ارسالها: 3,333
موضوعها: 1,497
تاریخ عضویت: Dec 2014
سپاس ها 16534
سپاس شده 18700 بار در 8272 ارسال
حالت من: هیچ کدام
سلامـ ._.!
هیشـکی نیس! :||
ارسالها: 3,333
موضوعها: 1,497
تاریخ عضویت: Dec 2014
سپاس ها 16534
سپاس شده 18700 بار در 8272 ارسال
حالت من: هیچ کدام
حوصلمـ سَر رفت ._.!
بزار یِکمـ چِرتُ پرت بگمـ |:!
پارسال بهار دستهـ جمی داشتیم میرفتیم زیارت
من بودمو فریــدُ وغزل و...
فریــد داشت رنندگی میکرد غَزل هَمـ با گوشی تو فلشخور بود همون لحظهـ گُفت واییییـ« فریــد یه دفعهـ کنترل ماشین از دستش خارج شُد خوب شُد چَپ نکرد :w14:
گُفتیــم چیه غزل گُفت لایـــک قرمز گرفتمـ :|||||||||||||||||||||!
از اونجایی کهـ فریــد تو فلشخور وقتی موضوعی از 200 صفحهـ بگزرهـ سریع نُسخه دومشو میزنه وقتی رسیدیم به 200 کیلومتری مشهد ماشینُ نگهـ داشت اون تابلو 200 کیلومترو عوض کرد زیرش نوشت نسسخه دومـ .__________.!
و همچنان داشتیــمـ میرفتیــمـ کهـ دیدیمـ سهـ نفری حال نمیدهـ بریــمـ عارفــ ـه و بقیرو بیاریــمـ هیچی دیگهـ به کُلی مُنصرف شُدیــم از سفر برگشتیــمـ ! ._.
هعیـ یکی نیس حرف بزنمـ باهاش ._.