11-09-2015، 10:38
من از عاشق شدن بی بوسه یار میترسم
من از عشقی که باشد اخرش دیوار میترسم
همین امروز با دل میکنم عهدی که بعد از این
هم دل دلدادگان کوچه بازار میترسم
تو هم مانند یک لحظه عاشق شو تصور کن
که از بودن درون قلب بی مقدار میترسم
نمیدانم کجای مشق هارا خط خطی کردم
که تا این حد از این شبهای کور و تار میترسم
تو از شرمی ک در چشمان من پیداست میفهمی
که حتی از حروف واژه دیدار میترسم
به پاکی نگاه عشق دارم اعتماد اما
هر از گاهی هم از چشم خیانت بار میترسم
نشانی نیست از فرهاد و شیرین،لیلی و مجنون
من از این مشق های بی کس و بی کار میترسم
من از عشقی که باشد اخرش دیوار میترسم
همین امروز با دل میکنم عهدی که بعد از این
هم دل دلدادگان کوچه بازار میترسم
تو هم مانند یک لحظه عاشق شو تصور کن
که از بودن درون قلب بی مقدار میترسم
نمیدانم کجای مشق هارا خط خطی کردم
که تا این حد از این شبهای کور و تار میترسم
تو از شرمی ک در چشمان من پیداست میفهمی
که حتی از حروف واژه دیدار میترسم
به پاکی نگاه عشق دارم اعتماد اما
هر از گاهی هم از چشم خیانت بار میترسم
نشانی نیست از فرهاد و شیرین،لیلی و مجنون
من از این مشق های بی کس و بی کار میترسم