22-08-2015، 12:21
ماجراهايي كه با من زير باران داشتي
شعر اگر ميشد قريب پنج ديوان داشتيم
شعر اگر ميشد قريب پنج ديوان داشتيم
|
مشاعره (نسخه دوم) |
|||||||||||
22-08-2015، 12:21
ماجراهايي كه با من زير باران داشتي
شعر اگر ميشد قريب پنج ديوان داشتيم
ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم
22-08-2015، 17:50
ما گذشتيم و گذشت آنچه تو با ما كردي
تو بمان و دگران واي به حال دگران
22-08-2015، 20:33
(آخرین ویرایش در این ارسال: 22-08-2015، 20:34، توسط oprah vinfrey.)
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل از این زودتر میخواستی، حالا چرا
23-08-2015، 14:39
آخَرت بر قامت رنجور من،رحمی ،صنم
دوست نادانم نباش، ای دشمن دانا برو
24-08-2015، 17:20
وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من........تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
25-08-2015، 15:27
نگاهت را به نگاهم گره مزن
دیدگان بی مهر تو تیمارستانی به راه انداخته در وجود من (مهر)
25-08-2015، 15:31
نه فرات که هفت دریا می سوخت
از تشنگیت تمام دنیا می سوخت
25-08-2015، 20:17
تا آسمان ز حلقه به گوشان ما شود
كو عشوهای ز ابروی همچون هلال تو
28-08-2015، 22:29
و خدایی که همین نزدیکیست
لای این شب بو ها پای ان کاج بلند | |||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|