25-10-2015، 16:46
مردی که در یک درگیری همسایه خود را به قتل رسانده بود با رضایت اولیای دم از اعدام نجات یافت.
رسيدگي به اين پرونده از آبان ٤ سال پيش با مرگ مردي ميانسال در يكي از بيمارستانهاي تهران آغاز شد. او كه به دليل اصابت جسم تيز به قلبش دچار جراحت شديد شده بود پس از ناكام ماندن اقدامات درماني جان باخت تا پروندهاي با موضوع «قتل عمد» تشكيل و براي رسيدگي به پايگاه دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ ارسال شود.
با آغاز تحقيقات، كارآگاهان به پرسوجو از خانواده مقتول پرداختند كه در همان ابتدا، همسر مقتول، همسايه خود را عامل قتل معرفي كرد و گفت: «چند ساعت قبل از مرگ رحمان - مقتول- پسر بچه همسايهمان بالاي پشتبام خانه ما رفته بود و ميخواست از درخت خرمالوي ما خرمالو بكند. رحمان چند بار قبلا به او و پدر و مادرش تذكر داده بود كه بالاي پشتبام ما نرود، چون حياط خانه ما از آنجا ديده ميشود اما آنها توجهي نميكردند تا اينكه روز حادثه، به پشتبام رفت و پسر همسايه را از آنجا پايين آورد و بيرون انداخت، چند دقيقه بعد پدر آن بچه آمد در خانهمان را زد. رحمان در را باز كرد. ناگهان ديدم با هم گلاويز شدند و رحمان در يك لحظه از پشت روي زمين افتاد. تمام بدنش خوني شده بود. من او را به بيمارستان بردم اما فايدهاي نداشت.»
با ثبت حرفهاي همسر مقتول، كارآگاهان براي دستگيري متهم وارد عمل شدند اما او متواري شده و فقط همسرش در خانه بود. او به كارآگاهان گفت: «روز حادثه در خانه نشسته بودم كه صداي گريه پسربچهام آمد. رحمان او را وقتي داشت از درخت خرمالو ميوه ميكند، كتك زده بود. من هم چون خيلي ناراحت شده بودم موضوع را براي شوهرم رحيم تعريف كردم. او تازه از خواب بيدار شده بود. نميدانم چه شد كه به آشپزخانه رفته و يك چاقو برداشت و رفت سراغ رحمان؛ دم در خانه با هم درگير شدند و شوهرم با چاقو رحمان را زد و فرار كرد.»
با اطلاعات به دست آمده،ارتكاب قتل از سوي رحيم ثابت شد و او به عنوان متهم اصلي تحت تعقيب قرار گرفت و چند روز پس از حادثه دستگير شد.او در همان بازجوييهاي ابتدايي به قتل اعتراف كرد و به كارآگاهان گفت: «آن روز من خواب بودم كه همسرم مرا بيدار كرد و گفت پسر رحمان، پسرمان را به خاطر چند عدد خرمالو كتك زده. او موضوع را خيلي آرام برايم تعريف كرد اما من نميدانم چرا ناگهان عصباني شدم و به آشپزخانه رفتم. يك چاقو برداشتم و خودم را به خانه رحمان رساندم. وقتي در زدم خودش آمد. همانجا باهم دهان به دهان شديم. ميخواستم با چاقو ضربهاي به كتفش بزنم اما ضربه به قلبش خورد و او روي زمين افتاد و كشته شد.»
با ثبت اعترافات متهم، كيفرخواست پرونده صادر و براي صدور حكم به دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد. متهم در جلسه دادگاه بار ديگر به قتل اعتراف كرد و گفت: «آن روز نميخواستم رحمان را بكشم. فقط ميخواستم يك ضربه به دستش بزنم اما چاقو به قلبش خورد. من يك بچه معلول دارم و خانوادهام جز من كسي را ندارند. به بچههايم رحم كنيد.»
سرانجام با رضايت اولياي دم، متهم از اعدام نجات يافت و به پرداخت ديه و زندان محكوم شد.
رسيدگي به اين پرونده از آبان ٤ سال پيش با مرگ مردي ميانسال در يكي از بيمارستانهاي تهران آغاز شد. او كه به دليل اصابت جسم تيز به قلبش دچار جراحت شديد شده بود پس از ناكام ماندن اقدامات درماني جان باخت تا پروندهاي با موضوع «قتل عمد» تشكيل و براي رسيدگي به پايگاه دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ ارسال شود.
با آغاز تحقيقات، كارآگاهان به پرسوجو از خانواده مقتول پرداختند كه در همان ابتدا، همسر مقتول، همسايه خود را عامل قتل معرفي كرد و گفت: «چند ساعت قبل از مرگ رحمان - مقتول- پسر بچه همسايهمان بالاي پشتبام خانه ما رفته بود و ميخواست از درخت خرمالوي ما خرمالو بكند. رحمان چند بار قبلا به او و پدر و مادرش تذكر داده بود كه بالاي پشتبام ما نرود، چون حياط خانه ما از آنجا ديده ميشود اما آنها توجهي نميكردند تا اينكه روز حادثه، به پشتبام رفت و پسر همسايه را از آنجا پايين آورد و بيرون انداخت، چند دقيقه بعد پدر آن بچه آمد در خانهمان را زد. رحمان در را باز كرد. ناگهان ديدم با هم گلاويز شدند و رحمان در يك لحظه از پشت روي زمين افتاد. تمام بدنش خوني شده بود. من او را به بيمارستان بردم اما فايدهاي نداشت.»
با ثبت حرفهاي همسر مقتول، كارآگاهان براي دستگيري متهم وارد عمل شدند اما او متواري شده و فقط همسرش در خانه بود. او به كارآگاهان گفت: «روز حادثه در خانه نشسته بودم كه صداي گريه پسربچهام آمد. رحمان او را وقتي داشت از درخت خرمالو ميوه ميكند، كتك زده بود. من هم چون خيلي ناراحت شده بودم موضوع را براي شوهرم رحيم تعريف كردم. او تازه از خواب بيدار شده بود. نميدانم چه شد كه به آشپزخانه رفته و يك چاقو برداشت و رفت سراغ رحمان؛ دم در خانه با هم درگير شدند و شوهرم با چاقو رحمان را زد و فرار كرد.»
با اطلاعات به دست آمده،ارتكاب قتل از سوي رحيم ثابت شد و او به عنوان متهم اصلي تحت تعقيب قرار گرفت و چند روز پس از حادثه دستگير شد.او در همان بازجوييهاي ابتدايي به قتل اعتراف كرد و به كارآگاهان گفت: «آن روز من خواب بودم كه همسرم مرا بيدار كرد و گفت پسر رحمان، پسرمان را به خاطر چند عدد خرمالو كتك زده. او موضوع را خيلي آرام برايم تعريف كرد اما من نميدانم چرا ناگهان عصباني شدم و به آشپزخانه رفتم. يك چاقو برداشتم و خودم را به خانه رحمان رساندم. وقتي در زدم خودش آمد. همانجا باهم دهان به دهان شديم. ميخواستم با چاقو ضربهاي به كتفش بزنم اما ضربه به قلبش خورد و او روي زمين افتاد و كشته شد.»
با ثبت اعترافات متهم، كيفرخواست پرونده صادر و براي صدور حكم به دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد. متهم در جلسه دادگاه بار ديگر به قتل اعتراف كرد و گفت: «آن روز نميخواستم رحمان را بكشم. فقط ميخواستم يك ضربه به دستش بزنم اما چاقو به قلبش خورد. من يك بچه معلول دارم و خانوادهام جز من كسي را ندارند. به بچههايم رحم كنيد.»
سرانجام با رضايت اولياي دم، متهم از اعدام نجات يافت و به پرداخت ديه و زندان محكوم شد.