اون نیست که اسم مادرش نرجس نباشه!

ولش کن!
خورده به این رفیقمون نگیر که شیعه امام زمانشه
شیعیان امامم لذت ببرن
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 4

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 4


پاسخ
#34
[rtl]مقايسه پیشگیری از فحشا در اسلام و بهائیت[/rtl]


 دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.


ازدواج امری‌است، مقدس که در سایه آن زن و مرد به سکون و آرامش رسیده، نیازهای جسمی و روحی خویش را در کنار یکدیگر بر طرف می‌سازند و هریک می‌توانند نردبانی برای صعود شریک زندگی خویش باشند. تعریف زنا: به رابطه‌ی جنسی نامشروع و خارج از پیمان ازدواج و زناشویی گفته می‌شود، به عبارتی دیگر زنا به نزدیکی بین زن و مرد بدون ازدواج اطلاق می‌شود. عمل زشت زنا معصیتی است نفرت انگیز و جز خسران دنیا و آخرت را در پی نخواهد داشت. فلسفه تحریم زنا از نگاه اسلام: عواقب شوم این عمل برای فرد و جامعه، بر كسی مخفی نیست. انجام این عمل زشت و گسترش آن، بدون شک نظام خانواده را درهم می‌ریزد، رابطه فرزند با پدر را مبهم و تیره و تار می‌کند، فرزندان فاقد هویت را که طبق تجربه، جنایت‌کارانی خطرناک می‌شوند، در جامعه افزایش می‌دهند و سبب انواع برخوردها و کشمکش‌ها در میان هوس‌بازان و فراگیر شدن بیماری‌های روانی و آمیزشی خواهد شد. [۱] از عوارض  ضررهای این کار ناپسندیده می‌توان به: سقوط از شخصیت انسانی به شخصیتی شهوانی؛ ترس از فاش شدن این رابطه که باعث مختل شدن کارهای روزانه می‌شود؛ زیاد کردن روحیه و جرأت قانون‌شکنی در جامعه؛ بی‌میل شدن به همسر خود بعد از ازدواج و فروپاشی بنیان خانواده؛ عدم میل به ازدواج و تشکیل خانواده و... می‌باشد. زنا در نزد همه‌ی ادیان و عقلاء کاری ناپسند و نامشروع می‌باشد و این امر شنیع علاوه بر تحریم آن دارای قبح ذاتی می‌باشد که همه‌ی انسان‌های پاک و آزاده از آن بیزاری می‌جویند. ادیان مختلف برای پیشگیری از این امر قبیح و سست شدن بنیان خانواده، قوانین پیشگیرانه‌ای وضع کرده‌اند. حسینعلی‌بهاء در حکم زانی و زانیه می‌گوید: «قد حکم الله لکل زان و زانیه دیة مسلمة إلی بیت‌العدل و هی تسعة مثاقیل من الذهب و إن عاد مرة اخری عودوا به ضعف الجزاء هذا ما حکم به مالک الأسماء؛ خداوند حکم داده است برای هر مرد و زن زناکاری که دیه‌ای به بیت‌العدل بپردازند و مقدار آن نه مثقال طلاست؛ اگر دوباره به زنا عود کند، لازم است در مقابل آن دو دیه پرداخت کند، این حکم از جانب مالک اسماء است.»[۲] با این حساب اگر کسی در فرقه بهائیت خلاف کند، باید جریمه‌های ذیل را به بیت‌العدل پرداخت کند: مرتبه اول ۹ مثقال طلا، مرتبه دوم ۱۸ مثقال طلا، مرتبه سوم ۳۶ مثقال طلا، مرتبه چهارم ۴/۵ سیر طلا الی آخر. به راستی با صدور چنین حکمی، انسان‌های متمول و مرفهین بی‌درد، چه محدودیتی برای ارتکاب فحشا دارند؟ این حکم تا چه حد جنبه بازدارندگی دارد و آیا با این حکم می‌توان به جنگ با فساد رفت؟ یا میدانی برای فساد طبقات مرفه و پولدار جامعه فراهم می‌گردد؟ آیا این حکم الهی است یا قانونی منسوخ و شرم‌آور که از ذهن پوسیده انسانی جاهل صادر شده است؟ با این حکم تکلیف انسان‌های مرفه، زناکاران حرفه‌ای، فاحشه خانه‌ها، دلالان فحشا و بی‌بندوباری زمینه سازان و عوامل اجرای چه می‌شود؛ آیا چنین است هرکه پول دارد می‌تواند مرتکب این امر شنیع شود و هزینه آن را پرداخت کند. حقیقتاً میزان پیشگیری این حکم تا چه اندازه می‌باشد؟
خداوند در دین مبین اسلام می‌فرماید: «الزَّانِیَةُ وَ الزَّانی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ به هما رَأْفَةٌ فی دینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنینَ؛[نور/۲] زن و مرد زناکار را هریک صد تازیانه بزنید، و هرگز در دین خدا رأفت (محبت کاذب) شما را نگرد، اگر به خدا و روز جزاء ایمان دارید؛ و باید گروهی از مؤمنان مجازات آنها را مشاهده کنند». در مکتب اسلام، به هریک از زن و مرد باید صد تازیانه زده شود تا کسی جرأت نکند به سمت آن برود و در این حکم فرقی میان ثروتمند و فقیر نیست، بلکه همه، برابر مجازات می‌شوند، این حکم اسلام بسیار محکم و قاطع است  به حدی کسی در جامعه اسلامی جرأت نکند این گناه و خطای بزرگ را انجام دهد و اگر احیاناً مرتکب آن شد آن را مخفی نگاه می‌دارد و از ترویج فساد و فحشاء، اختلاط انساب، بی‌بند باری جلوگیری و باعث استحکام بنیان خانواده می‌شود. ولی حسینعلی‌بهاء با انگیزه تأمین هوس‌های افراد هوسران می‌گوید: «جزای زنا کردن، دادن نه مثقال طلا به بیت‌العدل است.»[۳] در بررسی حکم زنا در اسلام و فرقه ضاله بهائیت می‌توان نتیجه گرفت که اسلام با این حکم درصدد جلوگیری از ارتکاب علنی شدن آن و حفظ بنیان مقدس خانواده می‌باشد، اما بهائیت صرفاً از آن جنبه درآمد زایی برای رؤسای خود دارد. این است تفاوت میان آموزه‌های الهی و افکار پریشان دین‌سازان بهائیت.
[rtl]پی‌نوشت:
[۱]. آیت‌الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص ۳۶۸
[۲]. حسینعلی‌نوری، اقدس، ص ۴۷
[۳]. حسینعلی نوری، اقدس، ص ۴۷؛ ملحقاتی بر اقدس، یاددداشت و توضیحات، ص ۱۵۷،۱۵۸.
[/rtl]
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
#35
[rtl]بهائیان پیشگامان کشف حجاب در ایران[/rtl]


[rtl] دشمنان اسلام و انسانیت، برای از بین بردن اسلام واقعی و روحیه‌ی اصیل مسلمانان که مخالف با ظلم و استبداد کشورهای استعمارگر است، همواره سعی در از بین بردن غیرت و روحیه‌ی مسلمانی داشته و دارند؛ و اینچنین به مردم ساده لوح القاء کرده و می‌کنند، که لازمه‌ی پیشرفت یک جامعه و رشد و نمو، کنار گذاشتن اسلام اصیل و احکام آن و حذف دین از اصول حکومتی یک ملّت می‌باشد؛ البته با کمی دقّت می‌توان دریافت که دینداری و پیشرفت، هیچگونه تعارضی با یکدیگر نداشته بلکه با توجه به سفارش بسیار زیاد اسلام به علم افزایی و پیشرفت، ملازم و همسو با یکدیگر می‌باشند. دشمنان اسلام در راستای این نبرد بی بمب و موشک، که به طور کلی، همان استعمار و تسخیر ذهن‌ها و از جمله مصادیق آن، تعیین نوع پوشش مسلمانان، قصد در تکرار سناریوی آندلس برای ایجاد فساد و در نهایت تصرف و سلطه بر مسلمانان را دارد و برای تحقق این مهم، از هیچ‌‌ کاری دریغ نکرده و نمی‌کند. از مهمترین ابزار و سلاح برای این مبارزه و جنگ: فساد، تخریب ظاهر و باطن زنان مسلمان می‌باشد که حاصل آن از بین بردن حس مقاومت و سلحشوری در جوانان و به جای آن ایجاد بی‌بند و باری و مشغول کردن جوانان به عیاشی می‌باشد. ما در این مختصر به نقش بهائیت (که یک آئین جعلی از جانب استعمار، برای پیاده کردن اهداف دشمنان اسلام و ایران می‌باشد) در تحقق این هدف استعمارگرانه که فساد و تخریب زنان جامعه اسلامی می‌باشد، پرداخته‌ایم.
بهائیان در ایران اولین فرقه‌ای بودند که زمزمه‌های کشف حجاب و اختلاط بی‌مانع زنان و مردان بیگانه را تحت عنوان حرّیت نساء (آزادی زنان) مطرح ساختند. در دوران ایران مشروطه، فرمانی از عبدالبهاء صادر شد که زنان بهائی را از به کار بردن حجاب بازمی‌داشت و می‌توان اینگونه برداشت کرد که آنچه توسط رضاشاه به زور اجراء شد (کشف حجاب)، بدون سابقه نبوده است؛ زیرا بهائیان در عصر مشروطه اولین گام‌های آن را برداشته بودند. در لوحی که بهاء نوشته و به لندن ارسال کرده می‌نویسد: «حرّیت نساء رکنی از ارکان امر بهائیت است! و من دختر خود (روحا خانم) را به اروپا فرستاده‌ام تا دستورالعملی برای زن‌ها ایرانی باشد... اگر در ایران زنی اظهار حرّیت نماید فورا او را پاره پاره می‌کنند، معذالک احباب روزبه‌روز بر حریّت نساء بیفزایند».[۱] رسیدن این لوح به تهران، بهائیان را به جوش و خروش انداخت و ابن ابهر یکی از بهائیان به تشکیل مجلس حرّیت قیام نمود. در این جریان تاج‌السلطنه، دختر ناصرالدین شاه هم در این جلسات شرکت می‌کرد؛ جلساتی که هم فال بود و هم تماشا. تاج السلطنه در این مجالس زینت بخش صدر شبستان بود؛ بالجمله در این محافل، معدودی از اهل حال به آزادی، دخول و خروج می‌کردند و بساط انس و الفت و گاهی مشاعرت و مغازلت می‌گستردند... . این جلسات تا آنجا مایه‌ی رسوایی شد که برخی از بهائیان، خود به مخالف با آن برخاستند و «محافل را معارض عفت، و علمداران کشف حجاب را، بدکاره می‌شمردند».[۲] این جریان در برخی از منابع منتشر نشده‌ی تاریخ مشروطه هم انعکاس یافته است. «سرانجام لوحه‌ای از طرف عباس‌افندی برای بهائیان طهران رسید که به کلی حجاب را از میان زن‌های خود بردارند. حال در مجالس مخصوص خود که زن‌ها و مردها حضور دارند، زنان بی‌حجاب می‌نشینند و می‌خواهند میان زن و مرد همه چیز مساوی باشد و مشغول می‌باشند که در سایر ولایات ایران هم این اقدام را نمایند. بهائی‌ها به شاهزاده تاج‌السلطنه، دختر ناصرالدین‌‌شاه که از فواحش است، لقب قرة‌العین داده و او را مبلّغه ساخته‌اند».[۳] و در پایان ذکر این نکته لازم است که رعایت حجاب و تساوی نوع پوشش بین زن‌ها و مردها هیچگونه ارتباطی با زیرپا گذاشتن حق زن‌ها و ستم به ایشان نمی‌باشد؛ برای مطالعه بیشتر در این زمینه، می‌توان به کتاب‌های بسیاری که در حکمت و آثار حجاب و عفاف نگاشته شده‌اند (نظیر: هویت گمشده زن ایرانی در گذر از سنت به مدرنیته، نوشته عاطفه حسینی و کتاب داستان‌هایی از پوشش و حجاب، نوشته علی میرخلف زاده و کتاب حریم ریحانه) رجوع کرد.
[/rtl]

[rtl]پی‌نوشت:
[۱]. خاطرات صبحی، ص۱۱۸.
[۲]. همان ص۱۱۸.
[۳]. روزنامه‌ی ملک‌المورخین، ج۳، ص۵۵۴-۵۵۵.
[/rtl]
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
#36
[rtl]بررسی انتقادی سیره علمی ابوالقاسم ابراهیمی[/rtl]



[rtl] ابوالقاسم خان ابراهیمی، فرزند حاج زین العابدین خان، چهارمین مرجع شیخیان کرمان است که در سال ۱۳۱۴ ه.ق. در شهر کرمان به دنیا آمد.[۱] وی در سال ۱۳۸۸ ه.ق. در سن ۷۴ سالگی در شهر مشهد مقدس از دنیا رفت و در جوار حضرت رضا (علیه السلام) در رواق دارالعزه دفن گردید.[۲] از وی آثار زیادی در حکمت، کلام، فقه، اصول و... بر جای مانده است. از جمله‌ی آن آثار می‌توان به «فهرست، تنزیه الأولیاء، شكوي الملهوف، فلسفيه، ارض تسعين، ترجمه‌ی رجوم الشیاطین، اجتهاد و تقلید، مباحث الأصول، وادی السلام، شریفیه، فکرت، هفت مسأله و...» اشاره کرد.[۳]
بزرگ‌ترین مشکلی که در سیره‌ی علمی مشایخ شیخیه وجود دارد این است که به نظر می‌رسد ایشان آثار خود را در راستای فرقه‌سازی و تفرقه در عالم تشیع تألیف کرده‌اند. شاهد ما بر این مطلب انحرافات سنگین اعتقادی ایشان، مخالفت با علمای شیعه، مخالفت علمای شیعه با ایشان، زمینه‌سازی برای فرق ضاله‌ای همچون بابیت و بهائیت، کناره گیری از اجتماعات شیعه، خواب‌گرایی، ارتباط با دربار فاسد قاجار، ادعای بابیت و نیابت خاص داشتن، زمینه‌سازی حمله‌ی عثمانیان به کربلا، ادعاهای پوچ و... است.[۴]
به عنوان نمونه ابوالقاسم ابراهیمی در کتاب فلسفیه‌ی خود، که در واقع پاسخ به سؤالات مرحوم فلسفی بوده است، دچار لغزش شده و با علمای امامیه مخالفت کرده است؛ بعد از اینکه آیت الله بروجردی با این اثر مخالفت کردند و فرمودند: «این اثر (پاسخ‌های ابراهیمی به سؤالات مرحوم فلسفی) مخالف شیوه‌ی امام صادق (علیه السلام) است»، اما مع ذلک ایشان آن کتاب را چاپ و در ضمن آن اعلام کردند که این اثر مورد تأیید آیت الله بروجردی واقع شده است، حال آنکه خلاف واقع بیان کرده است و بعدها تکذیبیه آن چاپ و منتشر شد.[۵] امروزه این کتاب از مهم‌ترین آثار اعتقادی شیخیه به شمار می‌آید. آیا این رفتار علمی وی، غیر از اعلام جداسازی از مکتب تشیع است؟
هانری کوربن، خاورشناس فرانسوی و حامی مکتب شیخیه، در یکی از آثار خود به این مطلب اشاره دارد. وی می‌نویسد: «در اين كتاب [فلسفیه] شيخ سركار آقا [ابراهیمی] به ٢٥ سؤال كه از طرف ملا فلسفی طرح شده است، جواب می‌دهد. سؤالات دقيق و بسيار مناسب طرح شده و شامل نكات و جهات مختلف اركان اربعه‌ی دين است كه در تشيّع، شيخيّه به آن شناخته می‌شوند. جواب‌ها هم به همان دقّت كاملاً مطابق و مناسب سؤال داده شده است و به نحوی قاطع وضع متقابل مباحثه را معلوم و ثابت می‌دارد. سؤالات در واقع به منظور رفع اختلاف طرح شده، ملا فلسفی اميدوار بود جواب‌ها طوری باشد كه به قضاوت مجتهد بزرگ قم [آیت الله بروجردی] و تصديق او برسد و ديگر از استعمال كلمه‌ی «شيخی» صرف‌نظر شود و به اين ترتيب هر نوع رايحه يا گمان اختلاف از بين برود. ليكن شيخی‌ها ديديم به هيچ وجه از اين اسمی كه به آنها داده شده است، ناراحت نيستند و به آن افتخار می‌كنند».[۶]
آن‌طور که از عبارت کوربن بر‌می‌آید یکی از دغدغه‌های مرحوم فلسفی و دیگر بزرگان امامیه بر این بوده است که عنوان شیخی برداشته شود و علمای امامیه و شیخیه تحت لوای واحد به انتشار علوم اهل بیت (علیهم السلام) بپردازند و به نوعی این اختلاف و انشعاب از بین برود؛ اما متأسفانه اصرار و پافشاری علمای شیخیه بر عقائد خود، راه اتحاد را بستند و انشعاب دیگری در عالم تشیع ایجاد کردند و این بزرگترین ایراد بر مشایخ شیخیه است. آیا آثاری که بذر تفرقه را در عالم تشیع بپاشند، مورد تأیید اهل بیت (علیهم السلام) قرار دارند؟! آیا پیروی کردن از چنین آثاری جای تأمل ندارد؟!
[/rtl]

[rtl]پی‌نوشت:[/rtl]

[rtl][۱]. ابوالقاسم ابراهیمی، فهرست، ج ۱، ص ۴.
[۲]. علی اکبر باقری، نقد و بررسی آرای کلامی شیخیه‌ی کرمان، قم، انتشاراتی مؤسسه‌ی آموزشی پژوهشی امام خمینی (رحمة الله علیه)، ۱۳۹۲ ه.ش، ص ۵۷.
[۳]. ابوالقاسم ابراهیمی، فهرست، ج ۲.
[۴]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ادعای بابیت در کلام احسایی  و مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ارتباط شیخ احمد احسایی با دربار قاجار  و مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بررسی انتقادی خواب‌های شیخ احمد احسایی  و مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
حملۀ عثمانیان به کربلا در زمان احسائی  و مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
حملۀ عثمانیان به کربلا در زمان سید کاظم رشتی  و مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
شیخیه زمینه‌ساز بابیه   و مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
غلو شیخیه در حق پیامبر و اهل بیت  و مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نقد ادعای کیمیاگری شیخ احمد احسایی  و مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نظر مرحوم قاضی درباره احسایی و مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
رکن رابع در نظر شیخیه  و مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آشنایی کریمخان با رشتی، زمینه‌ی فرقه سازی  و مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اعتقاد شیخیه در خصوص بدن پیامبر در قبر  و مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بررسی انتقادی خواب‌های کریمخان کرمانی  و مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
حکایت تکفیر شیخ احمد احسائی در قزوین
[۵]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سوء استفاده شیخیه کرمان از مکاتبه با آیت الله بروجردی
[۶]. مکتب شیخی از حکمت الهی شیعی، هانری کربن، ترجمه‌ی فریدون بهمنیار، ص ۷۴-۷۵.
[/rtl]
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
#37
[rtl]بررسی انتقادی اجازه‌نامۀ رشتی به کریمخان کرمانی[/rtl]



[rtl] یکی از رفتارهای بزرگان شیخیه، شخصیت سازی برای مشایخ خود بوده است، که هر یک برای دیگری جایگاه رفیعی را قائل می‌شده است، تا اینگونه به اهداف فرقه‌ای خود دست یابند. در این مقاله به گوشه‌ای از این بلند‌پروازی‌ها می‌پردازیم. سید کاظم رشتی، جانشین احسایی، در یکی از اجازات خود به کریمخان کرمانی عباراتی دارد که بسیار اغراق‌آمیز و در بعضی موارد خلاف‌واقع هستند. ما عین عبارت سید را از کتاب فهرست در اینجا نقل و نقد می‌کنیم.
سید در اجازه‌نامه‌ی خود به کریمخان می‌نویسد: «جناب مستطاب، عالم عامل فاضل كامل المسدد، المؤيد بتأييد الملك المنان، محمدكريمخان، حكم ايشان مطاع و ترجيح ايشان متبع و راد بر ايشان راد بر خدا و رسول و ائمه طاهرين (سلام الله عليهم) مي‌باشد. بر كافه ناس امتثال اوامر ايشان لازم و اذعان و انقياد مر احكام ايشان را متحتم و امضاي حكم ايشان بر هر كس لازم و مخالفت ايشان در آنچه بذل جهد نموده و ترجيح داده بعد از استيضاح تام حرام، جايز التقليد و نافذ الحكم، هر كس خواهد تقليد ايشان كند كه فائز و ناجي خواهد بود انشاء الله تعالي». [۱]
این اجازنامه به ظاهر کوتاه، مملوّ از عباراتی است که در شأن شخصیتی همچون کریمخان قابل اثبات نیست. در نقد آن باید گفت:
اولاً: خود سید که این اجازه‌نامه را صادر کرده است، صلاحیت آن را نداشته است که بخواهد چنین اجازه‌نامه‌ای را برای کسی صادر کند؛ چرا که مطالعه‌ی زندگی سید بیانگر این مطلب است. ماجرای حمله‌ی به کربلا در زمان ایشان، تفرقه انداختن در عالم تشیع، دشنام به علمای شیعه، تفسیر نابجا از معارف اصیل اسلامی، مجهول بودن هویت وی، انتشار معارف کاذب در عالم تشیع و... از جمله‌ رفتارهای ناشایست سید است.[۲]
ثانیاً: سید در اجازه‌ی خود به کریمخان آورده که «راد بر ايشان راد بر خدا و رسول و ائمه طاهرين (سلام الله عليهم) می‌‌باشد». آنچه جای تعجب دارد این است که کریمخانی که موجب انشعاب و تفرقه در عالم تشیع شده است و عقاید منحرفانه وی سبب ترویج اندیشه بابیت گردیده است، چگونه می‌تواند در این مظان قرار گیرد؟! آیا لایق دانستن کریمخان برای چنین جایگاهی گناهی بس بزرگ نیست؟ [۳]
ثالثاً: طبق گفتار سید کاظم باید گفت: اکابر و بزرگان علمای امامیه همچون «صاحب جواهر، شهید ثالث، ملا جعفر استرآبادی، ملا آقا دربندی، سعیدالعلماء، سید مجاهد، سید مهدی طباطبایی، صاحب فصول، شریف العلماء و سید ابراهیم قزوینی و...» راد بر خدا و رسول و اهل بیت (علیهم السلام) هستند؛ چرا که ایشان از همان ابتدا عَلَم مخالفت با مشایخ شیخیه را بلند و شیخ احمد احسایی را تکفیر کردند.[۴]
رابعاً: باید گفت طبق نظر رشتی تنها مشایخ شیخیه بر صراط مستقیم قرار دارند و دیگران همه بر طریق گمراهی قرار گرفته‌اند. و آیا این سخن گزافی نیست؟
خامساً: چگونه می‌توان شخصی همچون کریمخان را، که انتقادات رفتاری زیادی بر ایشان وارد است، از کسانی دانست که اطاعت ایشان بر همگان واجب باشد. مگر می‌توان از کسی که خود گرفتار هوای نفس شده است و برای رسیدن به اهداف فرقه‌ای، عقاید باطل را ترویج داده است، تقلید کرد؟[۵] حاصل اینکه می‌توان گفت: صدور چنین اجازه‌نامه‌ای از رشتی و استفاده از عبارتی همچون «لزوم اطاعت و رد او، رد بر رسول و خدا بودن و...» در شأن شخصیتی همچون کریمخان هیچ مصداقی ندارد؛ کما اینکه زندگی کریمخان و حتی رشتی حاکی از این مطلب است. آیا این اجازه‌نامه اعتبار دارد؟!
[/rtl]

[rtl]پی‌نوشت:[/rtl]

[rtl][۱]. ابوالقاسم ابراهیمی، فهرست، ج ۱، ص ۶۰.
[۲]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی:دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 نقد تفسیر رشتی از حدیث باب علم  و مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سیری در زندگی سید کاظم رشتی  و مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
حمله‌ عثمانیان به کربلا در زمان سید کاظم رشتی  و مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آثار سید کاظم رشتی
[۳]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آشنایی کریمخان با رشتی، زمینه فرقه‌سازی  و مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بررسی انتقادی خواب‌های کریمخان کرمانی
[۴]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
حکایت تکفیر شیخ احمد احسایی در قزوین
[۵]. به پاورقی شماره‌ی ۳ مراجعه فرمائید. /مقاله های ذکر شده در پست های بعدی خواهد آمد/
[/rtl]
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
#38
[rtl]سرنوشت بهائیان طرد شده[/rtl]



[rtl] دین اسلام همواره به پیروی از حقیقت، جستجو و تحقیق در اصل دین سفارش می‌کند بطوری که آیات بسیاری از قرآن به این مطلب دلالت دارد و از تقلید کورکورانه در اصل دین نهی کرده است. به طور مثال خداوند متعال فرموده است: «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا؛[اسراء/۳۶] و از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن؛ چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئولند». سران بهائی نیز به تقلید از اسلام بارها مسئله‌ی جستجو و کاوش در مسائل دینی را ذکر کرده‌اند، بطور مثال عبدالبهاء دراین‌باره می‌گوید: «نفوسی که منصفند، فحص می‌کنند، تحقیق و تدقیق می‌کنند؛ همان فحص و تدقیق سبب هدایت آنها می‌شود».[۱] حال سؤال اینجاست که اگر شخص بهائی به سخن پیشوای خود عمل کرده و در مسائل اعتقادی خود جستجو و تحقیق کند و به بطلان این آئین پی ببرد و به دنبال حقیقت برود، چه سرنوشتی در انتظار او خواهد بود و بهائیان و سرانشان با او چگونه رفتار می‌کنند؟
صبحی از مبلّغان به نام بهائیت که از این فرقه روی‌گردان شده و به دین حق گرایش پیدا کرده چنین می‌نویسد: «از تشکیلات مخوف بهائیان، رکن اظهارات لفظیه‌ی محفل روحانی‌‌ بهائیت است که عقل و علم در آن راهی نداشت، سبب شد تا ملاک قرب و طرد، ارادت و اظهارات لفظیه‌ی بهائیان به عبدالبهاء و شوقی‌افندی باشد. اطاعت کورکورانه، رمز موفقیت در این جرگه بود، هرکس اطاعت کورکورانه را نداشت طرد، و مصیبت او آغاز می‌شد؛ زیرا در یک بایکوت شدیدی قرار می‌گرفت. کسی که توسط بهائیان مطرود می‌گشت به حال خود واگذاشته نمی‌شد، بلکه حتی توسط خانواده و بستگانش هم مورد تحریم واقع می‌شد، هیچکس حق رفت و آمد و صحبت با وی را نداشت؛ جز برای ثواب که دشنامی دهد و آب دهانی اندازد».[۲] سرگذشت جناب صبحی‌ گواه این رویه‌ی بهائیان است که تا سرحد قتل و جرح هم پیش رفته است. در رفتار بهائیان با آقا جمال بروجردی، از بزرگان بهائیت که از آنان روی‌گردان شده نیز داستان عبرت‌آمیزی است که خود گواه‌ این مطلب می‌باشد.[۳] میرزا علی‌اکبر رفسنجانی نیز از جمله مبلّغان مشهور بهائی بود که سرگذشت عبرت‌آوری دارد؛ وی از جرگه بهائیان رانده شد. درپی آزار و اذیت و تعرض بهائیان، گوشه‌ای عزلت اختیار کرد و سرانجام پس از اعراض از بهائیت در زادگاهش درگذشت.[۴] صبحی، در شرح احوال ابن اصدق هم، چنین رفتاری را با وی گزارش کرده است. جالب آنکه خود صبحی هم به گناه خود در آزار و اذیّت به ناحق ابن‌اصدق، اعتراف می‌کند.[۵] موضوع به همین جا ختم نمی‌شود بلکه حتی اگر فرزندی از فرزندان بهائیان هم مسلمان می‌گشت وضعیت بسیار وخیمی در انتظارش بود.[۶]
در فرقه‌ای که ملاک قرب، اطاعت کورکورانه و ملاک طرد، نافرمانی است، برخوردن به جنایات هولناک امری سهل و آسان است آن هم از نزدیکان رؤسای بهائیت. در کتاب «پیام پدر» با نام برخی از مبلّغان چیره‌ دست بهائی آشنا می‌شویم که وقتی دغل کاری و فریب‌کاری رهبران این فرقه را دیدند، به دامن اسلام بازگشتند. میرزا ابوالفضل گلپایگانی سرانجام از این گروه دلسرد شد و سالها خاموشی برگزیده و کارهایش به پایان نرسید».[۷] «شیخ‌احمد میلانی ... در عشق‌آباد از کیش بهائی روی‌گردان شد... به خراسان رفته و دست به دامان پیشوای هشتمین شیعیان شد».[۸] صبحی به سه تن از بهائیان تائب اشاره می‌کند که هریک مطالبی را در بهائیت نگاشته‌اند. «...شادروان آواره که از دانشمندان بنام و مبلّغان گرامی بود و عبدالبهاء او را در نامه‌های بیشمار ستایش کرده، چون شوقی از روش مردمی دور شده و کیش و آئینی که باید با خرد و دانش و راستی برابر آید، فرسنگ‌ها از آنها جدایی پیدا کرده و به خانه مسلمانی بازگشت و از خدا آمرزش خواست و چند دفتر در این‌باره نگاشت و پس از او نیکو که در روز نخست در بروجرد به جرگه‌ی بهائیان درآمد و مسلمانان هرچه داشت از دستش گرفتند و رنج‌ها به او رسانیدند، ولی او شادمان بود که همه‌ی این آزارها که به او می‌رسانند برای پیروی از آئین خداست (منظور پیروی از آئین خرافی بهائیت است)؛ چون کار به دست شوقی افتاد و او را از نزدیک شناخت، از او برگشت و به راستی و درستی پیرو کیش مسلمانی شد و او نیز دفترها نگاشت. و پس از او «اقتصاد» که در مراغه بهائی شد و با پدرش در سر این دین به ستیز برخاست و او را رها و دلشکسته کرد؛ آنگاه دو سه سال با سید اسدالله قمی به راه افتاد و چون به خوی‌های ناپسندیده شوقی آگاه شد، با آنکه در راه این کیش رنج‌ها کشیده بود و آوارگی‌ها دیده و پدر را رنجانده بود، باز به جایگاه نخست خود برگشت و مردی دل‌آگاه شد و دفتری نوشت. همچنین دیگران که اگر بخواهیم یک‌ یک نامشان را ببریم دور و دراز خواهد شد».[۹] در پایان این نکته قابل تأمل است که روی‌گردانی مبلّغان بزرگ بهایی از بهائیت که صاحب منصب و مقام بوده‌اند، خود گواه بر بطلان این فرقه می‌باشد؛ و بهائیان برای عدم رسوایی، این افراد را تحت پیگیری و شدیدترین فشارها قرار می‌دادند و اساسا آزادی در دین و تحری حقیقت را زیر سؤال برده و می‌برند؛ کسانی که روی‌گردانان از (آئین خودساخته) خود را اینگونه تحت پیگیری قرار داده و می‌دهند چگونه خواستار آزادی دینی و نشر فساد خود در ایران هستند و انتظار دارند مثل خودشان با آنها رفتار نشود؟
[/rtl]

[rtl]پی‌نوشت:
[۱]. عبدالحمید اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص۱۱.
[۲]. پیام پدر، فضل‌الله صبحی مهتدی، ص۱۹۲-۱۹۳.
[۳]. برای مطالعه سرگذشت این جناب مراجعه شود به کتاب: پیام پدر، فضل‌الله صبحی‌مهتدی، ص۲۰۱،۲۰۳.
[۴]. همان، ص۱۲۰-۱۲۲.
[۵]. همان، ص۲۹۲-۲۹۴.
[۶]. همان ص۳۰۰.
[۷]. پیام پدر، فضل‌الله صبحی مهتدی، ص۵۲.
[۸]. همان، ص۵۱.
[۹]. همان، ص۱۸۶-۱۸۷.
[/rtl]
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
#39
 بررسی اینکه بهائیت دین است یا فرقه؟

تعریف فرقه:
فرقه در لغت به معنای گروهی از مردم آمده است و در اصطلاح علم كلام به عده ای از مردم گفته می شود كه به دلیل اختلاف در مسائل اعتقادی از پیروان یك دین جدا شده و عقاید و تبیین های خاصی از آن دین را انتخاب كنند.
در طول تاریخ اسلام فرقه های متعددی بودند كه به دلیل حوادث و وقایع گوناگون از جمع مسلمانان جدا شده اند. این فرقه ها را می توان در دو گروه جای داد:
گروه اول: برخی از فرقه ها با این كه در برخی مسائل اعتقادی و یا تبیین آن مسائل با سایر مسلمانان اختلاف دارند و گاهی در احكام فرعی نیز بر خلاف سایر مسلمین عمل می كنند، ولی در اصول هم چنان با آنها متحد بوده و مسائلی چون توحید، نبوت، معاد و... را باور داشته و به حج، روزه، زكات، نماز و... عمل می كنند. فرقه هایی چون، اهل حدیث، معتزله، اشاعره، ماتریدیه، زیدیه، وهابیه و... از این قبیل هستند.....
گروه دوم: برخی دیگر از فرقه ها وجود داشته و دارند كه هر چند منشأ و خاستگاه شان دین اسلام بوده، ولی به دلیل افراط و تفریط های رهبران و پیروان شان، آن چنان از دین اسلام دور افتاده اند كه هیچ گونه وجه اشتراكی با مسلمانان ندارند و نه تنها در مسائل فرعی بلكه در مسائل اصلی نیز معارف اسلامی را تحریف و در نهایت منكر آنها شده اند. به عنوان مثال می توان به برخی از فرقه های غیرمعروف اشاره كرد كه در كتاب های فرق و مذاهب به آنها «‌غالی» گفته می شود. ما اگر گزارش های ملل و نحل نویسان اهل سنت را باور كنیم، می بینیم برخی از این فرقه ها به جای توحید اسلامی، رهبران خود را به مقام ربوبیت رسانده و به جای معاد در دام تناسخ گرفتار آمده اند و در فروع دین نیز ضمن انكار اصل تكلیف دچار اباحی گری شده و نماز، روزه، حج و... را از بیخ و بن انكار كرده و با توجیه های انحرافی اصل این تكالیف را منكر شده اند. فرقه هایی چون «اسحاقیه»، «حروفیه»، «حلمانیه» و... را می توان از زمره فرقه های گروه دوم شمرد. این فرقه ها فقط منشأ اسلامی دارند و در تاریخ فرق اسلامی از آنها نام برده می شود. ولی سایر مسلمانان آنان را مسلمان نمی دانند.
با توجه به تعریف مذكور از اصطلاح «فرقه» می توان گفت: بهائیت نیز به دلیل اینكه رهبران و پیروان اولیه آنان ابتدا مسلمان بودند و در سرزمین های اسلامی زندگی می كردند، یكی از فرقه های اسلامی آن هم از نوع گروه دوم می باشد. یعنی از جمله فرقه هایی كه بعد از جدایی، اصول و فروع مورد اتفاق مسلمانان را انكار كرده و از زمره مسلمانان خارج شدند. لكن باید به این نكته نیز توجه كرد كه نه تنها سایر مسلمانان بهایی ها را جزو فرقه های اسلامی نمی شمارند، بلكه خود آنان نیز مدعی داشتن دین جدید هستند.
پس فقط در بررسی تاریخ فرق و مذاهب می توان بهائیت را از فرقه های اسلامی شمرد.
تعریف دین:
دین یكی از اصطلاحات به ظاهر ساده است كه ارائه تعریفی جامع و مانع از آن محال به نظر می رسد و «آن قدر تعریف های متفاوت و گوناگون از دین عرضه شده است كه حتی ارائة فهرست ناقص از آن میسر نیست.» و با بررسی متونی كه به تعریف از دین اقدام كرده اند می توان ده ها تعریف گوناگون پیدا كرد كه هر كدام از منظری جداگانه چون منظرهای اخلاقی، تاریخی، روان شناختی، جامعه شناختی، فلسفی، زیباشناختی و... به تعریف دین پرداخته اند.
در قرآن كریم نیز دین در معانی متعددی چون جزا و پاداش، اطاعت و بندگی، ملك و سلطنت،شریعت و قانون،ملت،تسلیم، اعتقادات و... به كار رفته است. در روایات نیز معانی متعدد و مختلفی برای كلمه «دین» ذكر شده است لكن آن چه مهم است این است كه با توجه به هر یك از معانی مذكور در قرآن و روایات پاسخ به سؤال از دین بودن آیین بهائیت یا دین نبودن آن، فرق می كند.
بر اساس آیه «لكم دینكم ولی دین» (كافرون/6) كه خداوند مسلك مشركان را نیز نوعی دین می شمارد، آیین بهائیت نیز نوعی دین است مثل دین مشركین ولی بر اساس آیه «ان الدین عند الله الاسلام...» (آل عمران/19) آیین بهائیت دین نبوده و امری جدا و بیگانه از دین می باشد.
هم چنین اگر تعریف هایی كه از سوی متكلمین اسلامی و غربی ارائه شده را مدّنظر قرار دهیم، خواهیم دید كه نتیجه های مختلف و حتی مانعة الجمع به دست خواهد آمد. به عنوان مثال برخی از متكلمین گفته اند: دین «عبارت است از قوانین الهی كه وضع شده اند تا صاحبان عقل را با اختیار خودشان به خیر بالذات نایل سازند.»با توجه به این تعریف نمی توان بهائیت را دین به حساب آورد، زیرا كه بررسی تاریخی نشان می دهد قوانین آن الهی نبوده و از سوی استعمارگران و دست نشانده های آنها جعل شده اند و هدف از تأسیس آن تنها ایجاد افتراق و اختلاف در بین مسلمانان بوده است.
برخی از غربی ها همچون «دوركیم» در تعریف دین گفته اند: «دین دستگاهی از باورها و آداب است در رابطه با مقدساتی كه مردم را به صورت گروه های اجتماعی به یكدیگر پیوند می دهد.» اگر ما این تعریف از دین را قبول كنیم می توانیم بگوییم كه آیین بهائیت نیز مشمول تعریف دین می شود، زیرا این آیین نیز دستگاهی از باورها و آداب است كه برخی را به صورت یك گروه اجتماعی به یكدیگر پیوند داده است.
با توجه به مطالب یاد شده می توان نتیجه گرفت كه به دلیل وجود تعریف های متعدد و فراوان از اصطلاحات «فرقه» و «دین»، پاسخ متعددی به سؤال مذكور می توان داد. اما سوال اصلی اینست كه ما مسلمانان بهائیت را دین بنامیم یا فرقه؟ باید گفت: آیین بهائیت یك آیین ساختگی است كه هر چند به دلیل خاستگاه و سابقه تاریخی بنیان گذارانش با مسلمانان ارتباط پیدا می كند، ولی به دلیل ماهیتش چیزی جز یك آیین دست ساز بشری هم چون صدها و هزاران مكتب و مسلكی كه در طول تاریخ به وجود آمده اند، نیست و چون طرفداران این آیین موحّد نیستند باید با آنان هم چون مشركین رفتار كرد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
#40
چگونگي و نحوه تشكيل بهائيت


دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین چیست؟ بررسی فرقه بهاییت 'منبع پایگاه جامع فرق و ادیان' 4
بهائيت فرقه اي منشعب از آئين بابي است و بابيت هم برخاسته از مكتب شيخيه است لذا جهت روشن شدن چگونگي بوجود آمدن بهائيت بايد سراغ مكتب شيخيه و بابيت رفت تا جريان بهائيت را بهتر بشناسيم.
بنيانگذاران مكتب شيخيه شيخ احمد احسائي و سيدكاظم رشتي هستند كه رشتي از شاگردان احسائي بوده و اين مكتب براي خود چهار ركن قائل هستند كه ركن چهارم را شيعه كامل مي دانند كه در شيخيگري پس از توحيد و نبوت و ولايت شيعه كامل چهارمين ركن است.
زندگي سيد علي محمد شيرازي معروف به باب را اينگونه مي توان ترسيم كرد:
1. دوران نوجواني او كه داراي دو ويژگي است. يكي راز و نيازهاي غيرعادي كه با قرائت ادعيه و زيارتهاي مذهبي همراه بوده و رياضت و چلّه نشيني حتي در دوران تحصيل، رويه او بوده است.[1] ديگر اينكه دايي سيد علي محمد او را پيش استادي به نام شيخ عابد كه از شاگردان شيخ احسائي و رشتي است جهت يادگيري تعاليم ديني مي برد.[2]
2. در سفري كه سيد علي محمد در سال 1255 قمري به كربلا انجام مي دهد، با برخي از شاگردان سيد كاظم رشتي آشنا و به خدمت رشتي رسيده و در حلقه درسي او جا مي گيرد. گويا باب در مدّت اقامت يك ساله در كربلا پيرامون مسئله امام دوازدهم در تلقي شيخيه مي انديشيده و موضوع ركن چهارم و چگونگي آن، وي را به تأمل بسيار واداشته و وسوسه هاي مرموزي در دل او ايجاد مي كند.
3. به دنبال درگذشت سيد كاظم رشتي در سال 1259(هـ . ق) در كربلا، شاگردان وي در جستجوي جانشيني براي رشتي مشغول مي شوند كه بنابر عقيده خود، جانشين بايد مصداق شيعه كامل و ركن چهارم باشد. نكته اي كه در اينجا قابل تأمل است اينكه با وجود علماء اخباري شيعه و شيخيه مثل قزويني، زنجاني، بشرويه اي و ابوالفضل گلپايگاني كه از پيروان سيد كاظم رشتي مي باشند، علي محمد خود را به عنوان ركن چهارم معرفي مي كند، در حالي كه از نظر مقام علمي همچون شاگردي خردسال در ميان آن عالمان بوده است.
باب بعد از مرگ رشتي به خاطر اختلاف آراء در مورد جانشيني سيد كاظم رشتي، با ادعاي ركن چهارم، افراد پراكنده شيخيه را به سوي خود جلب مي كند و سپس براي آنكه عامه مردم را به طرف خود بخواند دعوي سفارت و بابيت حضرت ولي عصر ـ عليه السّلام ـ مي كند و بعد از مدتي كه بازارش گرم مي شود دعوي مهدويت و ولايت مي نمايد و چون به خيال خودش در اين مرحله نيز پيشرفت مي كند، شروع به ساختن احكام و قوانين كرده و ادعاي رسالت و نبوت نموده و بالاخره ادعاي الوهيت و ربوبيت مي كند و علت اين امر هم روش تأويل گرايي شيخيه است كه توانست با اين حربه، بخش هايي از قرآن كريم را تفسير نمايد و در نهايت بخاطر همين ادعاهاي باطل و كفر آميز به اعدام محكوم مي شود و وقتي كه علي محمد شيرازي در تبريز اعدام شد تزلزل و شكاف عميقي در بين طرفداران بابيت بوجود آمد و بابيان به دو گروه ازليان و بهائيان منشعب گرديد.
ميرزا حسينعلي بهاء و رهبر بهائيان در تهران ساكن بود و در سن 28 سالگي در پي تبليغ ملاحسين بشرويه اي معروف به باب اللباب در شمار نخستين گروندگان باب درآمد و از آن پس يكي از فعالترين افراد بابي شد و به ترويج بابيگري بويژه در نور و مازندران پرداخت و برخي از برادرانش از جمله ميرزا يحيي نيز بر اثر تبليغ او به اين مرام پيوستند.
با توجه به مطالب فوق عوامل پيدايش بهائيت را چنين مي توانيم بيان كنيم. مبناي فكري شيخيه بر مشرب اخباري گري استوار است وقتي اخباري ها در زمينه هاي مختلف مغلوب اصوليون شدند و مبارزه ديني و شرعي وحيد بهبهاني تفكر اخباريون را در هم پيچيد و بساط اخباريگري را در محدوده فقه و برخي آراء كلامي از بين برد فرقه بابيت پيدايش خود را از اين مقطع زماني آغاز مي كند.[3]
اما در اين ميان سياست دولتهاي استعماري و حمايت آنها در پيشرفت و بقاء و حتي در پيدايش بهائيت قابل توجه مي باشد. وقتي در شوال 1268 حادثه تيراندازي دو تن از بابيان به ناصرالدين پيش آمد، حكومت مركزي قرائن و شواهدي كه در اختيار داشت ميرزا حسينعلي نوري معروف به بهاء را طراح اين سؤ قصد شناخته و به دستگيري وي اقدام كردند. با توجه به اينكه شوهر خواهر بهاء منشي سفارت روس و هم در همسايگي سفير روسي بوده، وقتي كه بهاء را ملاقات مي كند وي را به منزل خود و بعد به خانه سفير روسي مي برد و از آن طريق مدتي در مقرّ تابستاني سفارت روس در زرگنده شميران سپري مي كند، تا از تعقيب و دستگيري مصون ماند و سفير روس بر ادامه اقامت وي اصرار مي ورزد و از تسليم او به نمايندگان شاه امتناع مي كند و از بهاء الله مي خواهد كه به خانة صدراعظم برود و نامه اي به صدر اعظم مي نويسد و در آن تأكيد مي كند كه از طرف سفارت روسيه از او پذيرايي كند و در حفظ و حراست او بكوشد و چنانچه آسيبي به وي برسد شخص صدر اعظم مسئول سفارت روس خواهد بود و سفير روسي با وساطت و دخالت خود در آزادي او مي كوشد و سعي مي كند بي گناهي او را به اثبات برساند و موجب گرديد كه حسينعلي از زندان آزاد شود.[4]
مطلب بعدي اينكه وقتي بهاء با عده اي از بابيان به طرف عراق حركت مي كنند نماينده اي از روس و ايران به همراه آنان مي گمارند. از همة اينها معلوم مي شود كه سفارت روس از همان وقت ميرزا را تحت نظر و حمايت گرفته به طوري كه دولت ايران نتوانست درباره او تصميمي مستقل بگيرد. و مويد اين مطلب زماني است كه دولت روس بهائيان را به رسميت شناخته و قمراف حاكم تركستان به معاونت و مساعدت ايشان پرداخته، تا جايي كه اظهار مي كند در عشق آباد معبد بسازند و در ظلّ اقتدار دولت روسيه رسميت يابند.[5]
بعد از آنكه حسينعلي نوري در عراق ساكن مي شود، صبح ازل و بهاء بر سر جانشيني اختلاف مي كنند و با توجه به اينكه باب، به ميرزا يحيي توجه بيشتر داشته عده اي از طرفداران باب او را جانشين باب مي دانند و ازليان به همين دليل در آغاز، اكثريت را تشكيل مي دادند ولي بعدها تدابير بهاء الله موجب شد ازليان در اقليت قرار گيرند و به تدريج منقرض شوند.
يكي از عوامل پيروزي بهاء الله حمايت انگليس است. وقتي بهاء به عراق تبعيد شد دولت انگليس به افراد فعّال احتياج زيادي داشت و ميرزا بهاء الله به تدريج با سياست انگليس ارتباط پيدا كرده تا جايي كه نظر دولت انگليس را به سوي خود جلب مي كند. شاهد اين امر اين است كه وقتي در سال 1278 ميلادي «آرنولد با روز كمبال» ژنرال كنسولي دولت انگليس با ميرزا حسينعلي ديدار مي كند، پيشنهاد حمايت و تابعيت دولت انگلستان و مهاجرت به هند استعماري يا هر نقطه ديگر را به وي مي دهد و نظير همين تقاضا را نايب كنسول فرانسه در «اورنه» به ميرزا بهاء مي دهد تا مورد حمايت و تقويت قرار گيرد. و ديگر اينكه در ايام اقامت ميرزا بهاء و بابيها در عراق و استانبول مقرّري تعيين شده بود كه بعدها حسينعلي از اين امر اظهار پشيماني مي كند.
حمايت انگليس از ميرزا بهاء تا آخر عمر او بوده و زماني كه سردار بريتانيايي در سال 1918 ميلادي حيفا را فتح مي كند، هنگام ورود به شهر، فرمان خاصي از طرف امپراطور انگليس مبني بر ديدار ميرزا بهاء دريافت مي كند و پادشاه انگليس درجه نجابت و بزرگي به او مي دهد كه البته نشاني دادن به شخص ميرزا بهاء از طرف انگليس آن هم در روزهاي اول فتح و غلبه بر دولت عثماني، بايد در مقابل سوابق ممتد و خدمات مفصلي باشد.[6]
و بدين سان به علت خلأهاي فرهنگي و علمي و خصوصاً بذر بد فرجام بهائيت در كشورهاي اسلامي با حمايت دولتهاي استعماري مثل روسيه و انگليس پاشيده شد و نهال آن در دامن كج انديشان به اصطلاح روشنفكر پرورش يافت.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. شناخت امام عصر ـ عليه السّلام ـ موسوي نيا.
2. اديان و مذاهب، ج2، سيد صادق بني حسيني.
3. فرق و مذاهب كلامي، رباني گلپايگاني.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پي نوشت:
[1] . مبلّغي آباداني، تاريخ اديان و مذاهب. ج 3، ص 1397.
[2] . طباطبائي، سيدمصطفي، بررسي باب و بهاء، ناشر روزنه تهران، ص 37،.
[3] . تاريخ اديان و مذاهب، ج 3، ص 1401.
[4] . دانشنامه جهان اسلام، زير نظر حداد عادل، بحث بهائيت، تهران، 1376، ج 3، ص 735.
[5] . محاكمه باب و بهاء، ناشر مصطفوي، تهران، 1336، ج 3، ص 180.
[6] . محاكمه باب و بهاء، ص 181.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  عاشورا و تاسوعا چیست؟
  دلیل ملقب شدن امام هشتم، علی ابن موسی، به رضا چیست؟
  فشار قبر چیست؟؟؟
  نام دو فرشته نگهبان انسان چیست؟
  عاقبت کسی که خودکشی می کند چیست؟
  علت مخفی بودن شب قدر چیست؟
  فرق صحت یک عمل با قبولي عمل در چیست و ملاک آن کدام است ؟
  علت مخفی ماندن قبر حضرت فاطمه زهرا (س) چیست؟
  علت احیای ایام فاطمیه چیست؟
  طریقه و آداب توسل به اهل بیت علیهم السلام چیست؟

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان