26-10-2015، 0:21
نگاهی اجمالی به ادبیات داستانی معاصر نوجوان
شاید در هیچ دوره ای از تاریخ ادبیات ایران، شتاب تغییرات ذائقه و سائقه از یک نسل به نسل دیگر به اندازه تغییرات در نسل های 30، 40سال اخیر نبوده است. مرور ادبیات نوجوانان در چند سال منتهی به انقلاب تا اواخر دهه 70و مقایسه آن با ادبیات نوجوان امروز بخشی از تفاوت های عمده ادبیات این دوران ها را برملا می کند. جامعه شناسی مخاطبان نوجوان ایرانی در سال های پیش از انقلاب اسلامی، یعنی دهه 40و اوایل دهه 50خورشیدی، نشان می دهد که آن نسل از آنجا که هنوز درگیر موج بحران ها و تحولات سریع اجتماعی و فرهنگی اواخر دهه 50نشده، سال های آرامی را پشت سر می گذارد و به رغم فراز و نشیب های گه گاهی در لایه های سیاسی و مردمی، هنوز در متن تنش ها و چالش های بزرگ قرار نگرفته است. به فراخور همان روزهای آرام است که کارنامه ادبیات نوجوان به ویژه پر می شود از داستان های مقتبس از ادبیات کهن ایران و بیش از همه از کارهای ارزشمند مرحوم مهدی آذر یزدی و ترجمه آثار گوناگون اروپایی از جمله الکساندر دوما و هانس کریستین آندرسن. کانون پرورش فکری داستان هایی همچون دانش آموز کلاس دوم ب را چاپ می کند و نشر گوتنبرگ کتاب های ناشر روسی «پروگرس» را. انتشارات امیرکبیر هم که در آن زمان در اوج فعالیت فرهنگی و انتشاراتی است، کتاب های زیادی را برای کودکان و نوجوانان چاپ می کند.
غالب آثار نوجوانان در آن زمان از ماجراهایی که ذهن خواننده را درگیر تعلیق ها، گره ها و ترس بیش از حد کند، خالی است. نهایت ماجرای داستان های پرحادثه در آن دوران، ماجراهای گالیور و مارکوپولو یا روایت ساده شده داستان های معروفی چون موبی دیک است وگرنه داستان های لطیف و احساسی سیندرلا، سفید برفی و هفت کوتوله، داستان های ژول ورن یا قصه های خوب برای بچه های خوب رقیب نداشتند. با وجود آنکه رمان نوجوان هم سنگ طبیعت وی، زاده تنش و بحران است و به عقیده صاحب نظران، همواره از تقابل جامعه سنتی و نوین شکل می گیرد در دوران پیش از انقلاب، رمان نوجوان پنداری تاثیر گویایی از تعاملات اجتماعی نمی گرفت و حداکثر، بار عاطفی کشمکش ها و بحران های روحی و روانی خاص سنین نوجوانی را به دوش می کشید. حتی در بحبوحه استیلای ادبیات روشنفکری چپ داستان های نوجوانان و درونمایه های لطیف آنها دستخوش تغییر چندانی نشد. شاید حداکثر تاثیری که اندیشه چپ در ادبیات نوجوان داشت، بازتاب مفاهیمی همچون فقر و بیکاری به منظور تشویق نامستقیم به قیام در برابر سلطه زورگویان و حاکمان مزدور «امپریالیست» (به زعم ایشان) بود. نسیم خاکسار، علی اشرف درویشیان و حتی جلال آل احمد از بارزترین نویسندگان این طیف بودند که بسیاری از بزرگسالان امروز ساعات مطالعه آزاد خود در دوره نوجوانی را مصروف خواندن داستان های آنها کردند. در عین حال می توان گفت که صمد بهرنگی در این میان از اقبال بلندتری برخوردار بود. کتاب های مشهوری از بهرنگی همچون افسانه های آذربایجان، الدوز و به ویژه قصه بسیار معروف ماهی سیاه کوچولو هنوز هم خواننده دارند، گو آن که این خوانندگان از معدود کودکان و نوجوانان امروزی باشند که نوستالژی والدین شان آنها را تشویق به خواندن چنین آثاری کرده باشد.
ادبیات کودک و نوجوان
سال های نخست انقلاب، به ویژه سراسر دهه 60 تا نیمه های دهه 70 را شاید بتوان استثنایی در آن گذار سریع ادبیات داستانی نوجوان از نسلی به نسل دیگر برشمرد. درواقع به رغم پیروزی انقلاب اسلامی ، جنگ تحمیلی و در نتیجه توالی سریع اتفاقات سیاسی و اجتماعی، گونه ای خمودگی کشدار و طولانی ادبیات داستانی نوجوان را فرا می گیرد. لازم است تاکید شود که این دوره فترت ادبی تنها اختصاص به ادبیات داستانی نوجوان دارد، چون شعر کودک و نوجوان راه تحول تازه ای را می یابد و ادبیات بزرگسالان هم به طور کلی، یعنی چه شعر و چه داستان، هم چنان به پویایی و تجربه گری ادامه می دهد و حتی منجر به کشف و آفرینش گرایش های جدیدی در ژانر ادبیات مقاومت می گردد.
اما در دهه 80 که مصادف با انقلاب اینترنتی و بالا رفتن تصاعدی شمار فیلم ها و تکثیر شبکه های تلویزیونی است، اتفاق بسیار مهمی در ادبیات منثور نوجوانان می افتد. به یک بارگی و هم سو با این تحول بزرگ در فناوری رسانه ای، فیلمسازان در ایران و جهان متوجه گرایش نسل جدید به برخی از ژانرهای سینمایی از جمله علمی-تخیلی، جنگی، اکشن و ترسناک می شوند. کشف این پتانسیل بزرگ سبب نگارش انواع فیلم نامه های جدید و مقتبس از ادبیات داستانی در ژانرهای پیش گفته می گردد. نقطه عطف و اوج این روند، ظهور پدیده هری پاتر است که در پی آن سیل داستان های پرخواننده نوجوانان با موضوع سحر و جادو و علمی-تخیلی خاص روانه بازار می شود. ویژگی منحصربه فرد مجموعه هری پاتر و مجموعه های شبیه به آن تنها پرخواننده بودن و پرفروش بودن، در نتیجه شمارگان چاپ بالا و تعدد بازنشر آن ها نیست، بلکه آن است که (شاید) برای نخستین بار، هم نسخه کاغذی و هم نسخه سینمایی یک اثر، اقبال بسیار گسترده ای پیدا می کند. در ضمن بی سبب نیست که هری پاتر را «نقطه عطف» نیز بنامیم، زیرا دیگر از هری پاتر به بعد شاهد سینمایی هستیم که عطش ادبیات دارد. به نظر می رسد از این پس سینما در هر زمان بی صبرانه منتظر رمان است تا از آن فیلم بسازد. به دیگر سخن، گویی رمان نویس از پیش، داستان خود را برای آداپتاسیون سینمایی می نگارد بی آنکه به اصول سناریونویسی ملتزم باشد.
این تحول در جهت معکوس آن البته در حال انجام بوده و هست. داستان های قهرمانان سینما و پویانمایی چون بتمن، سوپرمن، اسپایدرمن و بایونیکل همواره در قالب کتاب نیز منتشر شده و می شوند. پدیده جدید دیگر که متعلق به دهه حاضر و مرتبط با پیشرفت فناوری چندرسانه ای است، نوشتن داستان نوجوان از روی بازی های رایانه ای است. داستان هایی چون وارکرفت (Warcraft) که از روی بازی رایانه ای ساخته شده از آن جمله هستند. جالب آن اثر اخیر در چندین جلد قطور به چاپ رسیده که در نوع خود، برای ادبیات نوجوان که معمولا محدودیت حجم در آن رعایت می شود، اتفاق تازه ای محسوب می شود. با وجود آنکه امروزه اینگونه آثار از پرخواننده ترین کتاب های نوجوانان محسوب می شود، هنوز اثر ایرانی قابل ذکری در این ژانر تالیف نشده و قریب به اتفاق اینگونه کتاب ها از زبان های خارجی (به ویژه انگلیسی) ترجمه می شوند.
همزمان با رواج طنز و داستان های خنده دار در ادبیات بزرگسالان، ادبیات نوجوان نیز از این ژانر قدیمی بی نصیب نمانده است. نمونه های فراوانی از این دست قصه ها برای نوجوانان به چاپ رسیده و می رسد که اغلب آنها از زبان های دیگر (به ویژه انگلیسی) ترجمه شده اند. مانولیتو، مجموعه داستان های بامزه ای است که توسط نویسنده ای اسپانیایی به نام الویرا لیندو نوشته شده و فرزانه مهری برگردان فارسی بسیار خوبی از آن به دست داده است. از مجموعه های دیگر داستان های طنز نوجوانان می توان به مجموعه چطور زنده بمانیم (چطور یک پسر زنده بماند، چطور یک دختر زنده بماند، چطور در بحران بلوغ زنده بمانیم،...) که مثل بیشتر آثار نوجوانان، در عین حال به صورت آشکاری دغدغه بدآموزی نداشتن هم در آنها دیده می شود.
شاید در هیچ دوره ای از تاریخ ادبیات ایران، شتاب تغییرات ذائقه و سائقه از یک نسل به نسل دیگر به اندازه تغییرات در نسل های 30، 40سال اخیر نبوده است. مرور ادبیات نوجوانان در چند سال منتهی به انقلاب تا اواخر دهه 70و مقایسه آن با ادبیات نوجوان امروز بخشی از تفاوت های عمده ادبیات این دوران ها را برملا می کند. جامعه شناسی مخاطبان نوجوان ایرانی در سال های پیش از انقلاب اسلامی، یعنی دهه 40و اوایل دهه 50خورشیدی، نشان می دهد که آن نسل از آنجا که هنوز درگیر موج بحران ها و تحولات سریع اجتماعی و فرهنگی اواخر دهه 50نشده، سال های آرامی را پشت سر می گذارد و به رغم فراز و نشیب های گه گاهی در لایه های سیاسی و مردمی، هنوز در متن تنش ها و چالش های بزرگ قرار نگرفته است. به فراخور همان روزهای آرام است که کارنامه ادبیات نوجوان به ویژه پر می شود از داستان های مقتبس از ادبیات کهن ایران و بیش از همه از کارهای ارزشمند مرحوم مهدی آذر یزدی و ترجمه آثار گوناگون اروپایی از جمله الکساندر دوما و هانس کریستین آندرسن. کانون پرورش فکری داستان هایی همچون دانش آموز کلاس دوم ب را چاپ می کند و نشر گوتنبرگ کتاب های ناشر روسی «پروگرس» را. انتشارات امیرکبیر هم که در آن زمان در اوج فعالیت فرهنگی و انتشاراتی است، کتاب های زیادی را برای کودکان و نوجوانان چاپ می کند.
غالب آثار نوجوانان در آن زمان از ماجراهایی که ذهن خواننده را درگیر تعلیق ها، گره ها و ترس بیش از حد کند، خالی است. نهایت ماجرای داستان های پرحادثه در آن دوران، ماجراهای گالیور و مارکوپولو یا روایت ساده شده داستان های معروفی چون موبی دیک است وگرنه داستان های لطیف و احساسی سیندرلا، سفید برفی و هفت کوتوله، داستان های ژول ورن یا قصه های خوب برای بچه های خوب رقیب نداشتند. با وجود آنکه رمان نوجوان هم سنگ طبیعت وی، زاده تنش و بحران است و به عقیده صاحب نظران، همواره از تقابل جامعه سنتی و نوین شکل می گیرد در دوران پیش از انقلاب، رمان نوجوان پنداری تاثیر گویایی از تعاملات اجتماعی نمی گرفت و حداکثر، بار عاطفی کشمکش ها و بحران های روحی و روانی خاص سنین نوجوانی را به دوش می کشید. حتی در بحبوحه استیلای ادبیات روشنفکری چپ داستان های نوجوانان و درونمایه های لطیف آنها دستخوش تغییر چندانی نشد. شاید حداکثر تاثیری که اندیشه چپ در ادبیات نوجوان داشت، بازتاب مفاهیمی همچون فقر و بیکاری به منظور تشویق نامستقیم به قیام در برابر سلطه زورگویان و حاکمان مزدور «امپریالیست» (به زعم ایشان) بود. نسیم خاکسار، علی اشرف درویشیان و حتی جلال آل احمد از بارزترین نویسندگان این طیف بودند که بسیاری از بزرگسالان امروز ساعات مطالعه آزاد خود در دوره نوجوانی را مصروف خواندن داستان های آنها کردند. در عین حال می توان گفت که صمد بهرنگی در این میان از اقبال بلندتری برخوردار بود. کتاب های مشهوری از بهرنگی همچون افسانه های آذربایجان، الدوز و به ویژه قصه بسیار معروف ماهی سیاه کوچولو هنوز هم خواننده دارند، گو آن که این خوانندگان از معدود کودکان و نوجوانان امروزی باشند که نوستالژی والدین شان آنها را تشویق به خواندن چنین آثاری کرده باشد.
ادبیات کودک و نوجوان
سال های نخست انقلاب، به ویژه سراسر دهه 60 تا نیمه های دهه 70 را شاید بتوان استثنایی در آن گذار سریع ادبیات داستانی نوجوان از نسلی به نسل دیگر برشمرد. درواقع به رغم پیروزی انقلاب اسلامی ، جنگ تحمیلی و در نتیجه توالی سریع اتفاقات سیاسی و اجتماعی، گونه ای خمودگی کشدار و طولانی ادبیات داستانی نوجوان را فرا می گیرد. لازم است تاکید شود که این دوره فترت ادبی تنها اختصاص به ادبیات داستانی نوجوان دارد، چون شعر کودک و نوجوان راه تحول تازه ای را می یابد و ادبیات بزرگسالان هم به طور کلی، یعنی چه شعر و چه داستان، هم چنان به پویایی و تجربه گری ادامه می دهد و حتی منجر به کشف و آفرینش گرایش های جدیدی در ژانر ادبیات مقاومت می گردد.
اما در دهه 80 که مصادف با انقلاب اینترنتی و بالا رفتن تصاعدی شمار فیلم ها و تکثیر شبکه های تلویزیونی است، اتفاق بسیار مهمی در ادبیات منثور نوجوانان می افتد. به یک بارگی و هم سو با این تحول بزرگ در فناوری رسانه ای، فیلمسازان در ایران و جهان متوجه گرایش نسل جدید به برخی از ژانرهای سینمایی از جمله علمی-تخیلی، جنگی، اکشن و ترسناک می شوند. کشف این پتانسیل بزرگ سبب نگارش انواع فیلم نامه های جدید و مقتبس از ادبیات داستانی در ژانرهای پیش گفته می گردد. نقطه عطف و اوج این روند، ظهور پدیده هری پاتر است که در پی آن سیل داستان های پرخواننده نوجوانان با موضوع سحر و جادو و علمی-تخیلی خاص روانه بازار می شود. ویژگی منحصربه فرد مجموعه هری پاتر و مجموعه های شبیه به آن تنها پرخواننده بودن و پرفروش بودن، در نتیجه شمارگان چاپ بالا و تعدد بازنشر آن ها نیست، بلکه آن است که (شاید) برای نخستین بار، هم نسخه کاغذی و هم نسخه سینمایی یک اثر، اقبال بسیار گسترده ای پیدا می کند. در ضمن بی سبب نیست که هری پاتر را «نقطه عطف» نیز بنامیم، زیرا دیگر از هری پاتر به بعد شاهد سینمایی هستیم که عطش ادبیات دارد. به نظر می رسد از این پس سینما در هر زمان بی صبرانه منتظر رمان است تا از آن فیلم بسازد. به دیگر سخن، گویی رمان نویس از پیش، داستان خود را برای آداپتاسیون سینمایی می نگارد بی آنکه به اصول سناریونویسی ملتزم باشد.
این تحول در جهت معکوس آن البته در حال انجام بوده و هست. داستان های قهرمانان سینما و پویانمایی چون بتمن، سوپرمن، اسپایدرمن و بایونیکل همواره در قالب کتاب نیز منتشر شده و می شوند. پدیده جدید دیگر که متعلق به دهه حاضر و مرتبط با پیشرفت فناوری چندرسانه ای است، نوشتن داستان نوجوان از روی بازی های رایانه ای است. داستان هایی چون وارکرفت (Warcraft) که از روی بازی رایانه ای ساخته شده از آن جمله هستند. جالب آن اثر اخیر در چندین جلد قطور به چاپ رسیده که در نوع خود، برای ادبیات نوجوان که معمولا محدودیت حجم در آن رعایت می شود، اتفاق تازه ای محسوب می شود. با وجود آنکه امروزه اینگونه آثار از پرخواننده ترین کتاب های نوجوانان محسوب می شود، هنوز اثر ایرانی قابل ذکری در این ژانر تالیف نشده و قریب به اتفاق اینگونه کتاب ها از زبان های خارجی (به ویژه انگلیسی) ترجمه می شوند.
همزمان با رواج طنز و داستان های خنده دار در ادبیات بزرگسالان، ادبیات نوجوان نیز از این ژانر قدیمی بی نصیب نمانده است. نمونه های فراوانی از این دست قصه ها برای نوجوانان به چاپ رسیده و می رسد که اغلب آنها از زبان های دیگر (به ویژه انگلیسی) ترجمه شده اند. مانولیتو، مجموعه داستان های بامزه ای است که توسط نویسنده ای اسپانیایی به نام الویرا لیندو نوشته شده و فرزانه مهری برگردان فارسی بسیار خوبی از آن به دست داده است. از مجموعه های دیگر داستان های طنز نوجوانان می توان به مجموعه چطور زنده بمانیم (چطور یک پسر زنده بماند، چطور یک دختر زنده بماند، چطور در بحران بلوغ زنده بمانیم،...) که مثل بیشتر آثار نوجوانان، در عین حال به صورت آشکاری دغدغه بدآموزی نداشتن هم در آنها دیده می شود.